به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.

ماده 572 قانون مجازات اسلامی (بخش تعزیرات)

هر شخصی بر خلاف قانون حبس شده باشد و در خصوص حبس غیرقانونی خود شکایت از ضابطین دادگستری و یا مامورین انتظامی نموده و آن شکایت او را استعماع نکرده باشند و ثابت ننمایند که تظلم او را به مقامات ذی صلاح اعلام و اقدامات لازم را معمول داشته اند به انفصال دائم از همان سمت و محرومیت از مشاغل دولتی به مدت سه تا پنج سال محکوم خواهندشد.

۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اصل 32 قانون اساسی

اصل 32 قانون اساسی مقرر می دارد در صورت عدم تفهیم اتهام به متهم و عدم ارسال پرونده مقدماتی به مراجع قضایی، مجازات متخلف از این اصل طبق قانون به عمل می آید و در اصل 39 هتک حرمت و حیثیت فرد دستگیر و بازداشت شده را ممنوع و موجب مجازات دانسته است و در اصل 38 نیز ضمانت اجرای هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع را بی اعتباری آن قرار داده است. پس اگر چه در قانون اساسی مصادیق مجازات را دقیقاً بیان نکرده است اما اصل مجازات و ضمانت اجرای تخطی از الزامات قانونی توسط ضابطین دادگستری و مجریان قانون در قانون اساسی پیش بینی شده است. در قانون مجازات اسلامی در بخش تعزیرات نیز مجازات های را برای مامورین،ضابطین و مجریان حفظ حقوق متهم پیش بینی نموده است:

ماده 570 قانون مجازات اسلامی( بخش تعزیرات): هر یک از مقامات و مامورین وابسته به نهادها و دستگاه‌های حکومتی که بر خلاف قانون، آزادی شخصی افراد ملت را سلب کند یا آنان را از حقوق مقرر در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران محروم نماید علاوه بر انفصال از خدمت و محرومیت 1 تا 5 سال از مشاغل حکومتی به حبس از دو ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.

۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مجازاتهای خاص ضابطین دادگستری

مقرراتی که در حفظ حقوق متهم و شهروندان وضع می شود کاری صحیح و منطبق بر اصول دادرسی عادلانه و منصفانه است که حقوق متهم در مرحله تحقیقات مقدماتی تضییع نگردد، متهمی که هنوز اتهام وی ثابت نشده و بنا بر اصل برائت، اصل بر بی‌گناهی و تبرئه اوست، حال که قانونگذار با پیش‌بینی الزامات ضابطین دادگستری در جهت حفظ حقوق متهم گام‌هایی برداشته است؛ بی تردید بدون ضمانت اجرائی لازم فاقد کارآیی است و بهترین راه حمایت از حق این است که دولت وسایلی را برانگیزد که از وقوع تجاوز جلوگیری کند و یکی از ابزارهای تامین کننده حقوق متهم، اتخاذ قانونگذاری جهت برخورد

قانونی با نقض کنندگان حقوق متهم می باشد.

۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

جرائم نیروهای مسلح

با اوصاف مذکور چنانچه نیروهای مسلحی که هم نظامی هستند و هم به عنوان ضابط دادگستری انجام وظیفه می نمایند تحت نظارت و تعلیمات دادستان و یا در اجرای دستورات ایشان یا دیگر مقامات قضائی دادسرا یا دادگاه در برخورد با جرائم مشهود یا غیر مشهود یا فرایند تحقیقات مقدماتی مرتکب بزهی شوند در محاکم عمومی تحت تعقیب قرار می گیرند و لذا به اعتبار عضویت آنان در نیروهای مسلح در دادسرا و دادگاه های نظامی محاکمه نخواهند شد، زیرا که رسیدگی به جرائم نظامیانی که در مقام ضابط مرتکب جرم می شوند در صلاحیت محاکم نظامی نبوده و بلکه در صلاحیت محاکم عمومی است.

دادگاه های نظامی بر اساس ماده 1 قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب 1382 صرفاً به جرائم مربوط به وظایف خاص نظامی و انتظامی نظامیان رسیدگی می کنند، البته بر اساس تبصره ماده 597 قانون آئین دادرسی کیفری (( رسیدگی به جرائمی که حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری اجازه فرموده اند در دادگاه ها و دادسراهای سازمان قضائی نیروهای مسلح رسیدگی می شود، مادامی که از آن عدول نشده در صلاحیت این سازمان است)) بنابراین چنانچه در خصوص رسیدگی به جرائم کارکنان وزارت اطلاعات یا هر سازمان دیگری بعنوان ضابظ قوه قضائیه اجازه رسیدگی به سازمان قضائی داده شده باشد به صورت استثناء به اینگونه جرائم در محاکم نظامی رسیدگی می شود و این امر اولاً به موجب اجازه مقام رهبری وثانیاً بعنوان یک استثناء پذیرفته شده است. در خصوص ضابطانی که جزء نیروهای نظامی و انتظامی نیستند، هرگاه در مقام ضابط دادگستری مرتکب جرمی شوند، همچون افراد عادی تحت تعقیب قرار می گیرند.

۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اصل یکصد و هفتاد و دوم قانون اساسی مقرر نموده است:

برای رسیدگی به جرائم مربوط به وظایف خاص نظامی یا انتظامی اعضا ارتش، ژاندارمری، شهربانی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ضابطین دادگستری محاکم نظامی مطابق قانون تشکیل می گردد، ولی به جرائم عمومی آنان یا جرایمی که در مقام ضابط دادگستری مرتکب شوند در محاکم عمومی رسیدگی می شوند. دادستانی و دادگاه های نظامی، بخشی از قوه قضائیه کشور و مشمول اصول مربوط به این قوه هستند.)) لذا قانونگذار نیز به تبع از اصول قانون اساسی در ماده 597 قانون آئین دادرسی کیفری در خصوص صلاحیت محاکم نظامی مقرر نموده است ((به جرائم مربوط به وظایف خاص نظامی و انتظامی اعضای نیروهای مسلح به جز جرائم در مقام ضابط دادگستری در سازمان قضائی رسیدگی می شود)) و لازم به گفتن است که طبق تبصره 4 ماده اخیر الذکر ((جرم در مقام ضابط دادگستری، جرمی است که ضابطان در حین انجام وظایف قانونی خود در ارتباط با جرائم مشهود و یا در راستای اجرای دستور مقام قضائی دادگستری مرتکب می شوند. که این استناد قانونی تا حدودی برخی از اختلافات موجود در بیان مصادیق (جرائم در مقام ضابط دادگستری) را کاهش داده است و مصادیقی از این گونه جرائم را بیان نموده است.

۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مرجع صالح رسیدگی به جرائم ضابطین دادگستری

ضابطین دادگستری معمولاً از نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی و دولتی تشکیل یافته اند و از این رو زمانی که در حین انجام وظیفه مرتکب اعمال مجرمانه می شوند، جهت تعقیب کیفری آن ها اختلاف در صلاحیت رسیدگی ایجاد می شود و از سوی دیگر ذهنیت افکار عمومی به این سمت است که ضابطینی که عضو نیروهای مسلح هستند باید در دادسرا و دادگاه های نظامی تحت تعقیب و محاکمه قرار گیرند، در حالی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تا حدودی در این خصوص چاره اندیشی نموده و تکلیفی را در باب صلاحیت رسیدگی به جرائم نیروهای مسلح که به عنوان ضابطین دادگستری مرتکب می شوند پیش بینی نموده است.

۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

در خواست ابطال فروش مال مشاع :

همان‌طور که گفته شد اگر شریکی سهم خود را بفروشد، برای سایر شرکا امکان ابطال معامله وجود ندارد و آن‌ها می‌توانند از حق شفعه خود استفاده کنند. اما اگر مال مشاعی قابل افراز و تقسیم بوده باشد و با این حال یکی از شرکا آن را فروخته باشد، می‌توان برای ابطال فروش مال مشاع درخواست داد.

علاوه بر این ممکن است از سوی شرکا برای ابطال دستور فروش مال مشاع درخواست داده شود. اصولا زمانی برای ابطال این دستور درخواست داده می‌شود که تشریفات قانونی اجرا نشده باشد و یا فرد ثالثی به فروش اعتراض داشته باشد.

۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

فروش مال مشاع بدون رضایت و اجازه شریک :

در صورتی‌که هر یک از شرکا به فروش مال مشاع مبادرت کند، معامله صورت گرفته نسبت به سهم او صحیح و نسبت به سهم سایر شرکا فضولی است. در چنین حالتی شرکا باید این معامله فضولی را قبول یا رد کنند. اگر شریک مال مشاع تنها قسمت مربوط به خود را بفروشد، معامله او صحیح است اما برای سایر شرکا حق شفعه ایجاد می‌شود. به عبارت دیگر سایر شرکا می‌توانند مبلغ پرداخت شده توسط خریدار را به او بپردازند و مالک سهم فروخته شده شوند.

۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تقسیم به افراز، تقسیم به رد ، تقسیم به تعدیل

افراز به معنی جداکردن سهم هریک از مالکین مشاعی از ملک مشترک می‌باشد که یا به صورت توافق و تراضی یا با اجبار (از طریق دادگاه) صورت می‌پذیرد

 

و هر شریکی می‌تواند برای رهایی از حالت شراکت درخواست افراز و تقسیم را به مرجع ذی‌صلاح بدهد مگر اینکه ممنوعیت قانونی یا قراردادی داشته باشد. در تقسیم به افراز:

 

۱- از عین هر نوع مال مشاعی، به هر شریک، معادل سهم خودش می‌رسد؛

 

۲- نیاز به ارزیابی و قیمت‌ گذاری مال مشاعی نیست.

 

تقسیم به تعدیل :

 

در صورتی است که مال مشاعی از نظر اجزاء ارزش واحد و یکسانی نداشته باشد؛مانند اینکه یک قطعه زمین قسمت روبرو اتوبان آن ارزش بالاتری از قسمت های دیگر آن داشته باشددر این نوع تقسیم کارشناس مبنا را مساحت قطعه زمین قرار نمی‌دهد بلکه ارزش زمین مؤثر در مساحت زمین خواهد بود؛ یعنی قسمت‌های ارزان را از لحاظ مساحت وسیع‌تر می‌گیرد تا برابری کند.در تقسیم به تعدیل:

 

۱- از عین هر نوع مال مشترک به هر شریک معادل سهم ایشان نمی‌رسد ممکن است مساحت بیشتر یا کمتر باشد؛

 

۲- همه شرکا از عین مال مشترک سهم می‌برند.

 

۳- لازمه و مقدمه تقسیم به تعدیل ارزیابی و قیمت‌گذاری مال مشاعی می‌باشد.

 

تقسیم به رد :

 

همیشه کم یا زیاد کردن مساحت مال مشاع توازن برای تقسیم ایجاد نمی‌شود لاجرم برای تعادل‌سازی باید وجهی یا مالی از خارج به برخی از سهم‌ها اضافه گردد تا شخصی که سهام کمتری به ایشان در تقسیم خواهد رسید. با دریافت آن اضافی مشخص، سهام وی نیز از نظر ارزشی معادل سهام دیگر شرکاء گردد؛ در تقسیم به رد :

 

۱- ممکن است بعضی از شرکا از عین مال مشترک سهم نبرند؛

 

۲- از عین مال مشترک هرکدام معادل سهام خود را نمی‌گیرند؛

 

۳- لازم و مقدمه تقسیم به رد ارزیابی و قسمت‌گذاری مال مشاعی می‌باشد.

 

لازم به یادآوری می‌باشد که در صورت تقسیم به افراز نوبت به تقسیم تعدیل نمی‌رسد و نیز در صورت امکان تقسیم به تعدیل نوبت به تقسیم به رد نخواهد رسید.

 

درصورتی که هیچ یک از تقسیم‌های فوق قابلیت رهاسازی اموال مشاعی را از هم نداشته باشند.تنها راه درخواست «فروش مال مشاع» از مرجع ذی‌صلاح قضائی است.

۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نکته مهمی که وجود دارد این است که اگر اجاره نامه ای

که فی مابین موجر و مستاجر منعقد شده است به صورت سند رسمی و در یکی از دفاتر اسناد رسمی تنظیم شده باشد، در زمانی که قرارداد خاتمه پیدا می کند مالک خواهد توانست بدون مراجعه به دادگاه حقوقی یا شورای حل اختلاف، از طریق دایره اجرای ثبت، تخلیه عین مستاجره را درخواست نموده. در این حالت به درخواست تخلیه از طرف موجر به صورت فوری رسیدگی و به اجرا در خواهد آمد.

۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تخلیه اماکن مسکونی

روابط حقوقی که بین مالک و مستاجر ایجاد می شود مطابق بر قانون مدنی و قانون روابط موجر و مستاجر می باشد در این صورت و بر اساس آن، هر زمانی که قرارداد اجاره ای که منعقد شده است در دو نسخه بوده و دو نفر شاهد هم در ذیل قرارداد احاره را امضاء کرده باشند نیازی به طرح دعوای حقوقی برای تخلیه عین مستاجره نخواهد بود و با مراجعه به شورای حل اختلاف می توان درخواست صدور دستور تخلیه را از آن مرجع اخذ نمود.

و این امر در موردی که اجاره نامه به صورت دستی بین طرفین امضاء شده یا در بنگاه های مشاوران املاک تنظیم گردیده شده باشد تفاوتی وجودنخواهد داشت نکته قابل توجه این است که در دعاوی حقوقی تخلیه اجاره نامه حتماً باید در دو نسخه و با امضای دو شاهد تنظیم شده باشد تا بتوان دستور تخلیه را به صورت فوری اخذ نمود.

رویه به این صورت خواهد بود که با اتمام مدت زمان قرارداد، مالک خواهد توانست به شورای حل اختلاف محل، مراجعه نموده و با ارائه درخواست تخلیه عین مستاجره به شورا اقدام لازم را انجام میدهد و نکته مهم این است که مالک بایستی مبلغی را که در قرارداد به عنوان مبلغ ودیعه یا همان رهن تعیین کرده است را به صندوق دادگستری تودیع کرده تا در این صورت شخص مستاجر بعد از انجام تخلیه بتواند مبلغ خود را بگیرد بعد از واریز و ارائه نمودن درخواست، شورای حل اختلاف مستند اجاره که همان قرارداد اجاره می باشد را بررسی نموده و در صورت احراز شرایطی که اشاره شد و با احراز اتمام قرارداد مبادرت به صدور فوری تخلیه عین مستاجره می نماید و هر گاه در دعاوی حقوقی تخلیه مستاجر در مهلت ۳ روز پس از ابلاغ دستور تخلیه مبادرت به خالی نمودن ملک ننماید با مراجعه به کلاتنری با استفاده از مامور می توان به این امر اقدام نمود.

در زمانی که قرارداد اجاره ای که منعقد شده است فاقد امضای دو شاهد بوده باشد و یا شرایط قانونی را نداشته باشد و به صورت ناقص تکمیل شده باشد موجر برای اینکه بتواند تخلیه عین مستاجره را بگیرد بایستی در مورد این دعاوی حقوقی با مراجعه به دادگاه حقوقی دادخواست تخلیه ارائه بدهد و رسیدگی به این موضوع مستلزم تعیین وقت رسیدگی و تشریفات مربوط به هزینه دادرسی خواهد بود که زمان زیادی را هم به همراه خواهد داشت.

۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شرایط گرفتن حکم تخلیه

با توجه به اینکه قرارداد اجاره دارای مدت زمانی مشخص است، اگر در پایان این مدت و تمدید نشد آن، ملک توسط مستأجر تخلیه نشود، موجر می‌تواند تقاضای حکم تخلیه مستاجر را داشته باشد.

 

از نظر حقوقی اگر مستأجر سه ماه اجاره پرداخت نکند یا در قرارداد حتی مدتی کمتر قید شده باشد، گرفتن حکم تخلیه ممکن است.

 

اگر در قرارداد اجاره، قید شد باشد که مستأجر نمی‌تواند آن را به دیگری واگذار کند و این کار انجام شود، مالک می‌تواند حکم تخیله مستأجر را بگیرد.

 

اگر شرایطی در قرارداد اجاره ذکر شده باشد و مستأجر از آن تخلف کند، موجر می‌تواند حکم تخلیه بگیرد، و در نهایت اگر مستأجر از ملک استفاده‌ی نامشروع کرده باشد، طبق قانون امکان گرفتن حکم تخلیه ممکن است.

۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مدارک مورد نیاز به منظور اخذ حکم تخلیه

همانطور که گفته شد وقتی موجر و مستاجر نتوانند با هم به توافق برسند و مستاجر به تعهدات خود که در اجاره نامه یا قرار داد عنوان شده، عمل نکند. موجر یا همان صاحب خانه با مراجعه به شورا یا دادکاه و یا ثبت اسناد املاک، اقامه دعوی می‌کند و با ارائه دادن مدارک لازم مثل سند مالکیت و سند اجاره نامه اقدام به گرفتن حکم تخلیه می‌نماید. موجر در این مورد نیاز به سند مالکیت دارد که با در دست داشتن آن می‌تواند از مراجع قانونی بر طبق ماده‌های ا و ۱۵ قانون ۱۳۶۲ یا ماده‌های ۱و ۳ قانون ۱۳۷۶ و ماده ۴۹۴ قانون مدنی درخواست صادر کردن حکم تخلیه را داشته باشد.

۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۲:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

حکم تخلیه ملک

در حالتی که هر یک از موارد مذکور که برای دستور تخلیه بیان داشتیم در قرارداد طرفین ذکر نشده باشد دیگر نمی توان از طریق گرفتن دستور تخلیه ملک را تخلیه نمود. اما می توان بر اساس حکم تخلیه ملک را تخلیه کرد. اما روال قانونی و مدت زمان کمی طولانی تر می شود. صدور حکم تخلیه توسط شورا یا دادگاه وقتی که موجر بتواند با ارائه مدارک لازم عدم تعهد مستاجر را در یکی از بند‌های توافق نامه اثبات نماید، حکم تخلیه از سوی دادگاه یا شورا صادر خواهد شد و پس از آن به مدت ۲۴ ساعت بعد از صدور حکم مستاجر از آن اطلاع خواهد یافت و حکم تخلیه به او ابلاغ می‌گردد. بعد از دریافت حکم مستاجر به مدت ۷۲ ساعت وقت دارد تا ملک اجاره شده را تخلیه و تحویل موجر نماید. با صدور حکم تخلیه مستاجر نمی‌تواند نسبت به آن اعتراضی داشته و باید طبق حکم رفتار نماید و ملک را تخلیه کند.

 

• دستور حکم تخلیه منزل وقتی اجرا می‌شود که مبلغ ودیعه یا همان پول پیش از سمت مالک به مستاجر برگردانده شود و مبالغی باقی نمانده باشد.

 

• تا پرداخت نشدن مبلغ ودیعه و عدم ارائه رسید به مراکز قضایی، امکان اجرا شدن حکم تخلیه نخواهد بود.

۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۲:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دستور تخلیه با حکم تخلیه چه تفاوتی دارد؟

چنانچه قصد تهیه دستور تخلیه را دارید، بهتر است این را بدانید که این دستور بعد از تقاضا و بررسی های کوتاه شواهد، صادر می شود. چنانچه در خصوص حکم تخلیه شرایط اندکی فرق دارد. حکم تخلیه نهایت تا بیست روز بعد از صدورحکم، حق تجدید نظر خواهد داشت. در صورتی که بعد از این مدت نیز حکم به نفع صاحب ملک باشد، باید در ادامه راه صدور اجرائیه را درخواست کند. بعد از این کار ده روز دیگر برای اعتراض در نظر گرفته شده است. چنانچه بعد از صدور اجرائیه اعتراضی نسبت به آن وارد نشود و یا اعتراضی که شده است، پذیرفته نشود، مستاجر مجبور به تخلیه ملک خواهد بود.

۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۲:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

دعوای اثبات مالکیت مالی است یا غیر مالی؟

دعوای اثبات مالکیت دعوای مالی است و هزینه دادرسی ،با توجه به قیمت منظقه ای ملک محاسبه می گردد.

۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۲:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا دردعوای اثبات مالکیت نیازی به صدور اجراییه است؟

حکم اثبات مالکیت، اعلامی است و به عبارتی نیازی به صادر شدن اجرائیه ندارد و پس از اینکه حکم قطعی شود، محکوم له به عنوان مالک رسمی ملک، می‌تواند از مزیت‌های رای استفاده نماید.

۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۲:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نکات مهم در دعوای اثبات مالکیت ملک

طرح دعوای اثبات مالکیت ملک نسبت به املاک ثبت شده قابل استماع نیست. بنابراین طرح دعوای اثبات مالکیت نسبت به ملکی که سند رسمی دارد برخلاف قانون می باشد و دادگاه قرار عدم استماع دعوا صادر می نماید.

 

۱. دعوای اثبات مالکیت نسبت به املاکی قابل طرح است که ثبت نشده باشند و سند رسمی نداشته باشند.

 

۲. جهت اثبات مالکیت ملک، وجود و ارائه مبایعه نامه و یا قرارداد ضروری نیست. چرا که ممکن است مالکیت ملک به اشکال مختلف از قبیل انتقال قهری و از طریق ارث، به مالک منتقل شود.

 

۳. در مورد ملکی که ثبت نشده و در تصرف فرد دیگری است، مدعی اثبات مالکیت میتواند دعوای اثبات مالکیت و خلع ید را بصورت همزمان مطرح نماید.

 

۴. در املاکی که سابقه ثبتی دارند دولت فقط کسی را مالک می‌شناسد که ملک در دفتر املاک به نام او به ثبت رسیده باشد و انتقال مالکیت املاک دارای سابقه ثبتی با انتقال رسمی ملک انجام می‌شود و صرف تائید و تنفیذ قرارداد و اعلام صحت آن ایجاد مالکیت نمی‌کند؛ بنابراین دعوی اثبات مالکیت در املاک دارای سابقه ثبتی با توجه به مقررات یاد شده قابلیت استماع ندارد.

 

۵. دعوای وضع ید بر ملک مشاع، فرع بر اثبات مالکیت است بنابراین در صورت فقدان سند رسمی، این دعوا قابلیت استماع ندارد.

 

۶. طرح دعوای اثبات مالکیت در تقابل با دعوای خلع ید، در فرضی که خواهانِ متقابل، مدعیِ فضولی بودنِ معامله خوانده تقابل با شخصِ ثالثی باشد، قابل استماع نخواهد بود زیرا طرح دعوای متقابل علیه ثالث امکانپذیر نیست.

۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۲:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اثبات مالکیت ورثه

وراث متوفی به دو دسته تقسیم می شوند:

 

افرادی که بر اساس قانون رایج کشور، مشمول سهم الارث شده باشند؛

 

افرادی بر اساس وصیت نامه متوفی، مشمول ارث شده باشند.

 

در حالت اول، فردی که به سبب رابطه سببی و یا نسبی مانند همسر، فرزندان یا پدر و مادر، مشمول سهم الارث شده است، می تواند بعد از پشت سر گذاشتن مراحل انحصار وراثت توسط دادگاه، مالکیت خود را بر اموال مربوطه، اثبات کند؛ در چنین وضعیتی دادگاه سهم هر فرد را بعد از صدور گواهی انحصار وراثت، مشخص می کند. یعنی به طور دقیق به افراد اطلاع می دهد که هر کس چه کسری از اموال منقول و غیر منقول متوفی را می تواند دریافت کند؛ بنابراین، حکم دادگاه برای اثبات مالکیت، کافی خواهد بود.

 

در حالت دوم، فردی که به هر دلیل ، نامش در وصیت نامه ذکر شده است، باید علاوه بر گواهی انحصار وراثت، وصیت نامه متوفی را نیز به دادگاه ارائه دهد؛ دادگاه بعد از بررسی مدارک مربوطه، سهم آن فرد را نیز در ارث مشخص می کند؛ مجددا حکم دادگاه، مالکیت را اثبات میکند.

۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۲:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

وجود قرارداد کتبی یا شفاهی

خواهان دعوای اثبات مالکیت باید نسبت به اثبات وجود قرارداد یا ادله‌ای مبنی بر انتقال مالکیت اقدام کند که معمولاً در این مورد با ارایه سند عادی نسبت به اثبات وجود قرارداد اقدام می‌کند. چرا که خواهان دعوای اثبات مالکیت بدون تردید، دارای سند عادی یا دلیلی غیر از سند رسمی مانند قرارداد شفاهی است که در مورد اخیر باید وجود چنین قراردادی را با سایر ادله اثبات کند. اما برای طرح دعوای اثبات مالکیت صرف وجود سند یا قرارداد یا ادله‌ای مبنی بر وجود قرارداد شفاهی یا عادی کافی نیست.

با اثبات وجود یک قرارداد یا اثبات طروق قانونی نقل و انتقال ملک، کار خواهان دعوا برای طرح دعوای اثبات مالکیت به اتمام می‌رسد و خوانده دعوا باید با ایراد به اعتبار سند عادی از دعوا دفاع کند و اگر دلیلی از طر ف خوانده بر بی‌اعتباری قرارداد اثبات‌شده از سوی خواهان ارایه شود، اثبات اعتبار قرارداد هم بر عهده خواهان خواهد بود که مدعی اعتبار قرارداد است. زیرا ممکن است قرارداد معتبری تنظیم شده باشد اما به جهاتی قانونی بعد از تنظیم قرارداد، فسخ، اقاله یا ابطال شده باشد. بنابراین با دفاع مؤثر از طرف خوانده، خواهان باید اعتبار قرارداد خود را اثبات کند.

۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۲:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر