اعطای وکالت در طلاق به زن توسط مرد، به معنای سلب حق طلاق از مرد و انتقال آن به زن نمی باشد بلکه مرد همچنان می تواند همسر خود را طلاق دهد.
اعطای وکالت در طلاق به زن توسط مرد، به معنای سلب حق طلاق از مرد و انتقال آن به زن نمی باشد بلکه مرد همچنان می تواند همسر خود را طلاق دهد.
درست است که زوجه بدون داشتن وکالت در طلاق نیز می تواند تقاضای طلاق کند اما در چنین شرایطی دادخواست طلاق باید به دلیل یکی از موارد مشخص شده در قانون باشد.
√ به طور مثال اعتیاد زوج، غیبت زوج در یک مدت زمان طولانی (۶ ماه متوالی یا ۹ ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه)، مفقوالاثر شدن زوج، عدم پرداخت نفقه و موارد دیگری مانند اینها که ادامه زندگی برای زوجه را همراه با عسر و حرج (سختی) کند.
√ بنابراین مرد با دادن وکالت در طلاق به زن این اختیار را داده که در دادگاه از سوی مرد و بدون حضور مرد و با گرفتن وکیل دادگستری اقدام به اخذ طلاق نماید
سپس برای جاری شدن صیغه طلاق نیز در دفتر ثبت ازدواج و طلاق بدون نیاز به حضور مرد خود را مطلقه نماید.
مهریه و وکالت در طلاق برای زوجه دو موضوع جدا هستند و ارتباطی به هم ندارند و اینکه برخی گمان میکنند اگر زن وکالت در طلاق داشته باشد هنگام طلاق باید مهریه خود را ببخشد، این تصوراشتباهی است و زن هر زمان که بخواهد میتواند مهریه خود را مطالبه کند.
√ اما ممکن است هنگام اعطای وکالت میان زوجین توافقی صورت گیرد که به طور مثال بخشی از مهریه زوجه توسط او بخشیده شود و زوج در ازای آن وکالت در طلاق به زن دهد.
نکته دیگر در خصوص روند طلاق با داشتن وکالت در طلاق برای زوجه این است که اگر هنگام تنظیم وکالتنامه حق تجدیدنظرخواهی و فرجام خواهی نیز برای مرد ساقط شود، زوجه بلافاصله پس از صدور حکم طلاق میتواند آن را ثبت رسمی کند و دیگر لازم به گذشت مهلت تجدیدنظرخواهی و فرجام خواهی نمی باشد.
√ چه بسا ممکن است زوج به هر دلیلی از طلاق و اعطای وکالت منصرف شده و تجدید نظر خواهی کند به طور مثال مدعی شود که وکالت در طلاق مشروط بوده و شرط محقق نشده است.
چنانچه زوجه وکالت بلاعزل در طلاق به انضمام حق توکیل به غیر از سوی مرد داشته باشد، ابتدا میبایست از جانب شوهر خود وکیل دادگستری اخذ کند.
به عبارت دیگر داشتن حق توکیل به غیر در وکالت طلاق به این معناست که زوجه وکالت در طلاق را به یک وکیل دادگستری می سپارد تا به واسطه آن وکیل ، بدون نیاز به حضور مرد در دادگاه اقدام به درخواست طلاق نماید.
√ به نوعی همان طلاق توافقی می شود با این تفاوت که نیازی به حضور زوج در دادگاه یا دفاتر ثبت طلاق نیست.
• در نتیجه پس از ثبت دادخواست طلاق توسط وکیل از جانب زوج و صدور حکم طلاق یا گواهی عدم امکان سازش، زوجه میتواند به دفتر ثبت ازدواج و طلاق مراجعه نموده و خود را مطلقه کند.
وکالت عقدی جایز است یعنی هر یک از طرفین (وکیل یا موکل) میتوانند بدون دلیل وکالت را فسخ کنند.
√ وکالت در طلاق هم به همین صورت است و اگر وکالتنامه در دفتر ثبت اسناد به طور رسمی تنظیم شود امکان اینکه شوهر همسرش را از وکالت در طلاق عزل کند، وجود دارد مگر اینکه وکالت در طلاق ضمن عقد نکاح بیاید.
یعنی در وکالتنامه قید شود ضمن عقد لازم خارج یا ضمن عقد نکاح، وکالت داده شده است. در این صورت زوج نمی تواند زوجه را از وکالت در طلاق عزل کند.
√ راه دیگری نیز در این خصوص وجود دارد و آن اینکه وکالتنامه به صورت بلاعزل تنظیم شود و حق عزل وکیل (زوجه) از موکل (زوج) ساقط شود.
مانند وکالت های مرسومی که به صورت شروط ۱۲ گانه در سند ازدواج به زن داده میشود و زن قبل از به وجود آمدن و تحقق یکی از شرایط مقرر در آن مانند اعتیاد یا غیبت شوهر، نمیتواند خود را مطلقه کند.
√ البته این وکالت در سند ازدواج از پیش تعیین شده است اما زوج میتواند خارج از آنها در وکالتنامه شرطی قید کند که زن تنها در صورت تحقق آن شرط، وکالت در طلاق داشته باشد که در این صورت زوجه ابتدا میبایست تحقق شرط را در دادگاه ثابت کند تا بتواند از جانب مرد خود را طلاق دهد.
به این معناست که زوجه هرگاه که ادامه زندگی مشترک را برای خود مضر و همراه با سختی دانست یا به هر دلیلی حاضر به ادامه زندگی با همسر خود نبود با این وکالت بی قید و شرط خود را از جانب مرد طلاق دهد و به نکاح خاتمه دهد.
√ هرچند چنین چیزی کمتر دیده شده است که مردی بی قید و شرط به همسر خود وکالت دهد مبنی بر این که او هر موقع تمایل به جدایی نمود، بتواند به وکالت از مرد صیغه طلاق را جاری کند اما به لحاظ قانونی ممکن است.
این است که وکالت در طلاق برای زوجه هنگام ازدواج و ضمن سند نکاحیه شرط شود.
√ البته بهتر است علاوه بر شرط وکالت در طلاق ضمن سند ازدواج، وکالت نامه رسمی هم تنظیم شود. زیرا در رویه عملی دعاوی طلاق صِرف وکالت طلاق در سند نکاحیه را کافی نمی داند. بنابراین در صورتی که وکالت را ضمن عقد نکاح از زوج اخذ می نمایید، می بایست مجددا برای ثبت رسمی آن به یکی از دفاتر اسناد رسمی مراجعه کنید.
اعطای وکالت در طلاق به زوجه توسط زوج باعث سلب حق مرد در طلاق دادن زن خود نمی شود و مرد همچنان اختیار در طلاق دارد و حق طلاق منتقل نمی شود.
در اینصورت تنها زن هم نسبت به جدایی و طلاق از همسرش دارای اختیار می شود. که این اعطای وکالت در طلاق می تواند مطلق یا مشروط باشد.
تنظیم وکالتنامه در دفاتر ثبت اسناد رسمی به این صورت که مرد با حضور در دفاتر ثبت اسناد رسمی به همسر خود وکالت در طلاق میدهد تا زوجه هم هنگامی که دیگر رضایت به ادامه زندگی مشترک نداشت، اختیار در طلاق داشته باشد.
√ البته باید توجه داشت در صورتی که اعطای وکالت طلاق به صورت غیر قابل عزل باشد در این صورت وکالت از سوی مرد قابل عزل و منحل شدن می باشد.
چنانچه پدر یا جدچدری بدون دلیل موجهی اذن به عقد نکاح دختر ندهند، دختر میتواند با معرفی پسر مد نظر خود به دادگاه، از مرجع قضایی کسب اجازه و تکلیف کند. البته لازم به ذکر بوده که دادگاه ممکن است به دلیل ازدواج موقت بودن اقدام به صدور حکم اجازه ازدواج ننماید. در هر صورت دادگاه با حساسیت و دقت خاصی به موضوع رسیدگی میکند و تا احراز نکند که ازدواج نکردن دختر به ضرر اوست؛ اجازه ازدواج موقت نخواهد داد.
اگر پسری زیر 15 سال داشته باشد، با توجه به قانون ایران نمیتواند بدون اذن ولی قهری خود ازدواج موقت کند اما بعد از 15 سال تمام اختیار ازدواج چه دایم و چه موقت با وی است.
تعیین مدت برای ازدواج موقت و تعیین مهریه عقد موقت.
داشتن قصد برای به وجود آمدن عقد نکاح، رضایت داشتن برای انعقاد عقد نکاح، عدم وجود مانع برای عقد نکاح.
.کم گویی و گزیده گویی: در دادگاه طلاق، محدودیتهایی در زمان و تعداد جلسات وجود دارد که باید به آن توجه کنید. این محدودیتها برای طرح دعواهای مختلف و نحوه پاسخگویی به آنها اعمال میشود. به همین دلیل، برای پاسخ به سوالات قاضی، موثرتر است که مختصر و مفید باشید و از اظهارات اضافه و زیاده گویی پرهیز کنید. این روش باعث میشود تا به سوالات مطرح شده به صورت کامل و جامع پاسخ داده شود و قاضی را متقاعد کنید.
.جمع آوری اسناد مثبته: در پرسش و پاسخ قاضی در دادگاه طلاق، یکی دیگر از نکاتی که میتواند مورد توجه باشد، جمع آوری مدارک و اسناد لازم برای ارائه به دادگاه میباشد، اظهاراتی مورد قبول قاضی پرونده قرار میگیرد، که اسناد و مدارک تایید آنها، ضمیمه پرونده شده باشد، بنابراین چنانچه قصد دارید در دادگاه طلاق، مطلبی را بیان کنید، باید نسبت به تکمیل اسناد و مدارک مربوطه پیش از شروع جلسه دادگاه اقدام کنید.
.کمک گرفتن از فرد کاردان و متخصص: یک امر کاملاً تخصصی که بر سرنوشت دعوا و حقوق طرفین تاثیرگذار میباشد، نحوه دفاع و پاسخگویی صحیح به سوالات قاضی در دادگاه طلاق میباشد، در میان نکات مربوط به پاسخ به سوالات قاضی در دادگاه طلاق، مهمترین نکته این است که تا حد امکان زوجین از حضور شخصی در دادگاه خودداری کنند و وکیل کار بلد را برای دفاع از حقوق خود استخدام نمایند.
علت درخواست طلاق از طرف مرد، برخلاف دادخواست طلاق از طرف زن، اهمیتی ندارد چرا که از نظر قانونی مرد این حق را دارد، در هر زمانی بتواند همسرش را طلاق دهد، البته این مورد زمانی میسر میشود که دادخواست طلاق ارائه داده شود و حق و حقوق مالی زن پرداخته شود، به همین دلیل در دادگاه طلاق از طرف مرد، مهمترین سوالی که پرسیده میشود این است که آیا حقوق مالی همسرش را پرداخت کرده یا خیر و باید در صورت پرداخت به دادگاه اسناد رسمی را ارائه دهد و چنانچه توانایی مالی پرداخت را ندارد، به ارائه دادخواست اعسار خود به دادگاه موظف است.
به طور کلی در طلاق از طرف مرد، توضیحات مرد زیاد مورد توجه نمیباشد، اما علت طلاق در دادگاه طلاق از طرف زن اهمیت بیشتری دارد، در روند پرونده پاسخهای کوتاه و گزیده زن نقش مهمی دارد، طبق قوانین ایران، زن میتواند به صورت یک طرفه درخواست طلاق دهد و برای این کار دلیل موجهی به مراجع قضایی ارائه دهد و در صورتی که از طرف مرد وکالت داشته باشد، بدون ارائه دلیل محکمه پسند میتواند، اقدام به طلاق کند، در غیر این صورت دلایل محکمه پسند لازم میباشد.
درخواست طلاق زن به معنای تقدیم درخواست به دادگاه برای پایان دادن به رابطه ازدواجی است. این درخواست ممکن است به دلایل مختلفی مانند نامناسبی زناشویی، خیانت، عدم توافق در مسائل مالی یا فرزندان، خشونت خانگی، یا دلایل دیگر تقدیم شود. این درخواست میتواند توسط وکیل زن به نمایندگی او یا به صورت شخصی تقدیم شود و موجب آغاز فرآیند طلاق در دادگاه میشود.
طلاق از طرف زن در میان انواع طلاق، از دشوارترین نوع آنها میباشد، زیرا زن از حق قانونی طلاق برخوردار نیست. علت طلاق یکی از سوالات قاضی در دادگاه طلاق می باشد، که نحوه پاسخگویی به آن بسیار با اهمیت میباشد و باید برای اثبات عسر و حرج خود مدارک لازم ارائه شود، تا باعث مشخص شدن نتیجه شود، از این مدارک اعتیاد مرد، سوء رفتار مرد، حکم زندان مرد و نامه پزشکی قانونی مربوط به وجود بیماری خاص و استشهادی محلی و نمونههایی از این قبیل میباشد.
گواهی انحصار وراثت سندی است که به موجب آن تاریخ دقیق مرگ متوفی و همچنین اشخاصی که به عنوان ورثه وی شناخته می شوند، در گواهی انحصار وراثت قید می شود. با وجود این گواهی تمام ارکان حکومت، وراثت انحصاری شخص متوفی را به رسمیت می شناسند.
برای تقسیم سهم الارث متوفی در بین وراث، عمل کردن به وصیت نامه منوط به نوع وصیت می باشد، یعنی اگر وصیت نامه از نوع عهدی باشد که شخصی را ملزم به انجام کاری کرده باشد و وصیت شده باشد که مقداری از سهم الارث به شخص ثالثی باید پرداخت شود، وراث موظف هستند که طبق وصیت نامه عمل کنند. ولی اگر کل وصیت نامه فقط در مورد پرداخت سهم الارث به وراث باشد، وراث می توانند با توافق با یکدیگر بدون اینکه حق ورثه های دیگر ضایع شود، برای تقسیم ارث توافق دیگری انجام دهند.
هر فردی می تواند در زمان حیات خویش هر مقدار از مال و اموال خود را به فرد دیگر ببخشد. اما باید در نظر داشت که هیچ کدام از این بخشش ها را نمی توان به عنوان ارثیه یا سهم الارث شناخت. چرا که مسئله ارث و میراث، صرفا مربوط به بعد از مردن شخص می باشد. لذا در زمان فوت شخص همه اموال به جای مانده باید به صورت مساوی در بین وراث تقسیم شود و این تقسیم هم برای افرادی که در زمان حیات متوفی مالی را به دست آورده اند شامل می شود.