ازدواج یک امر خصوصی بین افراد به نحوی که دولت در آن هیچ گونه دخالتی ندارد و افراد آزادانه حق نتخاب همسر را دارند. و یا خرید و فروش که افراد آزاداند هرگونه معامله ای را با هر فردی که خود می خواهند انجام دهند، بنابراین روابط تجاری و روابط خانوادگی از عمده ترین مسائل حقوق خصوصی محسوب می شود.

 

روابط بین انسان ها به قدری پیچیده است که گاهی نمی توان در مواردی به قانون یا عرف رجوع کرد و حکمی در آن مورد پیدا کرد، به همین خاطر به رویه ی قضایی توجه می شود بدین معنا که آرای یکسان و مشابه دادگاه در رابطه با آن موضوع خاص چگونه است، بگونه ای که هرگاه محاکم با چنین موضوعی روبرو شدند به همان نحو تصمیم گیری می کنند.

تعریف حقوق:
 

از آنجا که پرداختن به مسائل حقوقی نیازمند شناخت واژه ها و اصطلاحات حقوقی است بهتر دانستم که در ابتدا به عنوان مبحث نخست تعریفی از واژه ی حقوق و اصطلاحات آن داشته باشم.
بشر از ابتدای خلقت خویش برای رفع نیازهای عاطفی، مادی و اجتماعی خود به همزیستی با همنوعان خود محتاج بوده و تا آنجا که تحقیقات نشان می دهد انسانها همیشه به صورت گروهی زندگی می کردند. نیازهای مشابه باعث به وجود آمدن پدیده ی اجتماعی می شود. بنابراین می توان گفت انسان ذاتاً اجتماعی است. برای آنکه این اجتماعات حفظ شود باید اصول و قواعدی بر روابط انسان ها حکومت و نظارت داشته باشد.
بر این اساس حقوق را چنین تعریف می کنند: مجموعه ی قواعد و مقرراتی که به وجود آورنده و حافظ نظم اجتماعی است.
یکی دیگر از معانی واژه ی حقوق، حق است در واقع حقوق جمع کلمه حق است( حق ها) و حق امتیازی است که قانون به افراد می دهد، مانند حق نفقه.
از معانی دیگر واژه ی حقوق که بین عوام مصطلح است حقوق به معنای دستمزد است؛ ولیکن این معنا از حقوق به هیچ عنوان کاربردی در مبحث ما ندارد. بطور کلی حقوق دارای معانی مختلف دیگری نیز می باشد؛ ولی آنچه مد نظر ماست تعریف اول و دوم واژه ی حقوق است.

تقسیمات حقوق:
 

الف) یکی از عمده ترین تقسیمات حقوق، تقسیم آن به حقوق عمومی و حقوق خصوصی است.
حقوق عمومی: مجموعه قواعدی است که در آن منافع عموم مردم یک جامعه در نظر گرفته می شود و چون در رابطه با عموم مردم است بنابراین همیشه یک سمت آن دولت قرار دارد؛ به عبارتی دولت در آن مداخله دارد.( منظور از کلمه ی دولت در اینجا هیئت دولت، هیئت وزراء یا قوه ی مجریه نیست؛ بلکه دولت در معنای عام یا همان قدرت حاکمه مدنظر است.) به عنوان مثال تعیین و نحوه ی اجرای مجازات، جزئی از حقوق عمومی محسوب می شود.
حقوق خصوصی: مجموعه قواعدی است که بر روابط بین افراد نظارت دارد. مثال: ازدواج یک امر خصوصی بین افراد است به نحوی که دولت در آن هیچ گونه دخالتی ندارد و افراد آزادانه حق انتخاب همسر را دارند. و یا خرید و فروش که افراد آزادند هرگونه معامله ای را با هر فردی که خود می خواهند انجام دهند، بنابراین روابط تجاری و روابط خانوادگی از عمده ترین مسائل حقوق خصوصی محسوب می شود.
ب) یکی دیگر از تقسیمات حقوق، تقسیم آن به حقوق داخلی و حقوق بین المللی می باشد.
حقوق داخلی: مجموعه قواعدی است که در قلمروی یک سرزمین معین وجود دارد. به عبارت دیگر هر کشور دارای مجموعه قواعدی است که فقط در محدوده ی کشور خود آن را اجرا می کند.
حقوق بین المللی: مجموعه قواعدی است که در آن همیشه یک عنصر خارجی وجود دارد که می تواند شامل روابط کشورها با هم، سازمان های بین المللی و یا روابط بین افراد در صحنه ی بین المللی باشد، از این رو حقوق بین الملل را می توان به حقوق بین الملل عمومی که ناظر بر روابط بین کشورها و یا سازمان های بین المللی است، و حقوق بین الملل خصوصی که ناظر بر روابط بین افراد در عرصه ی بین المللی است، تقسیم نمود.

منابع حقوق:
 

قواعد و مقرراتی که در حقوق وجود دارد از منابع مختلفی تأمین و تغذیه می شود.
قانون: اولین و مهمترین منبع حقوق قانون است، قانون در معنای خاص به مصوبات قوه مقننه( مجلس) گفته می شود؛ ولیکن در معنای عام به تمامی مصوبات، بخشنامه ها، آئین نامه ها و عهدنامه اطلاق می شود.
عرف و عادت: دومین منبعی که در تأمین قواعد و مقررات حقوقی تأثیرگذار است عرف و عادت است که مجموع آداب و رسوم یک قوم را در برمی گیرد. در واقع جایی که قانون مدون و مکتوبی وجود ندارد می توان به عرف آن جامعه توجه کرد.
رویه ی قضایی: روابط بین انسان ها به قدری پیچیده است که گاهی نمی توان در مواردی به قانون یا عرف رجوع کرد و حکمی در آن مورد پیدا کرد، به همین خاطر به رویه ی قضایی توجه می شود بدین معنا که آرای یکسان و مشابه دادگاه ها در رابطه با آن موضوع خاص چگونه است، بگونه ای که هرگاه محاکم با چنین موضوعی روبرو شدند، به همان نحو تصمیم گیری می کنند.
نظرات علمای حقوق: که در اصطلاح دکترین حقوقی هم گفته می شود، در محاکم، زیاد مورد استفاده نیست؛ بلکه در زمان تدوین قانون کاربرد دارد.
منبع: بانو، شماره 28.