خیر فوری نیست اما نباید اعمال آن را انقدر به تاخیر بیاندازید که تصور شود دیگر به این معامله رضایت داده اید.
خیر فوری نیست اما نباید اعمال آن را انقدر به تاخیر بیاندازید که تصور شود دیگر به این معامله رضایت داده اید.
در صورتی که شما و طرف مقابل به این نتیجه برسید که حق اعمال خیار را هیچکدامتان نداشته باشید؛ می توانید در قرارداد اشاره کنید که حق اعمال خیار تبعض صفقه را اسقاط کرده اید.
همچنین اگر در قراردادی جمله “اسقاط کافه خیارات” ذکر شده باشد و شما این قرار داد را امضا کنید یعنی پذیرفته اید که حق اعمال خیارات را نداشته و به استناد هیچ یک از آنها نمی توانید معامله را بهم بزنید.
درست است که ماده ۴۴۱ قانون مدنی که پیش تر گفتیم، تنها به بیع (خرید و فروش) اشاره کرده است، اما برای پاسخ به این که خیار تبعض صفقه در چه معاملاتی اعمال می شود باید گفت:
خیار تبعض صفقه در تمامی معاملات معوض قابل اعمال است (مانند اجاره)
خیار تبعض صفقه فقط مخصوص مشتری نبوده، بلکه برای فروشنده نیز امکان پذیر است. بنابراین اگر قیمت (ثمن) هم به دو بخش صحیح و باطل تقسیم شود این اختیار برای فروشنده هم قابل اجرا است.
مثلا اگر شخصی ماشین خود را در مقابل ملکی به دیگری فروخته است و پس از عقد معلوم می شود که سه دانگ آن ملک وقف بوده است و قرارداد نسبت به آن سه دانگ باطل است، فروشنده حق دارد معامله را نسبت به سه دانگ صحیح نیز فسخ نماید.
برای اینکه شما بتوانید این اختیار فسخ را در معاملات داشته باشید برای هریک از خیارات شرایطی وجود دارد.
شرایط اعمال خیار تبعض صفقه نیز عبارت است از:
یکی از مهمترین شرایط برای اعمال خیار تبعض صفقه این است که معامله قابل تجزیه باشد مانند مثال خرید خانه یا حتی خرید ماشین.
پس در این صورت شما می توانید این اختیار بهم زدن معامله را داشته باشید. بنابراین اگر به شما حیوانی فروخته شده است که یک عضوی را ندارد این معامله قابل تجزیه نیست و شما نمی توانید خیار تبعض صفقه را اعمال کنید.
مشتری در زمان معامله، آگاه به باطل بودن یک بخش معامله نباشد. مثلا اگر خریدار بداند که سه دانگ خانه ای که خریده است وقف بوده، دیگر اختیار بهم زدن معامله به استناد خیار تبعض صفقه را نخواهد داشت زیرا با آگاهی کامل تصمیم به خرید گرفته است.
خیار تبعض صفقه جز خیارات فوری در قانون مدنی نیست. اما با این وجود مشتری نباید اعمال این اختیار را آنقدر به تاخیر بیاندازد که از این تاخیر، رضایت او به معامله و اسقاط خیار تبعض صفقه تفسیر شود.
طرفین نباید در زمان عقد این حق خیار تبعض صفقه را برای خود حذف یا اسقاط نمایند. زیرا در صورت اسقاط خیار تبعض صفقه شما دیگر اختیار بهم زدن معامله را نخواهید داشت.
مثلا شخصی خانه ای را که سه دانگ آن متعلق به خودش و سه دانگ دیگر آن متعلق به همسرش است را به شما می فروشد.
این معامله نسبت به سه دانگی که برای خودش بوده است صحیح و نسبت به سه دانگی که برای همسرش بوده است و او هم رضایت به فروش ندارد، باطل است.
در این حالت دو راه وجود دارد:
با توجه به اختیار فسخ در قانون مدنی که به آن خیار تبعض صفقه گفته می شود معامله را بهم بزنید.
از فسخ صرف نظر کنید و فقط نسبت به سه دانگی که معامله باطل است، مبلغی که قبلا به فروشنده داده اید، پس بگیرید. همچنین شما هم موظفید نسبت به بخش صحیح معامله که آن را قبول کردید مبلغ مربوط را به فروشنده بپردازید.
در قانون مدنی نیز، ماده ۴۴۱ درباره خیار تبعض صفقه بیان می کند:
«خیار تبعض صفقه وقتی حاصل می شود که عقد بیع نسبت به بعض مبیع به جهتی از جهات باطل باشد در این صورت مشتری حق خواهد داشت بیع را فسخ نماید یا به نسبت قسمتی که بیع واقع شده است قبول کند و نسبت به قسمتی که بیع باطل بوده است ثمن را استرداد کند.»
خیار تبعض صفقه به این صورت تعریف می شود که یک معامله به دو بخش صحیح و باطل تقسیم می شود. خیار تبعض صفقه زمانی اعمال می شود که پس از عقد، مشخص شود که بخشی از قرارداد به دلایلی باطل بوده است.
در این حالت قیمت (ثمن) معامله نسبت به بخشی که باطل است به مشتری برگردانده می شود. همچنین مشتری می تواند با توجه به اختیاری که دارد، بخش صحیح معامله را هم بهم بزند و یا می تواند بخش صحیح معامله را قبول کند و مبلغ آن را به فروشنده بدهد، این امر دیگر به اختیار خریدار است.
دادگستری مرجع رسمی تظلمات عمومی می باشد و اشخاص همگی می توانند اختلافات و شکایات و درخواست های خود از شکایت پیمانکار از کارفرما را حسب مورد به دادگاه های مربوط به دادگستری ارجاع داده و تظلم خواهی و دادخواهی کنند در قرارداد های پیمانکاری می توان درصورتیکه موضوع اختلاف فی المثل مطالبه پول و اجرت پیمانکار می باشد دادخواست مطالبه وجه داد یا اگر موضوع عمل پیمانکار به تعهداتش می باشد دادخواست التزام به تعهد و قرارداد ،جبران خسارات یا فسخ تقدیم کرد.
اختلاف در اندیشه انسانها هر چند ذاتی و به هر حال امری میمون و مبارک برای رشد و تعالی آدمی است، اما در اجرای هر قراردادی ممکن است ضررهای مادی و معنوی برای هر یک و یا هر دو طرف قرارداد وارد شود که البته این را نمیتوان به عنوان اتفاقی خوشایند تعبیر و تفسیر نمود ، به ویژه آنکه موضوع قرارداد به طرحهای عمرانی و ملی مربوط باشد.
پس، چاره کار این است که برای سهولت اجرای قرارداد این اختلافات را از میان برداشت تا راه برای حصول نتیجه قرارداد هموار گردد. بنابراین در صورت بروز اختلاف در قراردادها حل و فصل آن ضرورتی اجتنابناپذیر است.
در زمان اجرای موضوع پیمان اتفاقات مختلفی ممکن است رخ دهد ، برخی خارج از اراده طرفین و بعضی دقیقا به خود طرفها مرتبط میباشد.
در هر دو حالت احتمال اینکه اختلافی بین کارفرما و پیمانکار بروز کند، نه تنها بعید نیست، بلکه در برخی موارد این اختلافات به اوج خود میرسد. بروز اختلاف بین اشخاص به طور اعم و بین طرفهای قرارداد به طور اخص، امری طبیعی است و جملگی از طبیعت و ذات آدمی نشات میگیرد.
پیمانکاری از عقود مستمر می باشد که کارهای اجرایی در آن زمان انجام و در مدت معینی به سرانجام میرسد. عامل زمان تاثیر به سزایی در اجرای این قرارداد دارد و آن را نباید دست کم گرفت.
به همین دلیل مدت پیمان در سند موافقتنامه صریحا و مشخصا قید میشود تا آغاز و پایان آن به هر روی، برای دو طرف روشن و بیابهام باقی بماند. قراردادهای پیمانکاری از جمله قراردادهای راجع در جامعه می باشد ، اما آنقدر که به سایر عقود پرداخته شده، به این قراردادها توجهی نشده است.
به طور کلی قرارداد پیمانکاری، قراردادی است که به موجب آن کارفرما، انجام عملی با شرایط معین و در برابر وجه معین، در مدت مشخص را به شخص حقیقی یا حقوقی به نام پیمانکار (مقاطعه کار) واگذار میکند؛ موضوع قرارداد پیمانکاری ممکن است ایجاد ساختمان، حمل و نقل و یا تهیه و تدارک کالا باشد.
پیمانکاری حمل و نقل
پیمانکاری کاوشهای زمینی
پیمانکاری ارتباطات
پیمانکاری کشاورزی
پیمانکاری صنعت
پیمانکاری برق
پیمانکاری تاسیسات و تجهیزات
پمانکاری ساختمان
پیمانکاری آب
پیمانکاری خدمات
پیمـانکار جزء شخص حقیقی یا حقوقی است که تخصص در کارهای اجرایی دارد و پیمانـکار عمومی که اول شرکت یا کارفرما با او قرارداد پیمانکاری بسته بود، خودش با یک پیمانکار دیگر برای انجام کارهای اجرایی جزیی تر مثل جوشکاری یا لوله کشی یک ساختمان بزرگ قرارداد می بندد و او را به کارمی گیرد که به چنین پیمانکارانی که برای پیمانکارهای دیگر کار میکنند و عموما در اعمال اجرایی پروژه انجام وظیفه می کنند پیمانکار جزء گفته می شود.
پیمانـکار دست دوم پیمانکـاری است که مهندس مشاور طبق مواد مربوط به تغییرها و اصلاحها دستور به کارگیری او را بعنوان پیمانـکار دست دوم یا ثانویه به پـیمانکار می دهد.
پیمانـکار عمومی به شرکتی گفته می شود که دارای تجربه کافی در زمینه اجراء و اداره پروژه های ساختمان و نصب بوده و در یک زمان توان اجرا و راهبری چندین پروژه را توأمان داشته باشد.
در واقع اگر یک شرکت پیمانکار را یک سیستم و نظام در نظر بگیریم، ورودی را که شامل مبلغ و درخواست میباشد، به خروجی مطلوب که میتواند ساختمان یا هر محصول مورد نظر کارفرما باشد تبدیل میکند. این پیمانکار احاطه ی بیشتری بر بر روند انجام پروژه داشته و مسئول اول انجام پروژه می باشد.
پیمانکار شخصی است که سوی دیگر امضاء کننده ی پیمان است و اجرای موضوع پیمان را براساس اسناد و مدارک پیمان بر عهده گرفته است. نمایندگان و جانشینهای قانونی پیمانـکار در حکم پیمانکار می باشند.
پیمانکار، شخصی حقیقی یا حقوقی است که طی امضای پیمان (قرارداد) با کارفرما، متعهد به اجرای موضوع مورد پیمان میشود. همانطور که می دانید یک پروژه پیمانکاری میتواند شامل ساخت یک پل یا جاده یا حتی انتقال برق به یک منطقه باشد.
در یک پیمان، پیمانکار میتواند نماینده و جانشینهای قانونی را به جای خود انتخاب و معرفی کند که این اشخاص هم حکم خود پیمانکار را دارند.
دعاوی پیمانکاری در بسیاری از موارد دارای منشاء می باشد که این منشاء در این دعاوی قراردادی است که بین کارفرما و پیمانکار منعقد می شود.
با توجه به قانون آیین دادرسی مدنی دعاوی که ناشی از قرارداد باشد می تواند در سه دادگاه مطرح شود.
دادگاه اول دادگاه محل انعقاد قرارداد می باشد، به عنوان مثال ممکن است کارفرما و پیمانکار قرارداد را در تهران منعقد نمایند اما محل اجرای پروژه شیراز باشد، در این فرض اگر طرفین در خصوص قرارداد اختلافی داشته باشند می توانند در تهران دعوای خود را مطرح کنند.
دادگاه دوم دادگاه محل اجرای تعهد می باشد. در فرض پیش گفته محل اجرای قرارداد شیراز می باشد و طرفین قرارداد می توانند دادگاه شیراز را برای طرح دعوا در خصوص اختلافات قراردادی خویش تعیین نمایند.
آخرین دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به پرونده های مربوط به قراردادهای پیمانکاری را دارد، دادگاه محل اقامت خوانده می باشد. در فرض پیش گفته ممکن است اقامتگاه شرکت پیمانکار تبریز باشد و اقامتگاه شرکت کارفرما تهران باشد. در این فرض اگر طرفین بخواهند در خصوص مطالبات قراردادی دعوایی مطرح کنند می توانند به دادگاه محل اقامت خوانده مراجعه نمایند.
مجازات تقلب پیمانکار در قرارداد پیمانکاری در ماده ۵۹۹ قانون مجازات اسلامی کتاب تعزیرات پیش بینی شده است و مطابق این ماده مجازات تقلب پیمانکار در قرارداد پیمانکاری علاوه بر جبران خسارت وارده به کارفرما، ۶ ماه تا ۵ سال حبس می باشد.
تقلب پیمانکار در قرارداد پیمانکاری جرم است. مستند این پاسخ ماده ۵۹۹ قانون مجازات اسلامی کتاب تعزیرات می باشد که این اقدام پیمانکاران را جرم انگاری نموده است. شرح این ماده را در ادامه برای شما عزیزان بیان خواهم نمود:
” هر شخصی عهدهدار انجام معامله یا ساختن چیزی یا نظارت در ساختن یا امر به ساختن آن برای هر یک از ادارات و سازمانها وموسسات مذکور در ماده (۵۹۸) بوده است به واسطه تدلیس در معامله از جهت تعیین مقدار یا صفت یا قیمت بیش از حد متعارف مورد معامله یا تقلب در ساختن آن چیز نفعی برای خود یا دیگری تحصیل کند، علاوه بر جبران خسارت وارده به حبس از شش ماه تا پنج سال محکوم خواهد شد “