+سرفصل‌هایی که در خصوص حقوق زنان مطرح شده، ‌موارد مختلفی را دربر می‌گیرد که از نظر کثرت موارد مبتلابه ‌و اهمیت متفاوت است. سعی می‌شود با توجه به این امر، ‌نسبت به هر یک از آنها، ‌به طور خلاصه، ‌صحبتی بکنیم:

*اول- در مورد ارث، ‌از آنجا که به نظر بعضی قواعد ارث، ‌داخل در قواعد آمره است و حتی برخی در مورد آن، ‌ادعای از ضروریات دین بودن را کرده‌اند، ‌به نظر می‌رسد تعرض به این موضوع و ورود در آن، ‌مشکل باشد. البته آنجا که بحث از فروع قضیه باشد، ‌مساله آسان‌تر است همچنان که در مورد ارث بردن خانم‌ها از کل ماترک شوهر اصلاح قانون مدنی به نتیجه رسید.
♦️البته در «فرض» تغییری داده نشد. گمان می‌رود در خصوص ارث‌بری دختران و پسران باید به دنبال نظر مجتهدینی بود که مثلا تساوی را پذیرفته باشند که بنده تاکنون به چنین چیزی برنخورده‌ام اما دور نیست که چنین نظری داده شده باشد یا بشود.

*دوم- در مورد تابعیت، ‌تا آنجایی که بنده می‌دانم، ‌جز در مورد فرزندانی که از خانم‌های دارای تابعیت ایرانی در نتیجه ازدواج با مردان خارجی به وجود می‌آیند، ‌دچار مشکل حاد نیستیم. البته اگر قانونگذاری برای اعطای تابعیت به این فرزندان بدون دقت و احتیاط انجام شود و به نحوی باشد که تحصیل تابعیت تبعی و اتوماتیک را برای پدران‌شان ممکن کند، ‌این مساله موجب اشکال خواهد شد.
*سوم – درمورد غایب مفقودالاثر، ‌اصلاح قانون به نحوی که همسران مردانی که غایب مفقودالاثر می‌شوند، ‌به نحو آسان‌تری از علقه زوجیت رها شوند، ‌به نظر مطلوب می‌رسد زیرا با ضوابط فعلی خانم‌هایی که این وضع را پیدا می‌کنند، ‌عملا مشکل ازدواج مجدد را خواهند داشت.

*چهارم- ‌در مورد نامزدی و منضبط کردن آن و آنچه امروزه خواندن صیغه محرمیت نامیده می‌شود مطرح است ‌به علت عدم آگاهی خانواده‌ها و دختران و پسران از مفهوم آن و تبعاتش می‌تواند بسیار خطرناک باشد.

*پنجم – در مورد مهریه، ‌همچنان که بارها گفته شده، ‌گمان نمی‌رود مهریه از نظر ایجاد تامین برای خانم‌ها نقش و اثری داشته باشد. به جای آن از یک سو بهتر است دختران را به تحصیل و فراگیری علوم و فنون و تخصص‌ها تشویق کنیم که باعث استقلال اقتصادی شان بشود.

♦️از دیگر سو، ‌ایضا همچنان که بارها گفته‌ام، ‌خوب است برای خانم‌ها به ویژه خانم‌های خانه‌دار، ‌نوعی بیمه با کمک دولت برقرار شود که به لحاظ عدم استقلال اقتصادی مجبور به تحمل زندگی مشترک با وجود عدم تمایل‌شان نشوند.

*ششم- در مورد حقوق و تکالیف زوجین، ‌به نظر می‌رسد این قسمت از قانون مدنی نیاز به بازنگری جدی دارد. زیرا دیدگاه گذشته این بود که خانم‌ها در منزل شوهر هیچ وظیفه و تکلیفی در خصوص آشپزی، ‌نظافت، ‌بچه‌داری، شیردادن بچه‌ها ودیگر امور ندارند و در صورت انجام این امور، می‌توانند مطالبه اجرت کنند و اصل عدم تبرع در این مورد حاکمیت داشت. یعنی اصل بر این بود که هیچ خانمی نمی‌خواهد این خدمات را به طور مجانی ارایه دهد. اینک مساله معکوس شده است، یعنی باید عدم تبرع خانم ثابت شود و اصل بر تبرع او است.

♦️به این ترتیب یکی از اصول حاکم بر این روابط دگرگون شده است و در موارد دیگر هم قطعا نیاز به بازنگری است. زیرا در بیشتر موارد نقش اصلی را در تربیت فرزندان و تمشیت امور خانواده، ‌خانم‌ها برعهده دارند. لذا اینکه بگوییم ریاست خانواده بر عهده مرد است، ‌تعبیر دقیق و درستی نمی‌تواند باشد و موارد دیگری در همین خصوص قابل بحث است که از آن می‌گذریم.

*هفتم- ‌در مورد امکان فسخ نکاح و طلاق، ‌به نظر می‌رسد باید تعادلی بین حقوق و اختیارات زنان و مردان برقرار شود و در عین حال این نکته درنظر باشد که این تعادل نه به مفهوم دادن مزیتی به خانم‌ها، ‌بلکه به معنی قرار دادن دو طرف در شرایط مساوی است.

*هشتم- ‌در خصوص حضانت اطفال، ‌که حق و وظیفه زوجین است، ‌تغییری که داده شده و حضانت را در صورت جدایی تا ٧ سال، ‌بدون توجه به جنسیت، ‌به زوجه داده است، ‌البته قدمی به جلو است. اما باید این را پذیرفت که اگر حالتی پیش‌ آید که پدر و مادر جدا شوند، ‌طفل چه پسر و چه دختر، ‌بیشتر به مادر احتیاج خواهد داشت تا پدر.

♦️بدیهی است موارد استثنایی را که مادر مشکلاتی نظیر اعتیاد، ‌یا انحرافات اخلاقی دارد، ‌باید کنار گذاشت. به نظر می‌رسد اصلاح قانون به نحوی که امکان برخورداری از محبت و تربیت مادر را به مدت طولانی‌تری برای بچه‌ها ایجاد کند، می‌تواند مفید باشد.

+در جوار همه اینها، ‌مساله عمده موجود، ‌جنبه فرهنگی دارد و باید سعی کرد احترام به خانم‌ها و رعایت حقوق آنان نهادینه شود والا تغییر قوانین به تنهایی مشکلی را حل نخواهد کرد.