بله، در برخی موارد، به ویژه اگر ملک در طول زندگی مشترک خریداری شده باشد، ممکن است نیاز به رضایت همسر باشد.
بله، در برخی موارد، به ویژه اگر ملک در طول زندگی مشترک خریداری شده باشد، ممکن است نیاز به رضایت همسر باشد.
– مشخصات طرفین (واگذارکننده و واگیرنده)
– مشخصات ملک (آدرس، متراژ، شماره پلاک، مشخصات ثبتی)
– شرایط واگذاری (قیمت، نحوه پرداخت، شرایط خاص)
– تاریخ و امضا طرفین
بله، میتوانید با قید شرطهایی مانند حق استفاده از ملک برای خود در حین حیات، ملک را به فرزند واگذار کنید. در این موارد تنظیم قرارداد دقیق و مشاوره حقوقی اهمیت زیادی دارد.
این مسأله بستگی به شرایط فرد و خانواده دارد. انتقال در زمان حیات میتواند از به وجود آمدن مسایل مالیاتی مربوط به ارث جلوگیری کند، اما گاهی اوقات ممکن است در زمان مرگ آسانتر باشد.
بله، واگذاری ملک به فرزند میتواند بر اعتبار مالی وامگیرنده تاثیرگذار باشد، بنابراین بهتر است قبل از هرگونه انتقال با مشاور مالی یا بانکی مشورت کنید.
بله، شما میتوانید اقدام به تقسیم ملک بین چند فرزند کنید. این کار میتواند از طریق تقسیم مالکیت یا فروش و تقسیم عواید به صورت مشترک انجام شود.
بله، پس از انجام فرآیند قانونی و دریافت سند مالکیت، فرزند میتواند ملک را به راحتی بفروشد، مگر اینکه محدودیتهای قانونی یا قراردادی وجود داشته باشد.
بله، انتقال ملک به فرزند مشمول مالیات است و باید توجه داشت که پرداخت مالیات بر ارث و مالیات نقل و انتقال ملک، بسته به نوع انتقال ممکن است ضروری باشد.
فرآیند کلی شامل مراحل زیر است:
– تنظیم قرارداد واگذاری
– مراجعه به دفترخانه اسناد رسمی
– ثبت انتقال در اداره ثبت اسناد و املاک
– پرداخت بخشی از مالیات و هزینههای مربوط به ثبت
بله، برای انتقال مالکیت ملک به فرزند بهتر است قرارداد رسمی تنظیم شود. این قرارداد باید در دفاتر اسناد رسمی تنظیم و ثبت شود تا از نظر قانونی معتبر باشد.
ماده ۱. طرفین قرارداد
۱-۱ فروشنده/فروشندگان ………………….. فرزند …………….. به شماره شناسنامه ………………… صادره از …………… کد ملی ………………. متولد ……… ساکن ……………… تلفن ………… .
یا با وکالت / قیمومیت / ولایت / وصایت ………………… فرزند ……………… به شماره شناسنامه ……………… متولد ………….. به موجب …………….
۱-۲ خریدار/خریداران …………… فرزند …………….. به شماره شناسنامه ………… صادره از ……….. کد ملی ………………. متولد ……… ساکن …………… تلفن ……….. .
ماده ۲. موضوع قرارداد و مشخصات ملک
بیع ………. دانگ یک دستگاه آپارتمان دارای پلاک ثبتی ……….. فرعی از…..اصلی به مساحت اعیانی …..مترمربع و به صورت …… خوابه و مساحت عرصه متر به نشانی محل وقوع ملک ……. طبقه……واحد…..و با جمیع توابع شرعیه و لواحق عرفیه آن بدون استثنا عرصتاً و اعیاناً به انضمام برق به شماره پرونده….و آب به شماره اشتراک ….. و گاز شهری به شماره شناسایی…….و یک رشته تلفن دائر به شماره…… و انباری به مساحت…… متر مربع واقع در و تعداد…..عدد پارکینگ به شماره های …….و دارای پایان کار ساختمان شماره……مورخ ….. صادره از سوی شهرداری منطقه ……. می باشد.
تاسیسات گرمایشی شوفاژ روشن، پکیج حرارتی، گاز شهری، فن کویل، بخاری نفت سوز، شومینه و وسیله سرمایی آن کولر، چیلر، فن کوئل، تهیه مطبوع، سایر لوازم و ملحقات مربوطه با حق استفاده از مشاعات و مشترکات طبق قانون تملک آپارتمان ها و آیین نامه های اجرایی آن که عیناً بطور کامل به رؤیت خریدار رسید و از کمیت، کیفیت و وضعیت ملک کاملاً مطلع شده است.
ماده ۳. ثمن معامله و چگونگی پرداخت
مبلغ ……… ریال معادل ………. تومان وجه رایج مملکتی تعیین و مورد توافق و تراضی طرفین قرار گرفت که به شرح ذیل از سوی خریدار / خریداران پرداخت میگردد :
۱-۳ مبلغ ………. ریال معادل ……….. تومان نقدا به موجب چک شماره ………. عهده بانک ………… مورخ ……….. فی المجلس از ناحیه خریدار / خریداران به فروشنده به عنوان قسمتی از ثمن معامله پرداخت و فروشنده / فروشندگان با امضای این مبایعه نامه اقرار به اخذ مبلغ فوق نموده اند .
۲-۳- بقیه ثمن معامله که مبلغ …….. ریال تعیین گردید، توافق گردید به شرح ذیل پرداخت گردد: مبلغ ……………. و الباقی ثمن معامله که مبلغ ………. میباشد ، به هنگام تنظیم سند رسمی و انتقال قطعی / وکالتی در دفترخانه شماره ………… واقع در ………….
تبصره ۱ : عدم وصول چکها یا مطالبه مبلغ مندرج در بند ۱-۳ ماده ۳ این مبایعه نامه از سوی فروشنده / فروشندگان ، تاثیری در صحت معامله ایجاد نخواهد کرد .
تبصره ۲ : فروشنده متعهد گردید مورد معامله را در تاریخ ………….. صحیح و سالم تخلیه کامل نموده و در قبال اخذ رسید کتبی ، به خریدار تحویل نماید.
ماده ۴. تنظیم سند رسمی
۱-۴ به منظور تنظیم سند رسمی طرفین متعهدند که در تاریخ….. در دفترخانه اسناد رسمی شماره…. یا دفترخانه ای که بانک و سازمانهای تابعه…. معرفی نماید حاضر شده و کلیه تشریفات قانونی معامله را انجام دهند.
۲-۴ هریک از طرفین که در موعد مقرر در دفترخانه حاضر نشوند و یا از آن قسمت از مقدمات ثبت معامله مرتبط به خود را فراهم نکند، مکلف است مبلغ ……ریال بابت جریمه عدم حضور به موقع به طرف دیگر بپردازد. این جریمه اصل تعهد نیست و پرداخت آن لطمه به اصل معامله انجام شده نمیزند و طرف پرداخت کننده را نیز از انجام تعهداتش بری نمیسازد.
ماده ۵. شرایط تسلیم ملک مورد معامله
فروشنده/فروشندگان مکلف است در تاریخ / / ۱۴ ملک را با تمام توابع و ملحقات و منضمات به خریدار/خریداران تسلیم کند. وجه الالتزام عدم تخلیه روزانه …….ریال میباشد که در صورت عدم تسلیم به موقع، فروشنده موظف است آن را به خریدار پرداخت کند. سایر مواردی از جمله اسقاط کلیه اختیاراتی قانونی فسخ قرارداد و یا هر شرط و مندرجات دیگری بنا بر توافق طرفین قابل درج در قولنامه میباشد.
ماده ۶ : آثار قرارداد
۱-۶ بر طبق این قرارداد، فروشنده از انتقال ملک مورد معامله به هر عنوان و دلیل، به غیر از خریدار، منع میشود. چنانچه تخلفی صورت بگیرد و انتقال به غیر انجام شود، خریدار حق درخواست فسخ قرارداد را دارد و یا میتواند با اقامه دعوی ابطال به طرفیت فروشنده و منتقل الیه، الزام فروشنده را به انتقال مورد معامله بخواهد. در شرایطی که الزام ممکن نباشد، خریدار حق فسخ معامله را دارد و فروشنده موظف است کلیه هزینههایی که خریدار متقبل شده را بپردازد و بایستی معادل ……………. ریال، به عنوان خسارت تخلف از عدم انجام تعهد به وی پرداخت نماید.
۲-۶ فروشنده متعهد است قبلا و یا حداکثر تا زمان مقرر برای تنظیم سند رسمی، کلیه مجوزها و مدارک لازم از مراجع مختلف در خصوص مال، از قبیل حساب شهرداری ، مالیاتی و غیره را اخذ نماید.
۳-۶ فروشنده مکلف است کلیه بدهیهای احتمالی در خصوص توابع ، اعیان، مستحدثات و امکانات موجود در مورد معامله را حداکثر تا زمان تنظیم سند رسمی، تسویه نماید.
یکی از رایج ترین اشکال انتقال مالکیت، هدیه دادن ملک به فرزندان شماست. این یک روش نسبتاً رایج برای به حداقل رساندن تأثیر مالیات بر ارث است. مهم است که به یاد داشته باشید که هدیه دادن دارایی به فرزندان شما می تواند عواقب مالی و دیگر داشته باشد.
عقد هبه نیز یکی دیگر از عقودی است که میتوان توسط آن برای انتقال مالک به سایرین اقدام کرد. هبه به معنای هدیه کردن است و بر خلاف عقد بیع که در ازای عوض انتقال انجام میشد، هبه جنبه عاطفی دارد. البته در برخی موارد ممکن است هبه به صورت معوض هم باشد. عقد هبه عقدی جایز است که هبه دهنده میتواند هر زمان خواست هبه را پس بگیرد. اما زمانی که هبه به فرزند اعطا شود، دیگر امکان باز ستاندن آن وجود ندارد. باید بدانید که انتقال ملک به فرزند در عقد هبه زمانی قانونی میشود که ملک تحت مالکیت فرزند یا هبه گیرنده باشد.
پدر و مادر می توانند با وصیت، ملک خود را به فرزندان خود واگذار کنند. این انتقال ملک بر خلاف عقد بیع، تنها پس از فوت والدین انجام میشود. نکته مهم در رابطه با واگذاری زمین با استفاده از وصیت این است که هر فرد تنها میتواند یک سوم یا ثلث دارایی خود را به نفع سایرین وصیت کند. در واقع در زمان حیات، میتوان کل دارایی خود را به دیگران واگذار کرد یا بخشید. اما برای واگذاری دارایی با وصیت، هر فرد فقط یک سوم از دارایی را ارث میبرد. در غیر این صورت سایر وراث میتوانند مازاد آن را نپذیرند.
قرارداد صلح عمری یکی دیگر از رایج ترین عقود برای انتقال ملک به فرزند است. در واقع مالک با در نظر گرفتن یک سری شرایط ویژه، ملک خود را به دیگری صلح یا انتقال میدهد. طبق قرارداد صلح، پدر یا مادر حق دارند که در طول حیات خود از منافعع ملک بهره مند شوند و تنها پس از فوت آنها، متصالح یا همان فردی که مال به نفع او صلح گردیده، مالک ملک خواهد شد.
از این رو میتوان با کمک این قانون از فروش ملک در زمان حیات پدر و مادر توسط فرزندان جلوگیری کرد! البته میتوان در حین انتقال ملک از راه صلح عمری، وجه مصالحه یا همان بهای ملک را در قرارداد ذکر کرد.
یکی از اصلی ترین روشهای انتقال ملک به فرزند، عقد بیع به شمار میرود. عقد بیع به معنای انتقال ملک یا زمین در ازای گرفتن بهای آن به طرف مقابل است. در شرایط انتقال ملک به فرزند، پدر و مادر در جایگاه فروشنده و فرزند در جایگاه خریدار قرار میگیرد. این قراداد باعث میشود که فرزندان مالک اصلی ملک محسوب شوند و براساس قانون پدر یا مادر ملک خود را در ازای بهای مشخصی به فرزندان فروخته اند.
زوال دعوا در دو معنای عام و خاص بکار می رود.
زوال دعوا به مفهوم اخص معمولا نتیجه صدور حکم قطعی است که اختلاف را حل و فصل می کند.
در حقیقت هر حقی که در عمل یا بنا بر ادعا مورد تضییع یا انکار قرار بگیرد، دارنده آن حق مراجعه به مراجع صالح برای اقامه دعوا را خواهد داشت.
چنانچه این دعوا منجر به صدور حکم قطعی بشود، به اعتبار امر قضاوت شده، دعوا زایل می شود، علاوه بر این، در موارد دیگری نیز دعوا زائل می شود:
زوال دعوا ممکن است پیامد زوال حق اصلی باشد، بنابراین، در مواردی که حق اصلی زائل می شود، دعوا نیز به تبع آن زایل می شود، مانند اینکه صاحب حق از امتیازی که دارد به طور ارادی بگذرد که در این صورت، چون از حق خود گذشته است، حق اقامه دعوا نیز از بین می رود.
همچنین، زوال دعوا ممکن است ناشی از صرفنظر کردن خواهان از دعوا باشد که در این صورت، دادگاه قرار سقوط دعوا صادر می کند.
در مواردی نیز زوال دعوا غیر ارادی است، برای مثال، چنانچه صفت بدهکار و طلبکار در یک شخص واحد جمع بشود، حق زائل می شود، مثلا اگر شخصی از دیگری طلبکار بوده و در عین حال، به آن شخص به همان مقدار بدهکار باشد، دیگر حقی نخواهد داشت که به موجب آن اقامه دعوا کند ؛ فلذا دعوا زائل می شود.
یکی دیگر از موارد زوال دعوا، استرداد دعوا است، اما در صورتی که دعوا مسترد بشود، موجب زوال دعوا به مفهوم اخص نمی شود.
نکته مهمی که وجود دارد این است که فوت دارنده حق اقامه دعوا یا طرف مقابل وی، اصولا موجب زوال دعوا نمی شود و دعوا باقی می ماند، اما در موارد استثنایی ممکن است که فوت یکی از طرفین دعوا را زائل کند؛ بعنوان مثال، در دعوای طلاق یا تمکین که دعوا بسته به وجود شخص است، با فوت یکی از طرفین، دعوا نیز از بین خواهد رفت.
بر اساس اصل سی و چهارم قانون اساسی "دادخواهی حق مسلّم هر فرد است و هرکس می تواند به منظور دادخواهی به دادگاه های صالح رجوع کند.
همه افراد ملت حق دارند این گونه دادگاه ها را در دسترس داشته باشند و هیچکس را نمی توان از دادگاهی که به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع نمود".
اما در مواردی ممکن است حق اقامه دعوا از شخصی که اصولا از این حق برخوردار است سلب شود که به آن در اصطلاح حقوقی زوال دعوا گفته می شود.
زوال در لغت به معنای از بین رفتن و نابودی آمده است.
زوال دعوا دارای دو مفهوم خاص و عام است.
زوال دعوا در معنای عام به معنای از بین رفتن دعوایی است که خواهان به آن اقدام کرده است، اما زوال دعوا در معنای خاص معمولا نتیجه صادر شدن حکم قطعی است که اختلاف را حل و فصل می کند.
تبصره ۲ ماده ۴۵ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۴/۱۲/۱۳۹۲ «ولگرد» را تعریف کرده است که مطابق آن «ولگرد کسی است که مسکن و ماوای مشخص و وسیله معاش معلوم و شغل یا حرفه معینی ندارد.»
اما در حال حاضر مطابق ماده ۷۱۲ قانون مجازات اسلامی (کتاب پنجم «تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده») مصوب ۲/۳/۱۳۷۵ «ولگردی» کیفر یک ماه تا سه ماه حبس را داراست؛ گویا تورم در مجازات ولگردی نیز اثر گذاشته و کیفر آن را افزایش داده است.
به موجب ماده فوقالذکر «هر کس تکدی یا کلاشی را پیشه خود قرار داده باشد و از این راه امرار معاش نماید یا ولگردی نماید، به حبس از یک تا سه ماه محکوم خواهد شد و چنانچه با وجود توان مالی مرتکب عمل فوق شود، علاوه بر مجازات مذکور، کلیه اموالی که از طریق تکدی و کلاشی به دست آورده است، مصادره خواهد شد.»
ولگردی وضع کسی است که اقامتگاه، کار و وسیله زندگی معلوم و معینی ندارد؛ به عبارت دیگر، حالت ولگردی با نداشتن وسیله معاش معلوم و مکان سکونت ثابت مشخص میشود.
مطابق ماده ۲۷۳ قانون مجازات عمومی سابق «کسانی که وسیله معاش معلوم ندارند و از روی بیقیدی و تنبلی در صدد تهیه کار برای خود برنمیآیند، ولگرد محسوب میشوند؛ ولگردی خلاف و مشمول مجازات است.
اشتغال به تکدی در زبان عامه مردم، «گدایی کردن» نامیده میشود. در حال حاضر مطابق ماده ۷۱۲ قانون مجازات اسلامی (کتاب پنجم «تعزیرات و مجازات بازدارنده») مصوب ۲/۳/۱۳۷۵ «تکدیگری» مجازات یک ماه تا سه ماه حبس را داراست.
به موجب ماده فوق الذکر «هرکس تکدی یا کلاشی را پیشه خود قرار داده باشد و از این راه امرار معاش نماید یا ولگردی نماید، به حبس از یک تا سه ماه محکوم خواهد شد و چنانچه با وجود توان مالی مرتکب عمل فوق شود، علاوه بر مجازات مذکور، همه اموالی که از طریق تکدی و کلاشی به دست آورده است، مصادره خواهد شد.»
همچنین بر اساس ماده ۷۱۳ این قانون «هر کس طفل صغیر یا غیر رشیدی را وسیله تکدی قرار دهد یا افرادی را به این امر بگمارد، به سه ماه تا دو سال حبس و استرداد کلیه اموالی که از طریق مذکور به دست آورده است، محکوم خواهد شد.»