تعیین خواسته و بهای آن از شرایط دادخواست است. تقدیم دادخواست به هدف خاصی صورت می گیرد؛ خواهان ضرر و زیان می خواهد، اجرای شرطی قراردادی را درخواست می نماید، اعلام بطلان ازدواجی را تقاضا می کند، اعلام نسبی را می خواهد، خلع ید از ملک یا رفع تصرف عدوانی از آن را هدف قرار داده است، تنفیذ سند، قرارداد یا اعلام بی اعتباری آن را می خواهد، منع یا الزام خوانده به انجام عملی را درخواست می کند، تحویل مال منقول و یا ادای دینی را تقاضا می کند و… با این تفاسیر، خواسته، جوهره اصلی دادرسی می باشد.

به این مفهوم که آنچه خواهان را وادار می کند که در دادگاه حاضر شود و دادخواست تنظیم کند وجود حقی است که  خواهان ادعای نقض آن را توسط خوانده دارد. به این ترتیب خواسته، گستره و هدف دادرسی را مشخص کرده و می تواند مالی مانند پول یا یک واحد مسکونی باشد یا غیر مالی مانند الزام به تمکین یا انجام عملی باشد.

ماده ۵۱ قانون آیین دادرسی مدنی نیز در بند سوم این موضوع را آورده که: «تعیین خواسته و بهای آن مگر آنکه تعیین بها ممکن نبوده و یا خواسته، مالی نباشد». پس از آن ماده ۵۳ همین قانون عدم ذکر خواسته را مانع به جریان افتادن دادخواست دانسته است. بنابراین خواسته جوهره یک دادرسی و تا آن وجود نداشته باشد، دادرسی مفهومی نمی یابد.