در پرونده ­ای، خواسته خواهان (اداره اوقاف) مطالبه­ ی اجور معوقه از سال ۱۳۶۰ و تحویل و تجدید اجاره و الزام به تنظیم سند رسمی اجاراه است. توضیح اینکه، احد از اوصیا سابقاً با مستأجر در سال ۱۳۶۰ قرارداد رسمی اجاره تنظیم نموده و لیکن چون نامبرده منفرداً چنین اختیاری نداشته، فلذا اجاره نامه مذکور فاقد اثر است و مستأجر باید اجاره­بها را از سال ۱۳۶۰ با جلب نظر کارشناس بپردازد. از طرف دیگر در سال ۱۳۸۴ اداره اوقاف اجاره­نامه عادی با مبلغ معین نسب تبه شش دانگ عرصه و اعیان مورد اجاره برای مدت ۳ سال با مستأجر تنظیم کرده و لیکن چون کارشناس آن اداره اشتباهاً فقط اجاره­ بها عرصه را معین نموده بود نه شش دانگ را، لذا این اجاره­ نامه­ ی رسمی و فسخ یا ابطال اجاره ­نامه ­ی عادی را درخواست نکرده آیا دعوی وی وجاهت دارد یا خیر؟

 

پاسخ:
با توجه به فروض مسأله و اینکه حقوق مستأجر مترتب بر دو فقره اجاره­ نامه رسمی و عادی می­باشد، که روابط موجر و مستأجر را مشخص نموده است، تا زمانی که اجاره­ نامه­ ی مزبور دارای اعتبار قانونی است، این روابط بر مبنای اجاره­ نامه­ های مزبور تعریف می­گردد و چنانچه موجر مدعی بی ­اعتباری اجاره­ نامه­ ها می­باشد، می­بایست بدواً ابطال آن را از دادگاه درخواست کند و سپس ادعاهای جدید خود را طرح و عنوان نماید و تا زمانی که ابطال آنان، اثبات شود حقوق و تکالیف طرفین قرارداد بر اساس اجاره­ نامه­ های تنظیمی جدید تعیین و مشخص می­گردد.