الف- حق زندگی

هر انسانی به ما هو انسان حق زندگی و حیات در جامعه ای که در آن زندگی می کند را دارد و نمی توان بدون رعایت مقررات قانونی نسبت به سلب این حق از افراد اقدام کرد، بلکه قانون بایست به نحوی نگارش و وضع گردد که در راستای حمایت و ارج نهادن به این حق بنیادین بشریت گام بردارد.

در آیه ۳۲ سوره مائده خداوند متعال می فرماید:

« هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل، یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسان ها را کشته و هر کس انسانی را رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است» و در همان آیه آمده است « و کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده نکشید جز به حق»؛

حقوق بشر در اسلام در این دو آیه دو بُعد از حق زندگی را مورد توجه قرار داده، یکی بُعد ایجابی و دیگری بُعد سلبی؛ به این معنا که کشتن انسان ها را بدون حق منع نموده و عدم رعایت این اصل را به مانند کشتن همه انسان ها قرار داده و از جهت دیگر، نجات جان یک انسان را به مانند زنده کردن همه انسان ها می داند.

کنوانسیون منع مجازات اعدام که در واقع در راستای حمایت از این حق بنیادین حقوق بشریت تصویب شده است، اعدام را نکوهش و در ازای آن به کشور های عضو پیشنهاد حبس های طویل المدت با اعمال شاقه و بازپروری داده است، چون جان انسان شریف است.

در جمهوری اسلامی ایران حق حیات یا زندگی برای تمامی آحاد جامعه در نظر گرفته شده است اما این حق بنیادین در رأس تمامی حقوق بشر قرار دارد و صرف اینکه شخصی فقط زنده باشد کفایت نمی کند که مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی در سال های اخیر موجب تضعیف حق زندگی شده است.

ب- حق آزادی (بیان)

شهروندان یک جامعه متمدن می توانند در چارچوب قانونی مسئولین آن کشور را مورد نکوهش و بازخواست قرار دهند و به صرف اینکه شخصی به یکی از مقامات کشوری معترض گردد نبایست عواقب کیفری برای آن شخص در نظر گرفت و حتی آزادی بیان صرفاً بیان اعتراض نیست بلکه گاهاً بیان حق است، حقی که در چارچوب قانون بیان شود، نبایست مورد تعرض قرار گیرد و برای پویایی یک جامعه متمدن که مردمان آن جامعه در تصمیمات کلان کشوری خود را سهیم بدانند، بایست حق آزادی بیان را به رسمیت شناخت.

در اسلام فضای گفتگو و بیان عقاید هموار است و با اتکا به آیه ۱۸ سوره زمر، خداوند متعال می فرمایند:

«مژده بده به بندگانم، آن کسانی که به همه سخنان گوش فرا می دهند، و از نیکوترین و زیباترین آنها پیروی می کنند.  آنان کسانی اند که خدا هدایتشان بخشیده است و ایشان واقعاً خردمندند».

آن کسانی که به همه سخنان گوش فرا می دهند، از نیکوترین آنها پیروی کنید و این معیاری برای بیان حرف حق است، در واقع بیان حق علیه باطل، هر چند که مخاطرات فراوانی در بیان آزادانه حق، گوینده را تهدید می کند.

البته آزادی بیان را نبایست با افتراء، تهمت، نشراکاذیب، توهین و … اشتباه گرفت بلکه بیان کلام حق مبرا از این جرایم می باشد و در ایران کنونی ما، آزادی بیان در ظاهر وجود دارد اما آزادی پس از بیان شاید کمی کمرنگ شده باشد و صرف رد شدن از خطوط قرمز می تواند عواقبی برای گوینده حق داشته باشد اما از سوی دیگر خوشبختانه قانون اساسی کشور، حق تجمع و راهپیمایی و برگزاری تظاهرات را در چارچوب قوانین به رسمیت شناخته است و این خود نیز بر روی کاغذ آزادی بیان نام دارد.

پ- حق عدالت

برابری یا انصاف مصادیقی دیگری از حق عدالت است.

یک جامعه پویا بایست عدالت را همچون پرچم آن کشور بر تمام سطوح مدیریتی و قضایی برافشاند.

عدالت همچون سکه ای دو رو است؛ یک روی آن مردم و روی دیگر آن حکومت ها هستند.

اگر حکومت ها، انصاف و برابری را میان مردم جامعه رعایت نکنند، نابرابری همچون ویروسی واگیردار در میان مردم گسترش یافته، و موجب تبعیض در سطح کلان جامعه خواهد شد در مقابل حکومت ها مکلف هستند که عدالت و برابری را بعنوان حقوق اولیه بشریت برای مردم شناسایی کنند.

در روزگاری رنگین پوست ها از حقوق اجتماعی که لازمه حق عدالت است، برخوردار نبودند، اما به مرور دولت ها حق عدالت در جامعه را به رسمیت شناخته و به تمامی مردم آن جامعه با هر رنگ و سلیقه ای حقوق بشریت اعطاء نمود و به قانون منع برده داری معروف است.

آیه ۴۷ سوره یونس خداوند متعال می فرمایند:

«برای هر امتی رسولی است، هنگامی که رسول ایشان به سوی آنان بیاید، به عدالت در میان آنها داوری می شود و ستمی به آنها نخواهد شد»؛

در قران کریم مکرراً به قسط و عدل سفارش شده و همین عدالت را در جوامع اسلامی می توان مشاهده کرد.

ت- حق آزادی فکر، عقیده و مذهب

هیچ کس را نبایست بخاطر اندیشده ایشان بازخواست کرد، هیچ کس را نبایست بخاطر دین و مذهبش بازخواست و تحت فشار قرار داد و هر انسانی حق دارد با هر اندیشی، هر دینی و هر مذهبی زندگی کند.

نمونه بارز احترام به حق آزادی فکر، عقیده و مذهب کشورهای توسعه یافته اروپایی هستند که هر شخص با هر عقیده و دینی و مذهبی بدون اینکه توسط آن حکومت یا مردمان آن کشور مورد تعرض و نکوهش قرار گیرد، زندگی می کند.

مثال بارز حق آزادی فکر، عقیده و مذهب را می توان در هاید پارک لندن مشاهده کرد؛ هر کس با هر عقیده، اندیشه و دینی در آن پارک در روزهای مشخصی اقدام به دعوت دیگران به پیوستن به عقیده، اندیشه و دین آن مُبلغ می باشند، بدون اینکه حکومت تعرضی به این اقدام کند چون این حق در آن جوامع روزگار طولانی مدتی است که به رسمیت شناخته شده است.

در اسلام نیز آمده است:

«در دین هیچ اجباری نیست»

اما گویا اجبار است و اگر شخصی مسلمان نسبت به تغییر دین خود به سایر ادیان اقدام کند، به حکم شرع مرتد و خونش حلال است. و حتی این طرز نگاه افراطی را در بخش های متفاوت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی می توان دید.