• در حق عینی ما با دو عنصر سر و کار داریم یکی خود عین و دیگری فرد صاحب حق است در حالی که در حق دینی ما با سه عنصر مواجه هستیم. طلبکار، مدیون و خود دین.
  • موضوع حق عینی یک شیء مادی، خارجی و معین است مثل فلان ماشین و فلان خانه اما موضوع حق دینی ممکن است حسب مورد انتقال مال، انجام فعل یا ترک فعل باشد.
  • اسباب ایجاد حق عینی در قانون محدود و محصور هستند برای مثال برای داشتن حق عینی و حق بر یک عین معین راه های کمی وجود دارد که برای مثال می توان به برخی اشاره کرد مثل عقد، ارث و چند مورد دیگر.
  • با این توضیح که حق عینی مثل حق شما بر ماشینی که دارید، حال ایجاد شدن این حق یعنی دارا شدن این حق برای شما یا از طریق عقد مثل خریدن ماشین یا از طریق ارث است مثل اینکه از متوفی ماشینی به وی ارث رسیده است.
    اما حق دینی و اسباب ایجاد آن نامحدود است و قابل شمارش نیست. اما قرارداد و عقد راهم می توان از منابع ایجاد حق دینی دانست.
  • حق عینی در مقابل همه قابل استناد است اما حق دینی فقط در برابر مدیون قابل استناد است. برای مثال شما نسبت به ماشین خود حق عینی دارید حال اگر این ماشین در دست هر کسی باشد شما می توانید به حق مالکیت خود استناد کنید و از فرد متصرف پس بگیرید اما حق دینی را فقط از طریق مدیون می توان مطالبه کرد. برای مثال شما چند میلیون از فرد الف طلبکار هستید حال فقط و فقط می توانید از فرد الف آن را مطالبه کنید نه باقی مردم و نه پدر یا برادر او.
  • حق عینی متضمن حق تعقیب است اما حق دینی اینگونه نیست.