1. اختلال یادگارخواهی
یکی از اختلالهای نسبتاً رایج پارافیلیایی، اختلال یادگارخواهی است. ویژگیهای اصلی این اختلال عبارت است از: امیال، تخیلات یا رفتارهای برانگیزاننده جنسی که به صورت مکرر با استفاده از اشیاء بیجان، یا قسمتهای غیرتناسلی بدن، بدون توجه به سایر محرکهای جنسی، رخ میدهد.
در یادگارخواهی کانون میل جنسی معطوف به اشیایی نظیر کفش، جوراب، دستکش، جوراب شلواری، شورت و سوتین و چکمه است که ارتباط نزدیکی با بدن آدمی دارد.
یادگار خاص مربوط به شخصی است که در کودکی با فرد بیمار ارتباط نزدیک داشته است و کیفیتی دارد که شخص مورد علاقه، مورد نیاز یا حتی آسیب رسان را تداعی می کند. معمولا اختلال در دوره نوجوانی شروع می شود هر چند یادگار ممکن است در دوران کودکی تثبیت شود. این اختلال پس از استقرار معمولا به صورت مزمن در می آید.
این اختلال که در میان مردان، شایعتر از زنان است، معمولاً از دوران نوجوانی شروع میشود. تقریباً همهچیز میتواند وسیلهای برای یادگارخواهی باشد؛ کفش، چکمه و لباسهای زیر زنانه، معمولاً رایجترین اشیاء یادگارخواهی هستند. برخی از مبتلایان به این اختلال، با دزدی از فروشگاهها مجموعهای از این اشیاء را برای خود جمعآوری میکنند. آنها این اشیاء را لمس میکنند، میبویند، یا هنگام خودارضایی با آنها بازی میکنند.
محققان نتوانستهاند علل دقیق این اختلال را مشخص کنند. نظریههای روانتحلیلگری، استفاده از اشیاء یادگارخواهی را مکانیزم دفاعیای میدانند که استفاده از آن، اضطراب مواجهه با عملکرد جنسی طبیعی را کاهش میدهد. هرچند درمانهای روانتحلیلگرانه این اختلال نیز موفقیت چندانی نداشتهاند.
رفتارگراها معتقدند یادگارخواهی، بهوسیله شرطیسازی کلاسیک آموخته میشود. اگر تجارب اولیه جنسی در حضور چنین اشیائی، اتفاق بیفتد، زمینه برای ایجاد یادگارخواهی، فراهم میشود. رفتاردرمانگران، برخیاوقات، این اختلال را با استفاده از انزجار درمانی، درمان میکنند. در نوع دیگری از ایندست درمانها به نام حساسسازی پنهان، از افراد مبتلا به اختلال یادگارخواهی، خواسته میشود تا تصویری لذتبخش از یک شیء را در ذهن خود مجسم کنند، سپس بارها و بارها این تصویر را با تصویری از یک محرک ناخوشایند، همراه یا جفت سازند و این کار را تا زمانی ادامه دهند که شیء لذتبخش، دیگری برایشان خوشایند نباشد.
2. اختلال مبدلپوشی
فرد مبتلا به اختلال مبدلپوشی با پوشیدن لباس جنس مخالف، بهشدت برانگیختگی جنسی پیدا میکند و این برانگیختگی در قالب تمایلات، تخیلات یا رفتارهای جنسی، بروز پیدا میکند. اغلب افراد مبتلا به این اختلال که تقریباً همیشه مذکر نیز هستند، مبدلپوشی را در دوران کودکی یا نوجوانی آغاز کردهاند. اغلب افراد مبتلا به این اختلال، فقط وقتی تنها در خانه باشند اقدام به این کار میکنند. درصد کمی از آنها نیز در کلوبهای اجتماعی یا مکانهایی مشابه، این کار را انجام میدهند. برخی از این افراد، تنها یک لباس زنانه ـ مانند لباس زیر، جوراب شلواری و ... ـ را زیر لباس خودشان میپوشند. برخی از مردان نیز کاملاً پوشش و آرایش زنانه را اختیار میکنند. برخی از مردان متأهل مبتلا به این اختلال، همسر خود را نیز در فعالیتهای مرتبط با مبدلپوشیشان درگیر میکنند. اختلال مبدلپوشی، گاهیاوقات با نارضایتی جنسیتی اشتباه گرفته میشود. اما این اختلالها از هم مجزا هستند و تنها در برخی از افراد، تاحدودی با هم همپوشی پیدا میکنند.
برخی اوقات، چنین به نظر میرسد که ایجاد این اختلال از اصول شرطیسازی عامل، تبعیت میکند. در برخی از افراد، والدین یا بستگان نزدیکشان آنها را به پوشیدن لباس جنس مخالف در دوران کودکی، تشویق میکنند و حتی گاهی برای این کار به آنها پاداش هم میدهند. درمان این اختلال نیز شبیه به اختلال یادگارخواهی است. چون ظاهراً هر دو بر اساس اصول شرطیسازی، ایجاد میشوند.
3. اختلال نمایشگری (عورتنمایی)
شخص مبتلا به این اختلال، برانگیختگی شدید و مکرر جنسی را از طریق مواجه کردن افراد بیخبر، با ناحیه تناسلی خود تجربه میکند ـ برانگیختگی از طریق امیال، خیالپردازیها و رفتارهای جنسی، نمود پیدا میکند. اغلباوقات، فرد مبتلا به این اختلال، به دنبال ایجاد شوک یا تعجب در فرد قربانی است و بههیچعنوان، قصد برقراری تماس جنسی با وی را ندارد. گاهیاوقات، برخی از افراد مبتلا این عمل را نسبت به شخص خاصی در محل زندگیشان انجام میدهند، همچنین ممکن است مبادرت به انجام این عمل در ساعات خاصی از شبانهروز کنند.
اختلال نمایش گرایی یا عورت نمایی وضعیتی است که فرد با فکر کردن و یا نشان دادن دستگاه تناسلی به افرادی که تمایل به این کار ندارند، خصوصاً غریبه ها ارضا می شود. این اختلال شامل نشان دادن اندام تناسلی برای تحریک جنسی یا تمایل شدید به مشاهده توسط افراد دیگر در هنگام فعالیت جنسی است. این وضعیت یک اختلال پارافیلی محسوب می شود. در برخی از افراد، نمایش گرایی به صورت تمایل شدید به دیده شدن توسط سایر افراد در حال انجام اعمال جنسی بیان می شود. چنین افرادی بیشتر از این که مردم را با کار خود متعجب کنند، می خواهند توسط مخاطبان موافق دیده شوند. افرادی که به این شکل از نمایش گرایی مبتلا هستند ممکن است فیلم های پورنوگرافی بسازند یا بازیگر این فیلم ها باشند. آنها به ندرت از تمایل خود ناراحت می شوند. بنابراین ممکن است اختلال بهداشت روانی نداشته باشند.
در یک نظرسنجی صورتگرفته روی 2800 مرد، 3/4 آنها اعلام کردند که رفتارهای نمایشگرایانه (عورتنمایی) داشتهاند. بیش از یکسوم تا نیمی از زنان اعلام کردند که رفتارهایی از ایندست را دیدهاند یا خود، بهصورت مستقیم با آن مواجه شدهاند. بروز چنین رفتارهایی موقعی بیشتر میشود که فرد اوقات فراغت دارد یا استرس خاصی را تجربه میکند.
بهطور کلی این اختلال، معمولاً قبل از 18 سالگی شروع میشود و اغلب اما نه همیشه، در میان مردان، رایجتر است. نتایج برخی از مطالعات، حاکی از آن است که افراد مبتلا به این اختلال، در برقراری رابطه با جنس مخالف و بهطور کلی روابط میانفردیشان مشکل دارند. حدود 30% از این افراد، متأهلاند، 30% از آنها طلاق گرفتهاند یا جدا از همسرشان زندگی میکنند و تقریباً از تعاملات جنسی خود با همسرشان راضی نیستند. بسیاری از آنها در مورد مردانگی خود دچار ترس و تردید هستند و به نظر میرسد تعلق خاطر شدیدی به مادر تملکخواه خود دارند. مانند سایر اختلالهای پارافیلیایی، درمان این اختلال نیز شامل انزجار درمانی، آموزش مهارتهای اجتماعی یا درمانهای شناختی ـ رفتاری است.
4. اختلال چشمچرانی
شخص مبتلا به اختلال چشمچرانی، برانگیختگی شدید و مکرر جنسی را از طریق تماشای بدن برهنه فرد بیگناه، یا تماشای او هنگام درآوردن لباس یا انجام فعالیت جنسی، تجربه میکند. مانند سایر اختلالات این حوزه، نمود چنین عملی در امیال، خیالپردازیها یا رفتارهای جنسی، مشخص است. این اختلال معمولاً قبل از 15 سالگی شروع میشود و مداوم است.
افراد مبتلا به این اختلال، معمولاً هنگام مشاهده قربانی یا بعد از آن هنگام خیالپردازی در مورد او اقدام به خودارضایی میکنند ولی به دنبال برقراری رابطه جنسی با آن فرد نیستند. آسیبپذیری شخص مورد مشاهده و نیز احساس تحقیری که احتمالاً وی هنگام آگاهی از این موضوع خواهد داشت بخشی از لذتی است که افراد مبتلا به این اختلال را برانگیختهتر میکند.
چشمچرانی مانند عورتنمایی، اغلب، منبعی از هیجان جنسی را برای خیالپردازی در این حوزه، فراهم میکند. هرچند تماشای بدن همسر در حین رابطه جنسی میتواند بخشی از یک فعالیت جنسی بهنجار باشد اما وقتی شکل آن بیمارگونه میشود تبدیل به یک اختلال شده و افراد خارج از چهارچوب زناشویی را نیز در بر میگیرد. برخی از افراد مبتلا به این اختلال، توانایی برقراری رابطه جنسی بهنجار را ندارند اما برخی دیگر درحالیکه مبتلا به این اختلالاند اما قادر به برقراری رابطه جنسی بهنجار نیز هستند.
فرض بسیاری از روانتحلیلگران این است که افراد مبتلا به این اختلال از طریق انجام این عمل، بهدنبال تسلط بر دیگران هستند زیرا آنها احساس میکنند از نظر جنسی، بیکفایتاند و نیز بهلحاظ جنسی یا اجتماعی دچار شرم و خجالت هستند. رفتارگراها معتقدند که این اختلال، رفتار آموختهشدهای است که میتوان رد پای آن را در تماشای یک فعالیت جنسی رازآلود محرک مشاهده کرد به اینشکل که فرد، پس از تماشای چنین صحنههایی، برانگیختگی جنسی را تجربه میکرده، بنابراین یاد گرفته است بین تماشای این صحنهها و تجربه برانگیختگی جنسی، ارتباط برقرار کند. اگر افراد مبتلا، هنگام تماشای قربانی، خودارضایی کنند، بهتدریج دامنه این اختلال در آنها افزایش مییابد.
گزینههای درمانی برای افراد مبتلا به این اختلال عبارتند از: رواندرمانی، زوجدرمانی، گروهدرمانی، خانوادهدرمانی، درمانهای شناختی ـ رفتاری و روانتحلیلگری. درمانهای دارویی به منظور کاهش هورمونهای جنسی در افراد مبتلا نیز مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین از آنجایی که اختلالات پارافیلیایی بهنوعی جزء اختلالات تکانهای، محسوب میشوند داروهای بازدارنده بازجذب سروتونین (SSRI) نیز برای درمان این اختلال مورد استفاده قرار میگیرد.
5. اختلال مالشخواهی
فرد مبتلا به اختلال مالشخواهی، برانگیختگی شدید و مکرر جنسی را از طریق مالیدن بدن خود به بدن قربانی ـ درحالیکه وی از این کار رضایت ندارد ـ تجربه میکند. این اختلال نیز ممکن است از طریق خیالپردازیها، امیال و رفتارهای جنسی، نمود پیدا کند. این عمل ـ مالش بدن خود به بدن جنس مخالف ـ بیشتر در مترو، اتوبوس یا پیادهروهای شلوغ، اتفاق میافتد. فرد مبتلا که اغلب اوقات یک مرد است بدن خود را به ران یا باسن قربانی میمالد یا اینکه سینهها و ناحیه تناسلی او را با دست خود لمس میکند.
این اختلال، اغلب در دوران نوجوانی یا زودتر و اغلب پس از آنکه فرد، دیگران را در حال انجام این عمل میبیند شروع میشود. بعد از سن حدوداً 25 سالگی، اغلب افراد، بهتدریج اینگونه اعمال را کنار میگذارند و نهایتاً آنها را متوقف میکنند.
رفتاردرمانی، رایجترین درمان برای این اختلال است. فرد مبتلا باید یاد بگیرد تمایل به لمس بدن قربانیهای بیگناه را کنترل کند. مدروکسیپروژسترون که یک هورمون زنانه است گاهیاوقات برای کاهش تمایلات جنسی ایندسته از افراد، تجویز میشود.
6. اختلال کودکخواهی (اختلال پدوفیلی)
فرد مبتلا به این اختلال، برانگیختگی جنسی را از طریق برقراری رابطه جنسی با کودکان تجربه میکند تا یک فرد بالغ. این برانگیختگی ممکن است معادل با برانگیختگی جنسی ناشی از برقراری رابطه با یک فرد بالغ و گاهی نیز بیشتر از آن باشد. این برانگیختگی از طریق امیال، خیالپردازیها یا رفتارهای جنسی بروز میکند. آنان ممکن است جذب کودکان نابالغ (نوع کلاسیک)، تازه بالغ (نوع هبوفیلیک) یا هر دو (نوع پدوهیبوفیلیک) شوند.
این بیماری که یک ناهنجاری روانی است، معمولا بهصورت تحریک جنسی شدید نسبت به کودکان کمتر از ۱۳ سال بروز میکند. اختلال پدوفیلی را میتوان در افرادی که به افشای این انحراف جنسی تمایل دارند، مشاهده کرد و حتی آن را در افرادی که با وجود شواهد عینی ابتلا به آن را انکار میکنند، تشخیص داد. برای اینکه فردی را پدوفیل بدانیم، او باید برای ارضای میل جنسی خود دست به عمل بزند یا در نتیجهی این تمایل و تصورات جنسی خود، دچار آشفتگی شود. بدون وجود این دو معیار، ممکن است فردی صرفا تمایل جنسی پدوفیلی داشته باشد، اما به این اختلال مبتلا نباشد. شیوع اختلال پدوفیلی کاملا مشخص نیست، اما شایعترین احتمال این بیماری در جمعیت مردها، نسبتا ۳ تا ۵ درصد است و وجود این اختلال در زنها، نسبت به مردها، بسیار کم است.
برخی از افراد مبتلا ممکن است صرفاً با تماشای محتوای مستهجن مرتبط با کودکان، یا تماشای تبلیغات لباس زیر آنها رضایت جنسی حاصل کنند، درحالیکه برخی دیگر از طریق تماشا، لمس، مالش یا برقراری مقاربت جنسی با کودکان، ارضا میشوند. برخی از افراد مبتلا، تنها به سمت کودکان، کشش جنسی دارند و برخیدیگر علاوه بر کودکان، نسبت به بزرگسالان نیز تمایل جنسی دارند. هم دختربچهها و هم پسربچهها ممکن است قربانی کودکخواهی شوند اما تحقیقات، نشان میدهد دوسوم قربانیان، دختر هستند.
افراد مبتلا به این اختلال، معمولاً الگوی کودکخواهی را از دوران نوجوانی به وجود میآورند. برخی از آنها در دوران کودکی، مورد سوء استفاده جنسی واقع شدهاند، بسیاری از آنها در دوران کودکی، مورد غفلت واقع شده، بهشدت تنبیه و از روابط صمیمانه، محروم شدهاند. بسیاری از آنها در زندگی زناشویی خود مشکلات فراوانی دارند و از روابط جنسی خود راضی نیستند، بنابراین در جایی دیگر بهدنبال ارضای جنسی میگردند ـ جایی که بتوانند بر فرد مقابلشان احساس تسلط داشته باشند. اغلب این افراد، نابالغ هستند؛ مهارتهای جنسی و اجتماعی آنها ضعیف است و از مواجهه با روابط جنسی بهنجار، دچار اضطراب میشوند.
درحالیکه بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال، باور دارند که احساسات آنها واقعاً غلط و نابهنجار است اما برخی از افراد مبتلا به این اختلال، تفکرات تحریفشدهای نیز دارند، مانند اینکه «تا زمانی که کودکان راضی به برقراری رابطه جنسی باشند، برقراری رابطه با آنها هیچ اشکالی ندارد».
تحقیقات، نشان داده است اغلب مردان مبتلا به این اختلال، حداقل از یک اختلال روانشناختی دیگر نیز رنج میبرند. برخی از نظریهپردازان این حوزه بر این باورند که این اختلال، با نابهنجاریهای ساختاری یا بیوشیمایی مغز مانند الگوهای نامنظم فعالیت آمیگدال یا لوب پیشانی مغز، ارتباط دارد. اما چنین یافتههایی هنوز حمایتهای علمی لازم را به دست نیاوردهاند. بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال، در صورتیکه دستگیر شوند، به زندان میافتند یا به مراکز درمانی، ارجاع داده میشوند.
درمان این اختلال، همانطور که در مورد سایر اختلالات این حوزه بیان شد، شامل انزجار درمانی، درمان شناختی ـ رفتاری و داروهای آنتیآندروژن است. یکی از شیوههای رایج درمان شناختی ـ رفتاری برای این اختلال، آموزش پیشگیری از عود است، این درمان، بعد از اینکه روی سوء مصرفکنندگان مواد جواب داد، برای درمان اختلال کودکخواهی نیز مورد استفاده قرار گرفت. در این شیوه، افراد موقعیتهایی (مانند خلق پایین) را که معمولاً محرک اعمال یا خیالپردازیهای جنسی مرتبط با کودکخواهی است شناسایی میکنند. سپس راهبردهایی برای اجتناب از این موقعیتها و نیز مقابله مؤثر و کارآمد با آنها به این افراد، یاد داده میشود. این شیوه درمانی، گاهیاوقات برای درمان سایر اختلالات پارافیلیایی نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
7. اختلال خودآزاری جنسی (مازوخیسم)
فرد مبتلا به این اختلال، از طریق تحقیر، مورد ضرب و شتم واقع شدن، بسته شدن باطناب یا سایر روشهای آزارنده، برانگیختگی جنسی شدید و مداوم را تجربه میکند. همانطور که در مورد سایر اختلالات پارافیلیایی عنوان شد، نمود این اختلال نیز میتواند در امیال، خیالپردازیها یا رفتارهای جنسی مشخص شود. بسیاری از افراد، خیالپردازیهایی در مورد اجبار به برقراری رابطه جنسی بر خلاف میلشان دارند اما تنها کسانی که بهشدت این خیالپردازیها را دارند و به آنها جامه عمل میپوشانند تشخیص این اختلال را دریافت میکنند. برخی از افراد، خودشان اقدام به آزار رساندن به خود میکنند، آنها این کار را از طریق بستن بدن خود با طناب، وارد کردن سوزن به داخل بدنشان یا حتی بریدن بدنشان انجام میدهند. برخی دیگر از شریک جنسی خود میخواهند که با کراوات، چشمبند، شلاق، شوک الکتیریکی و مواردی از ایندست، به آنها آزار برساند یا آنها را تحقیر کند.
در شکلی از خودآزاری جنسی، افراد برای افزایش لذت جنسی، توسط خود یا همسرشان سعی در ایجاد خفگی برای خود میکنند. در برخی از گزارشات بالینی مواردی عنوان شده است که برخی از افراد ـ حتی 10 ساله ـ برای افزایش لذت جنسی هنگام خودارضایی، خود را حلقآویز کرده بودند یا بهنوعی دریافت اکسیژن را محدد کرده بودند، که این کار در نهایت، موجب مرگ آنها شده بود.
اغلب خیالپردازیهای مرتبط با خودآزاری جنسی از دوران کودکی، شروع میشود، ولی معمولاً فرد تا اوایل بزرگسال به این امیال، جامه عمل نمیپوشاند. این الگو سالها ادامه پیدا میکند. برخی از افراد، شیوههای خطرناک متعددی را بارها و بارها امتحان میکنند تا لذت جنسی بیشتری کسب کنند.
در بسیاری از موارد، چنین به نظر میرسد که ایجاد این اختلال از اصول شرطیسازی کلاسیک، تبعیت میکند. مثلاً در موردی قدیمی، گزارش شده که علت ایجاد این اختلال اینگونه بوده است: زمانی که فرد، پسری نوجوان بوده است دچار شکستگی بازو میشود و پرستاری مهربان وی را در آغوش میگیرد تا به اتاق عمل ببرد، این پیوند بین درد و لذت جنسی ـ ناشی از قرار داشتن در آغوش پرستارـ بعداً منجر به بروز اختلال خودآزار جنسی در فرد شده بود.
همانند بسیاری از اختالالات پارافیلیایی، رفتاردرمانی، درمان رایج این اختلال نیز محسوب میشود. این درمان، مدیریت شرایطی را که منجر به برانگیختگی جنسی و خودارضایی میگردد شامل میشود. همچنین بازسازی شناختی و آموزش مهارتهای اجتماعی، بخش دیگری از درمان هستند. دارودرمانی نیز برای کاهش خیالپردازیهای جنسی، مورد استفاده قرار میگیرد. این درمان، بهخصوص در مورد افرادی که رفتارهای خودآزاری خطرناک دارند بسیار مفید است.
8. اختلال دیگرآزاری جنسی (سادیسم)
شخص مبتلا به این اختلال که اغلب، مرد است، برانگیختگی شدید و مداوم جنسی را بهواسطه آزار جسمانی یا روانشناختی فرد دیگر، تجربه میکند. این برانگیختگی، ممکن است از طریق امیال، خیالپردازیها یا رفتارهای جنسی مانند تسلط بر قربانی، محدود کردن حرکت او، بستن چشمهایش، بریدن بدنش، ایجاد احساس خفگی در وی و یا حتی کشتن او بروز پیدا کند.
افرادی که در مورد دیگرآزاری جنسی، خیالپردازی میکنند معمولاً تصویری از قربانی را در ذهن خود مجسم میکنند که بهطور کامل بر او تسلط دارند و از طریق انجام اعمال آزارنده، او را به وحشت انداختهاند. بسیاری از این اعمال، روی شخصی اجرا میشود که معمولاً مبتلا به اختلال خودآزار جنسی است. اما برخی از رفتارهای دیگرآزارنده جنسی نیز روی قربانیهایی صورت میگیرد که بدون اختلال هستند و چنین اعمالی را دوست ندارند. شماری از متجاوزان و قاتلان جنسی، اختلال دیگرآزاری جنسی را نشان میدهند. در همه موارد، چه واقعی و چه خیالی، رنج کشیدن قربانی، کلید اصلی برانگیختگی است.
خیالپردازیهای مرتبط با دیگرآزاری جنسی مانند خودآزاری جنسی، معمولاً در دوران کودکی یا نوجوانی آغاز میشود. افرادی که چنین امیالی دارند معمولاً آنها را اوایل بزرگسالی، بهصورت عملی، انجام میدهند. این الگو، برای بلندمدت، ادامه پیدا میکند. برخی از افراد، شدت اعمال آزاررسان خود را برای سالها در یک سطح مشابه، حفظ میکنند اما برخی دیگر، به مرور زمان، مرتباً شدت آنها را افزایش میدهند.
برخی از رفتارگراها معتقدند علت ایجاد این اختلال، شرطیسازی کلاسیک است. برای مثال، درحالیکه یک نوجوان شاید حتی بهصورت غیرعمد درحال آزار رساندن به یک حیوان یا شخص بوده، ممکن است برانگیختگی شدید جنسی را نیز تجربه کرده باشد و در اینحالت، این دو باهم تداعی شدهاند. همچنین رفتارگرایان معتقدند ممکن است این اختلال بر اثر الگوبرداری، ایجاد شود، وقتی فرد مشاهده کرده است که دیگران از طریق آزار فرد دیگری، برانگیختگی جنسی کسب میکنند، یاد میگیرد همانکار را نیز خود انجام دهد. متأسفانه فراوانی سایتهای مستهجن اینترنتی، کلیپهای تصویری مستهجن و نوشتارهای حاوی چنین موضوعاتی که بهراحتی هم در دسترس هستند میتوانند چنین الگویی را در اختیار فرد قرار دهند.
بخش زیادی از ترک اعتیاد به این عمل مانند هرگونه اعتیاد
دیگری جنبه های روحی و روانی زیادی دارد.
بنابر این نیاز است که با
تمام اراده خود تصمیم به ترک گرفته باشید و از شکست هراسی نداشته باشید.
در ادامه راه هایی برای
ترک خود ارضایی که از نظر علمی ثابت شده اند را بازگو می کنیم.
ورزش کنید
ورزش انرژی مازاد شما را کاهش می دهد.
ورزش علاوه بر آن شادابی و نشاط نیز با
خود به ارمغان می آورد. ورزش هایی
مثل دوییدن و شنا می توانند باعث ترشح اندورفین در بدن می شود.
اندورفین هورمون شادی و نشاط در بدن است.
همچنین ورزش هایی مانند یوگا می تواند آرامش و اضطراب ناشی از ترک
خود ارضایی را به طور چشمگیری کاهش دهد و موجب آرامش هرچه بیشتر گردد.
تغذیه سالم
تغذیه سالم با میوه و سبزیجات کافی
می تواند همیشه سطح انرژی شما را در سطحی متعادل نگه
دارد و احساس خستگی و کسلی را از افراد دور نماید.
احساس سرزندگی و نشاط می تواند افراد را از کارهایی مانند خود ارضایی که که به بدن آسیب وارد می کند منع نماید.
خواب کافی
کم خوابی با خود بی هدفی و کسالت
به دنبال خواهد آورد. نداشتن
خواب کافی به مرور افراد را دچار افسردگی می کند.
تنظیم عادت خواب و همچنین خواب کافی به میزان 8 ساعت در روز می تواند
احساس افسردگی را از افراد دور می
کند.
حمام آب سرد
حمام آب سرد در زمانی که وسوسه
های خود ارضایی به سراغ افراد می آید می تواند معجزه کند.
این روش به خوبی می تواند جلوی هر تکرار عمل
خود ارضای را بگیرد.
تنها نباشید
معمولا خودارضایی و وسوسه های آن زمان به سراغ افراد می آید
که تنها هستند. به همین دلیل توصیه می شود
برای ترک خود ارضایی بهتر است خود را در
موقعیت هایی قرار دهید که تنها نباشید.
از تماشای فیلم ها و عکس های مستهجن دوری کنید
فیلم ها و عکس های مستهجن می توانند
یک عامل مهم در شروع وسوسه برای خود ارضایی باشد.
ترک خود ارضایی زمانی ممکن
می شود که افراد عامل محرک وسوسه ها را پاک کنند.
فیلم های پورن و عکس های مربوط به صحنه های سکسی به طور یقین یکی از
همین عوامل محرک است که افراد به راحتی
می توانند از دیدن آن صرف نظر کنند.( اختلال تماشاگری جنسی)
از یک مشاور کمک بگیرید