«فمنیسم (Feminism) » در اصل واژهای فرانسوی (Feminisme) است که از ریشه لاتینی femina به معنای زن (woman) اخذ شده. حالت وصفی این واژه در زبان انگلیسی و در زبـان فـرانسه Femininاسـت که از کلمه لاتینی femininusبه معنای «زنانه» گرفته شده است. در زبان فـارسی، «طـرفداری از حقوق زن»، «جنبش آزادی زنان»، «زن باوری»، «زن آزادخواهی» و مانند آن معادلهایی هستند که برای واژه «فمنیسم» ارائه شدهاند.
از دیدگاه نظریه فمینیستیی محدودیت های ساختاری سبب حذف زنان از فرایند تولید دانششده است. در طول تاریخ، تولید دانش، موضوع دانش و شناخت دانشمند حوزه هایی مردانه انگاشته شده اند.
در اصطلاح، اندیشمندان تـعریف و مـعنای واحـدی از فمنیسم ارائه ندادهاند. برخی از آنها معتقدند: به دلیل آنکه فمنیسم جنبش واحدی نـیست، امـکان تـعریف واحد از این مکتب وجود ندارد. آنان معتقدند: اگرچه تمام فمنیستها در اینباره که زنان فـرودستند و بـرای آزادی آنـان باید راهکارهایی اتخاذ کرد، همعقیدهاند، اما درباره علل ستمدیدگی زنان و راهوکارهای رسیدن به آزادی، بـین آنـان اختلافنظرهای اساسی وجود دارد.
برخی دیگر بیان میدارند: واژه «فمنیسم» از نوآوریهای قرن بیستم در دهه 1960 بـوده کـه بـا دو اعتقاد اساسی در ارتباط است: اول آنکه زنان به دلیل جنسیتشان دچار محرومیت هستند، و دوم اینکه ایـن مـحرومیت باید از میان برود.
در دیدگاه دیگر، فمنیست کسی است که معتقد باشد زنان بـه دلیـل جـنسیت، گرفتار تبعیض هستند. زنان نیازهای مشخصی دارند که نادیده و ارضا نشده باقی ماندهاند و لازمه ارضـای ایـن نیازها، تغییر اساسی در نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است.
با مراجعه به فـرهنگهای مـعتبر انـگلیسی، میتوان دو مفهوم اساسی و مهم از فمنیسم برداشت کرد:
1- فمنیسم آموزهای است که از حقوق مساوی برابر زنـان بـا مـردان در امور اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دفاع میکند.
2- فمنیسم جنبش سازمان یافتهای است کـه بـرای به دست آوردن حقوق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زنان شکل گرفته است.
بر ایـن اسـاس، شـاید بتوان تعریفی جـامع از فمنیسم ارائه داد: «فـمنیسم آموزه یا جنبشی است که در تلاش برای اثبات یا به دست آوردن حقوق اجتماعی، سـیاسی و اقـتصادی برابر یا برتر با مردان اسـت.» ویـژگی این تـعریف آن اسـت کـه به گونهای میتواند هـمه گرایشهای فمنیستی را پوشش دهد.