هر شخص دارای دو حق تمتع و استیفاء می باشد؛ حق تمتع اشخاص مادامی که حیات پیدا می کنند برای ایشان ایجاد می شود.

برای مثال جنین مادامی که زنده به دنیا می آید دارای حق تمتع می شود و یا شرکت تجاری مادامی که در اداره ثبت شرکت ها، توسط مؤسسین آن ثبت می شود، حیات حقوقی پیدا می کند و دارای حق تمتع از حقوق اشخاص حقوقی می شود اما اعمال و استفاده از این حقوق گام بعدی یعنی حق استیفاء می باشد.

این موضوع در کالبد قرارداد وکالت زمانی متبلور می شود، که موکل حقی برایش به حکم قانون متصور شده است اما به دلیل نداشتن حق استیفاء نمی تواند آن را به دیگری منتقل یا اعطاء کند.

برای مثال شخص صغیر که به سن بلوغ نیز نرسیده است، ممکن است مالک اموال متعدد ثبتی باشد که این یعنی حق تمتع اما به دلیل اینکه حق استیفاء ندارد نمی تواند نسبت به فروش یا انتقال یا حتی اعطای وکالت نسبت به آنها اقدام کند چون صغیر خود صلاحیت تنظیم وکالتنامه مالی را ندارد.

پس صغیر نمی تواند وکالت در انتقال اموال خود را به دیگری دهد بلکه ولی قهری یا قیم حق این کار را دارد.

البته در برخی از حقوق غیرمالی صغیری که به سن رشد رسیده است، می تواند حقوق غیرمالی خود را در قالب وکالتنامه به دیگری انتقال دهد مثل حق طلاق را در قالب وکالتنامه به همسر خود منتقل کند.

 

پس نکته ای که حائز اهمیت است این می باشد که موکل بایست حق استیفاء از حقوق مالی یا غیرمالی خود را داشته باشد تا بتواند به دیگری وکالت دهد.