=مبیع: عین موجود در خارج (که قابل رویت و لمس باشد) ویا عین کلی در ذمه که بعنوان معوض و بانتظار دریافت عوض معلوم به طرف تملیک می‌شود. مثلاً در عقد صلح اگر دو مال مبادله شود هیچک جنبه معوض را ندارد بلکه صرفاً هریک بدل دیگر است و از همین رو عقد صلح که صرفاً یک نوع تسالم و توافق است با عقد بیع فرق می‌کند.

=ثمن: مالی که عوض مبیع در عقد بیع قرار می‌گیرد ثمن نامیده می‌شود. ثمن باید مال باشد و لازم نیست حتماً پول باشد بلکه ممکن است عین یا کلی در ذمه باشد. هرگاه در عقد بیع یکی از عوضین پول باشد عنوان ثمن را دارد.

عین معین: چیزی مادی متمایز و مشخص را گویند. مانند این خانه با پلاک ثبتی فلان……..

=عین در حکم معین: یا عین کلی در معین نیز گفته می‌شود. مانند ۱۰۰ کیلو گندم از انبار گندم موجود معین

=مبیع کلی فی الذمه: اشیایی است که بواسطه عدد یا وزن یا مقدار مشخص می‌شود و تشخیص خارجی (فرد معین خارجی) آن‌ها در نظر گرفته نمی‌شود. مانند ۱۰۰ کیلو گندم در ذمه فروخته شود. گاهی نیز آن را عین خارجی غیر معین نیز می‌نامند.