قَسامه یکی از راههای ثبوت قتل و جراحات و صدمات بر اعضاء بدن است که با وجود لوث قابل اجرا است. چنانچه لوث نباشد، جایی برای طرح قسامه نمیماند.
در صورت حصول لوث، نخست از متهم، مطالبه دلیل بر نفی اتهام میشود. اگر دلیلی ارائه شود، نوبت به قسامه شاکی نمیرسد و متهم تبرئه میگردد. در غیراین صورت با ثبوت لوث، شاکی میتواند اقامه قسامه کند یا از متهم درخواست قسامه نماید. جهت آشنایی با قسامه لازم است ابتدا درباره لوث و جنایت بدانیم.
جنایت ارتکاب جرائمی است که مجازات بسیار سنگینی دارند، در مقابل جُنحه که در واقع اَعمال با مجازات سبکتری هستند. جنایت جرائمی هستند که باعث صدمات جسمی و بدنی میشود که شدیدترین نوع آن قتل است.
اقرار، شهادت، علم قاضی، سوگند، روشهای اثبات جنایت هستند. در بعضی از جرائم ، قَسامه نیز یکی دیگر از راههای اثبات جنایت است. البته فقط بعضی از جرائم و فقط در شرایط خاص که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. مثلا کلاهبرداری را نمیتوان با قسامه ثابت کرد.
ماده 312 قانون مجازات اسلامی: "جنایات علاوه بر طرق مقرر در کتاب اول «کلیات» این قانون از طریق قسامه نیز ثابت میشود."
به عبارت عامیانه تر لوث یعنی شک قوی، بهطوری که مجموعه از شرایط و اوضاع و احوال ، ذهن را به سمت اینکه جنایت از جانب چه فردی واقع شده، راهنمایی میکند. به عنوان مثال فردی ظاهرا به قتل رسیده و اوضاع و احوال و شرایط بهگونهای است که احتمال داده میشود مورد از موارد قتل بوده، در حالیکه فردی که به او مظنون شدهایم، منکر شده و ادعا مینماید خودکشی بوده است.
البته لازم به ذکر است هر احتمال و حدس و گمانی، لوث تلقی نمیشود و اینطور نیست که انگشت اتهام را به سمت هر فردی نشانه بگیریم و با قسامه در صدد اثبات جنایت باشیم، چه اینکه قانون نیز متذکر شده است که صرف حضور فرد در محل و قوع جنایت، از مصادیق لوث محسوب نمی شود.
اگر سایر طرق اثبات جنایت میسر نباشد، یعنی اگر به طرق اقرار، شهادت، علم قاضی (یعنی قاضی باعلم خود متوجه میشود که مرتکب چه فردی است) جنایت ثابت نشد و در عین حال اماره و قرینه ایجاد ظن باشد (حصول لوث) ، به سراغ قسامه میرویم.
مقام قضایی موظف است درصورت استناد به قسامه، قرائن و امارات موجب لوث را در حکم خود ذکر نماید.
در موارد حصول لوث (که پیشتر توضیح دادیم) از متهم مطالبه دلیل میشود تا اگر دلیلی بر بیگناهیاش دارد، عنوان نماید. اگر دلیلی داشت که دیگر نوبت به قسامه نمیرسد، در غیر اینصورت با ثبوت لوث، حق استفاده از قسامه ابتدا برای مدعی بوجود میآید، مدعی میتواند از قسامه استفاده کند و ثابت نماید که متهم، مجرم است. انتخاب دیگری هم دارد؛ میتواند از متهم بخواهد که برای اثبات بیگناهیاش قسم بخورد، اگر متهم قسم بخورد که تبرئه میشود و شاکی حق ندارد یکبار دیگر با قسامه دعوا را علیه او مجددا مطرح کند. اما اگر شاکی از متهم درخواست قسم نماید و متهم قسم نخورد، متهم به پرداخت دیه محکوم میشود.
ماده 326 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392: "نصاب قسامه در اثبات قتل عمدی، سوگند پنجاه مرد از خویشاوندان و بستگان مدعی است. با تکرار سوگند قتل ثابت نمیشود."
ماده 455 قانون مجارت اسلامی: "قتل عمدی موجب دیه، با قسم پنجاه مرد و قتل غیرعمدی با قسم بیست و پنج مرد، تنها درصورت حصول لوث و فقدان ادله دیگر غیر از سوگند منکر، اثبات میشود."
با قسامه هم اصل جنایت و هم نوع آن قابل اثبات است. مثلا دو مرد به قتل شهادت میدهند و یکی از آنها به عمدی بودن قتل، حالا برای عمدی بودن، قسامه ایجاد میشود.
اگر برخی از ورثه ، اصل اتهام یا برخی خصوصیات آن را از متهم نفی کنند، باوجود لوث، حق اقامه دیگران برای اقامه قسامه محفوظ است.
مستد مواد 336 و 338 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392، تکرار قسم در قتل از مدعی پذیرفته نمیشود درحالیکه تکرار قسم در قتل از متهم پذیرفته میشود.
الف- شش قسم در جنایتی که دیه آن به مقدار دیه کامل است.
ب- پنج قسم در جنایتی که دیه آن پنج ششم دیه کامل است.
پ- چهار قسم در جنایتی که دیه آن دو سوم دیه کامل است.
ت- سه قسم در جنایتی که دیه آن یک دوم دیه کامل است.
ث- دو قسم در جنایتی که دیه آن یک سوم دیه کامل است.
ج- یک قسم در جنایتی که دیه آن یک ششم دیه کامل یا کمتر از آن است
در این موارد دیه قابل مطالبه است و حق قصاص با آن ثابت نمیشود. مثلا اگر با قسامه ثابت شد فردی باعث نقص عضو دیگری شده، نمیتوان عضو ضارب را قصاص کرد، فقط دیه ثابت میشود.
در جنایت بر اعضا و منافع اعم از عمدی و غیر عمدی، در صورت نبودن نفرات لازم، فردی که مورد جنایت واقع شده خواه مرد باشد یا زن میتواند به همان اندازه قسم را تکرار کند. درحالیکه تکرار قسم در قتل از مدعی پذیرفته نیست.
1. نظریه شماره 564/93/7 مورخ 12/3/93، اداره کل حقوقی قوه قضائیه.
جنایت ارتکاب جرائمی است که مجازات بسیار سنگینی دارند، در مقابل جُنحه که در واقع اَعمال با مجازات سبکتری هستند. جنایت جرائمی هستند که باعث صدمات جسمی و بدنی میشود که شدیدترین نوع آن قتل است.
اقرار، شهادت، علم قاضی، سوگند، روشهای اثبات جنایت هستند. در بعضی از جرائم ، قَسامه نیز یکی دیگر از راههای اثبات جنایت است. البته فقط بعضی از جرائم و فقط در شرایط خاص که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. مثلا کلاهبرداری را نمیتوان با قسامه ثابت کرد.
ماده 312 قانون مجازات اسلامی: "جنایات علاوه بر طرق مقرر در کتاب اول «کلیات» این قانون از طریق قسامه نیز ثابت میشود."
لوث چیست؟
ماده 317 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392 حصول لوث را لازم و ضروری برای قسامه میداند، به عبارت دیگر تا لوث نباشد جایی برای طرح قسامه نخواهد بود. مستند ماده 314 قانون مجازات اسلامی، لوث عبارت از قرائن و اماراتی است که موجب ظن قوی قاضی به ارتکاب جنایت یا نحوه ارتکاب از جانب متهم میشود.به عبارت عامیانه تر لوث یعنی شک قوی، بهطوری که مجموعه از شرایط و اوضاع و احوال ، ذهن را به سمت اینکه جنایت از جانب چه فردی واقع شده، راهنمایی میکند. به عنوان مثال فردی ظاهرا به قتل رسیده و اوضاع و احوال و شرایط بهگونهای است که احتمال داده میشود مورد از موارد قتل بوده، در حالیکه فردی که به او مظنون شدهایم، منکر شده و ادعا مینماید خودکشی بوده است.
البته لازم به ذکر است هر احتمال و حدس و گمانی، لوث تلقی نمیشود و اینطور نیست که انگشت اتهام را به سمت هر فردی نشانه بگیریم و با قسامه در صدد اثبات جنایت باشیم، چه اینکه قانون نیز متذکر شده است که صرف حضور فرد در محل و قوع جنایت، از مصادیق لوث محسوب نمی شود.
تکرار قسم در قتل از مدعی پذیرفته نمیشود درحالیکه تکرار قسم در قتل از متهم پذیرفته میشود.
تعریف قَسامه
قسامه یعنی قسم خوردن. قسامه در حقوق کیفیت و تعداد خاصی دارد که باید رعایت شود.اگر سایر طرق اثبات جنایت میسر نباشد، یعنی اگر به طرق اقرار، شهادت، علم قاضی (یعنی قاضی باعلم خود متوجه میشود که مرتکب چه فردی است) جنایت ثابت نشد و در عین حال اماره و قرینه ایجاد ظن باشد (حصول لوث) ، به سراغ قسامه میرویم.
مقام قضایی موظف است درصورت استناد به قسامه، قرائن و امارات موجب لوث را در حکم خود ذکر نماید.
در موارد حصول لوث (که پیشتر توضیح دادیم) از متهم مطالبه دلیل میشود تا اگر دلیلی بر بیگناهیاش دارد، عنوان نماید. اگر دلیلی داشت که دیگر نوبت به قسامه نمیرسد، در غیر اینصورت با ثبوت لوث، حق استفاده از قسامه ابتدا برای مدعی بوجود میآید، مدعی میتواند از قسامه استفاده کند و ثابت نماید که متهم، مجرم است. انتخاب دیگری هم دارد؛ میتواند از متهم بخواهد که برای اثبات بیگناهیاش قسم بخورد، اگر متهم قسم بخورد که تبرئه میشود و شاکی حق ندارد یکبار دیگر با قسامه دعوا را علیه او مجددا مطرح کند. اما اگر شاکی از متهم درخواست قسم نماید و متهم قسم نخورد، متهم به پرداخت دیه محکوم میشود.
تعداد قسمها در قسامه
با در نظر گرفتن شرایط لازم برای قسامه (حصول لوث و فقدان ادله دیگر) در قتل عمدی 50 نفر مرد باید قسم بخورند، مدعی نیز میتواند قسم بخورد و در قتل غیر عمدی (شبه عمد و خطای محض) 25 قسم کافی است.ماده 326 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392: "نصاب قسامه در اثبات قتل عمدی، سوگند پنجاه مرد از خویشاوندان و بستگان مدعی است. با تکرار سوگند قتل ثابت نمیشود."
ماده 455 قانون مجارت اسلامی: "قتل عمدی موجب دیه، با قسم پنجاه مرد و قتل غیرعمدی با قسم بیست و پنج مرد، تنها درصورت حصول لوث و فقدان ادله دیگر غیر از سوگند منکر، اثبات میشود."
با قسامه هم اصل جنایت و هم نوع آن قابل اثبات است. مثلا دو مرد به قتل شهادت میدهند و یکی از آنها به عمدی بودن قتل، حالا برای عمدی بودن، قسامه ایجاد میشود.
اگر برخی از ورثه ، اصل اتهام یا برخی خصوصیات آن را از متهم نفی کنند، باوجود لوث، حق اقامه دیگران برای اقامه قسامه محفوظ است.
مستد مواد 336 و 338 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392، تکرار قسم در قتل از مدعی پذیرفته نمیشود درحالیکه تکرار قسم در قتل از متهم پذیرفته میشود.
نِصاب قسامه در جنایت بر اعضا
جنایت بر اعضا یعنی جنایتی که منجر به نقص عضو شود. جنایت بر اعضا و منافع اعم از عمدی و غیر عمدی در صورت لوث و فقدان ادله دیگر با تعداد قسم های متفاوتی ثابت میشود:در جنایت بر اعضا، فردی که مورد جنایت واقع شده خواه مرد باشد یا زن میتواند به همان اندازه قسم را تکرار کند.
الف- شش قسم در جنایتی که دیه آن به مقدار دیه کامل است.
ب- پنج قسم در جنایتی که دیه آن پنج ششم دیه کامل است.
پ- چهار قسم در جنایتی که دیه آن دو سوم دیه کامل است.
ت- سه قسم در جنایتی که دیه آن یک دوم دیه کامل است.
ث- دو قسم در جنایتی که دیه آن یک سوم دیه کامل است.
ج- یک قسم در جنایتی که دیه آن یک ششم دیه کامل یا کمتر از آن است
در این موارد دیه قابل مطالبه است و حق قصاص با آن ثابت نمیشود. مثلا اگر با قسامه ثابت شد فردی باعث نقص عضو دیگری شده، نمیتوان عضو ضارب را قصاص کرد، فقط دیه ثابت میشود.