یکی از قرارهای نهایی؛ که بر اساس قانون آیین دادرسی کیفری، مصوّب ۱۳۹۲، «بازپرس»، یا در مواقعی، سایر مقامات قضایی، صادر میکنند، عبارت از "قرار جلب به دادرسی" است.
((قرار جلب به دادرسی)):
*۱- عنوان «قرار جلب به دادرسی» در این قانون، جایگزین عنوان سابق، یعنی، «قرار مجرمیّت»، شده است.
شاید به این دلیل که، در «دادسرا»، فقط در مورد کفایت دلایل اتّهام برای محاکمهی متّهم در «دادگاه»، اظهار نظر میشود، نه دربارهی مجرمیّت یا برائت او.
*۲- بنابراین، عنوان «قرار جلب به دادرسی»، درستتر است.
زیرا، تا به حکم نهایی دادگاه، فردی محکومیّت کیفری قطعی پیدا نکند، اطلاق «مجرم» بر او، ناروا خواهد بود.
*۳- کما این که، در قانون اصول محاکمات جزایی، ۱۲۹۱؛ عنوان باب دوم، «در قرار جلب به محاکمه یا منع آن»، ذکر شده بود.
*۴- به علاوه، در مادّهی ۱۶۵ مقرّر شده بود: «هر گاه، عقیدهی مدّعیالعموم بر بیتقصیری متّهم باشد، در تقاضانامهی خود، امر به عدم تعقیب محاکمه داده؛ و اگر بر عکس، عقیدهی مدّعیالعموم بر تقصیر متّهم باشد، امر جلب مقصّر به محاکمه را میدهد.»
*۵- گفتنی است که، در بند «ک» مادّهی ۳ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب، اصلاحی ۱۳۸۱ آمده بود:
«... در صورت عقیدهی بازپرس بر تقصیر متّهم، قرار مجرمیّت دربارهی ایشان، صادر میشود ...».
*۶- قرار جلب به دادرسی، زمانی صادر میشود که، دلایل کافی برای جلب متّهم به محاکمه موجود باشد.
یعنی، بازپرس در صورت جرم بودن عمل ارتکابی، و وجود ادلّهی کافی برای انتساب جرم به متّهم، قرار جلب به دادرسی صادر میکند.
*۷- این قرار، غیرقابل اعتراض است، و ابلاغ هم نمیشود. و متعاقب صدور آن، و موافقت دادستان، «کیفرخواست» از سوی دادستان، صادر میشود. (مادّهی ۲۶۸).
*۸- گفتنی است که، در ضمن قرار جلب به دادرسی (مجرمیّت)، میتوان نسبت به برخی از جرایم دیگر متّهم، قرار منع تعقیب، یا قرار موقوفی تعقیب صادر کرد؛ امّا، در ضمن قرار منع تعقیب یا قرار موقوفی تعقیب، نمیتوان قرار مجرمیّت صادر کرد.