اگر یک لفظ داشتیم که این لفظ یک معنای ظاهر داشت و یک معنای موول و ما هم معنای ظاهر را دانستیم و هم معنای موول را، ولی ندانیم منظور گوینده در آن جمله معنای ظاهر است یا معنای موول، بر اساس اصالة الظهور می گوییم که اصل بر معنای ظاهر است، مگر این که قرینه ای بیاید و بگوید که منظور از آن لفظ معنای موول است.
مثال : نمونه عملى به کارگیرى اصالة الظهور را مىتوان در ماده ۶۶۵ ق.م.دید. در اینماده آمده است : «وکالت در بیع، وکالت در قبض ثمن نیست، مگر اینکه قرینه قطعى دلالتبر آن کند». از آنجا که ظاهر کلام موکّل در مورد وکالت در بیع، فقط وکالت در انعقاد قرارداد است و گرفتن ثمن امر دیگرى محسوب مىشود، قانونگذار با توجه به اصالة الظهور مقرر داشته که وکالت در بیع، وکالت در قبض ثمن نیست.