1) حکم شرعى دفن

اجماع و اتفاق نظر تمامى فقهاى امامیه بر این است که بر مسلمانان واجب است که بدن مطلق مسلمان را پس از مرگ و بیرون رفتن روح از آن دفن نمایند، و وجوب اقدام دیگر مسلمانان به دفن یک مسلمان مرده وجوبى است کفائى، بدین گونه که وظیفه اقدام به دفن نمودن بر عهده تمام مسلمانان است و هر فرد مسلمان مکلف به انجام این کار است، لیکن اگر یک یا چند نفر اقدام به انجام این وظیفه نمودند وجوب و تکلیف از عهده دیگران برداشته مى‏شود. و بنا بر روایات حکم شرع به لزوم دفن جسد مسلمان احترامى است که شرع نسبت به یک مسلمان منظور مى‏دارد که به وسیله دفن نمودن او در جایگاه مناسبى متلاشى شدن بدن او را از دید مردم پنهان دارد و بدن او را از تعرض درندگان مصون دارند و بدین وسیله حرمت مسلمان پس از مرگ او نیز نگه‏داشته شود، و در روایات آمده است (حرمة المؤمن میتا کحرمته حیا) یعنى تفاوتى میان ارزش و احترام یک مسلمان مرده و زنده نمى‏باشد بلکه هر دو واجب الاحترامند، از این رو شرع اسلام شدیدا از روش برخى کفار در دفن مردگان خود نهى نموده و از آتش زدن مرده یا رها کردن جسد در جاهایى که در معرض تجاوز حیوانات و پرندگان لاشخور و درنده مى‏شود نهى نموده است بلکه براى مرده همچون زندگان حقوقى قرار داده و زندگان را موظف به رعایت حقوق آنان نموده است. و تعدى به آن را از محرمات شرعى قرار داده است. و با توجه به این اصل است که اسلام تأکید و اصرار فراوانى به سرعت بخشیدن در دفن جنازه نموده و فقهاء حکمت این تعجیل را حفظ حرمت مرده دانسته‏اند زیرا با تأخیر در دفن احتمال فاسد شدن جسد و انتشار بوى گندیدگى از او و شکسته شدن حرمت مرده میان مردم و انزجار عموم از شرکت در تشییع و دفن او را باعث مى‏شود:

1) بنابر فتواى فقهاء امامیه دفن مرده باید بگونه‏اى باشد که جنازه پس از دفن مصون از دسترسى حیوانات درنده باشد، هم‏چنین به مقدارى در زیر خاک قرار داده شود که بوى گندیدگى ناشى از فساد جسد به مشام مردمان نرسد؛ 2) جسد مرده مسلمان باید در زیر زمین دفن شود، بدین معنى که باید زمین به مقدار یک یا دو متر شکافته شده و مرده درون آن قرار گیرد، از این رو قرار دادن مرده بر روى زمین و ساختن پیرامون آن بگونه‏اى که جسد را از دسترسى درندگان و مردم دور نگه نداشته و مانع انتشار بوى گند نگردد و یا شکافتن و سوراخ کردن سنگ بزرگى را بر روى زمین و قرار دادن مرده درون آن جایز نبوده و ممنوع است. این حکم تا هنگامى پابرجاست که بتوان زمین را براى دفن شکافت و در صورت ناتوانى و سخت بودن زمین مى‏توان مرده را بر روى زمین با ساختن موانعى از دسترسى درندگان بدو و انتشار بو دفن نمود؛

2) چگونگى و شرایط دفن

قرار دادن جسد مرده درون قبر باید بر طبق شرایط و وضعیت خاصى بوده باشد که عبارتند از :

الف) مرده را باید درون قبر به صورت خوابیده بر روى دست راست (و نه نشسته یا ایستاده و جز اینها) بگونه‏اى قرار داد که صورت او به سمت قبله باشد، یعنى در سرتاسر دنیا قبر مرده مسلمان باید بگونه‏اى باشد که هنگامى که مرده درون آن بر روى دست راست خود خوابانیده مى‏شود چهره او به سمت قبله قرار گیرد، و این شرط اختصاص به جسد کامل ندارد بلکه حتى اگر جسد مرده فاقد برخى از قسمت‏ها نظیر سر یا دست یا سینه و جز اینها بود و یا تنها سر در اختیار بود و تنه مرده از میان رفته بود باید به همین روش دفن گردد، بلکه حتى اجزاء بدن مسلمان را نیز باید به گونه‏اى دفن کرد که اگر داراى سر و صورت بود به سمت قبله قرار مى‏گرفت؛

ب) جنازه مسلمانى که بر روى کشتى مرده و امکان رساندن آن به خشکى براى دفن وجود ندارد و احتمال متلاشى شدن او مى‏رود را مى‏توان پس از غسل و کفن و نماز خواندن درون صندوقى قرار داد یا آن که جنازه کفن شده او را با بستن وزنه سنگین در حالى که رو به قبله است به درون دریا افکند؛

ج) در صورت آگاهى از تلاش حیوانات درنده در بیرون آوردن جسد مرده مسلمان از درون زمین واجب است محل دفن را به گونه‏اى استحکام بخشید که مانع نفوذ حیوانات و اهانت به جنازه مسلمان گردد؛

د) دفن هر مسلمانى باید با موافقت و اذن ولى مرده انجام پذیرد، بدین معنى که دیگران حق مزاحمت با نظر ولى در دفن مرده در جایگاه مورد نظر او را ندارند؛

ه) جنازه مرده مسلمان باید در گورستانهاى مسلمانان دفن گردد و دفن او در گورستان‏هاى کافران یا دفن کافران در گورستانهاى مسلمانان حرام است و این حکم ناشى از احترام شرع اسلام به مسلمانان است که این احترام ایجاب مى‏کند او در گورستانهاى مسلمانان دفن شود و در صورت دفن در گورستانهاى کافران جایز است قبر مسلمان را شکافته و او را بیرون آورده و در مقابر مسلمانان دفن نمایند؛

و) دفن مرده مسلمان در جاهایى که موجب هتک حرمت و اهانت به او مى‏گردد نظیر آبریزگاه، چاه، محل تجمع زباله و جز اینها ممنوع و حرام است؛

ز) مرده مسلمان باید در زمین مباح دفن گردد از این‏رو دفن جنازه در مساجد، مدارس موقوفه، و یا زمین‏هاى وقفى که به منظور و غرض معینى جز دفن مردگان وقف شده ممنوع است؛

ح) بنابر فتواى جمعى از فقهاى امامیه دفن مرده مسلمان در گور مرده دیگرى که هنوز جسد او متلاشى و نابود نشده است ممنوع و حرام است؛

ط) وجوب دفن مرده مسلمان اختصاص به جسد کامل ندارد بلکه قطعات و اجزاى جدا شده از بدن او که در آنها روح دمیده شده همچون یک دست و پا یا انگشتان و جز اینها نیز باید پس از غسل و کفن و دفن گردند، اما اجزایى که روح در آنها ندمیده است همچون مو، دندان، ناخن دلیلى بر وجوب دفن آنها نمى‏باشد؛

ى) حکم وجوب دفن محترمانه با شرایط فوق الذکر نه تنها شامل تمامى مسلمانان است بلکه شامل کودک زاده شده از راه ى دو مسلمان و کودکى که از نطفه مسلمان در شکم کافر کتابى به وجود آمده نیز مى‏گردد و در صورت اخیر در فرض مادر کافر به احترام فرزندش باید در گورستانهاى مسلمانان پشت به قبله بر روى دست چپ یا راست به گونه‏اى دفن گردد که صورت جنین مسلمان او به سمت قبله قرار گیرد؛

3) شرایط پیش از دفن

هنگامى مرده مسلمان را دفن مى‏کنند که پیش از دفن بر روى جسد او کارهایى انجام گرفته باشد یعنى نخست او را غسل داده باشند و سپس او را کفن کرده باشند و پس از آن نماز مرده بر او خوانده شده باشد، و در این هنگام است که مى‏توان او را دفن نمود، و در صورت دفن مرده و نقصان یکى از این کارها بر روى او مى‏توان پیش از متلاشى شدن جسد گور را شکافته و او را غسل یا کفن نمود، اما در مورد نماز نیازى به شکافتن قبر نمى‏باشد بلکه مى‏توان از روى گور بر او نماز خواند؛

4) هزینه دفن

بنابر فتواى فقهاء امامیه مسلمان پس از مرگ رابطه‏اش با ثروت و اموالش قطع مى‏گردد و آنچه از او باقى مى‏ماند از آن ورثه اوست مگر در چند مورد معین که یکى از آنها هزینه خرید کفن و دیگر لوازم دفن نظیر اجرت خرید قبر و دفن که از اصل ترکه و پول باقیمانده مرده برداشته مى‏شود و ورثه حق جلوگیرى از این تصرفات مالى را ندارند بلکه بر آنها واجب است پیش از تقسیم ارث هزینه‏هاى کفن و دفن مرده را متناسب با شأن و موقعیت او از ترکه مرده پرداخت کنند؛

5) مستحبات دفن

بنابر فتواى فقهاء امامیه حد اقل وظیفه و واجبى که بر عهده مسلمانان نسبت به یک مرده مى‏باشد این است که مرده مسلمان را پس از غسل و کفن در گور به گونه‏اى دفن کنند که حرمت جسد او حفظ گردد، لیکن در روایات کارهاى دیگرى توصیه شده است که مستحب است نسبت به دفن جنازه یک مسلمان انجام گیرد که عبارتند از: 1) مستحب است عمق قبر به اندازه قامت یک انسان یا تا ترقوه او باشد؛ 2) مستحب است براى قبر لحد ساخته شود، و لحد سایه‏بان و سقفى است سنگى که بر روى جنازه مرده درون قبر قرار مى‏گیرد، و مانع ریخته شدن خاک بر روى جسد مرده مى‏گردد؛ 3) در نزدیک‏ترین گورستان از محل مرگ او دفن شود مگر آن که در گورستان دورتر فضیلتى همچون وجود گور مردمان صالح و نیکوکار یا علماء و امام زادگان بوده باشد؛ 4) مستحب است جنازه مرده را به کندى به گورش نزدیک کنند، و بنابر روایات مستحب است پیش از رسیدن آن چندین مرتبه او را بر زمین گذاشته و سپس بردارند تا وحشت و ترس مرده از گورش کم شود؛ 5) مستحب است جنازه مردان را با سر داخل گور کنند و جنازه ن را مستحب است از سمت عرض بدن به درون قبر گذارند؛ 6) مستحب است هنگام دفن زن روى قبر را با پارچه‏اى پوشانده تا چشم مردان نامحرم به بدن او نیفتد؛ 7) بدن مرده را به آرامى و نه با فشار و خشونت بدرون قبر راهنمایى کنند، 8) مستحب است هنگام فرو بردن مرده درون قبر و خوابانیدن او قرآن و دعا خوانده شود؛ 9) مستحب است خوابانیدن مرده در قبر بندهاى کفن او را از سمت سر او باز کنند؛ 10) مستحب است چهره مرده را از درون کفن بیرون آورده و گونه راست او را بر روى مشتى از خاک قبر قرار دهند؛ 11) براى پشت مرده تکیه‏گاهى از سنگ و آجر بسازند که جسد مرده بدو تکیه دهد تا بدین وسیله از افتادن مرده به روى صورت جلوگیرى شود؛ 12) مقدارى از تربت قبرامام حسین (ع) در برابر چهره او قرار داده شود؛ 13) یکى از مستحباتى که در روایات تأکید فراوانى بر انجام آن شده است تلقین مرده مى‏باشد یعنى هنگامى که درون قبر خوابانیده شد معتقدات دینى از توحید پروردگار و اقرار به پیامبرى خاتم پیامبران (ص) و امامان معصوم (ع) و اعتقاد به سؤال و پرسش دو ملائکه به نامهاى نکیر و منکر بدو یادآورى گردد، بنابر روایات روح مرده از هنگام مفارقت و جدا شدن از جسد او تا هنگام دفن در اطراف او در پرواز است و ناظر همه وقایع است از این رو مستحب است براى آخرین بار احکام شرعى و معتقدات دینى بدو یادآورى شود تا مرده که در آغاز سخت‏ترین لحظات زندگى برزخى خود است بتواند بر هول و وحشت قبر فائق آید و زبان به سخن حق با ملائکه بگشاید؛ 14) مستحب است کسى که مرده را دفن مى‏کند پس از دفن او از سمت پاى مرده از قبر بیرون آید؛ 15) مستحب است دفن کننده با طهارت و پاکى اقدام به دفن مسلمان کند؛ 16) مستحب است مردمان تشییع کننده بجز آنانى که با مرده رابطه قرابت نسبى دارند با پشت دست به درون گود او خاک ریخته و آن را پر کنند در حالى که (انا لله و انا الیه راجعون) را بر زبان مى‏رانند؛ 17) مستحب است گور را به ارتفاع 4 انگشت از زمین بالا آورده و آن را مربع بسازند و روى آن را صاف و مسطح (و نه کوهان دار) قرار دهند؛ 18) مستحب است براى قبر علامتى قرار دهند تا شناخته شود و بر روى آن آب بپاشند (پاشیدن آب بنابر برخى روایات تا 40 روز یا 40 ماه مستحب است) آن گاه تشییع کنندگان انگشتان خود را بر روى قبر قرار داده و براى شادى روح او سوره فاتحة الکتاب و سوره (انا انزلناه) را قرائت کنند و براى او طلب رحمت و غفران از خداوند نمایند. و بنابر روایات از سر انگشت هر یک از دعا کنندگان بر گور مرده نورى به سمت مرده سرازیر مى‏گردد که موجب شادى روح او مى‏شود؛ 19) مستحب است درون دهان مرده عقیق گذاشته شود که بر روى آن اسماء جلاله و پیامبر (ص) و امامان (ع) نوشته شده باشد؛ 20) مستحب است مردمان به خانواده مرده و فرزندان و نزدیکان او تا 3 روز تسلیت داده و براى مرده آنان با خواندن قرآن و دعا طلب رحمت و آمرزش نمایند؛ 21) مستحب است مردم براى خانواده عزادار که به علت اشتغال به دفن مرده و عزادارى بر او پخت و پز نکرده‏اند خوراک فرستاده و از خوردن خوراک نزد آنها امتناع ورزند که بنابر روایات بسیار مکروه و ناشایست است؛ 22) مستحب است 40 یا 50 نفر از مردمان نیکوکار در هنگام دفن یا پیش و یا پس از آن شهادت به درستکارى مرده بدهند؛ 23) مستحب است نزدیکان مرده بر او سوگوارى و عزادارى و گریه کنند لیکن ثواب بازماندگانى که بر مصیبت او صبر نموده و خود را با یادآورى مصیبتهایى که بر پیامبر (ص) و امامان (ع) وارد شده تسلى دهند و اجر خود را از درگاه خداوند بخواهند بیشتر است؛ 24) مستحب است که مسلمانان به زیارت گورستانها رفته و بر گور مردگان سوره‏هاى قرآن (به ویژه سوره‏هاى حمد ـ آیة الکرسى ـ قل اعوذ برب الناس ـ قل اعوذ برب الفلق ـ سوره یاسین ـ و جز اینها) خوانده و براى آنان طلب رحمت و آمرزش از خداوند نمایند. و مستحب است هنگام ورود به گورستان خطاب به مردگان مدفون در آن قبرستان سلام کرده و بگوید (السلام على اهل الدیار من المؤمنین، رحم الله المتقدمین منکم و المتأخرین و انا ان شاء الله بکم لاحقون) ؛ 25) از مستحباتى که در روایات تأکید فراوان بر آن شده این است که در نخستین شبى که مرده را دفن مى‏کنند مستحب است نمازى براى او بخوانند که به نام (صلاة لیلة الدفن) یا نماز شب دفن مشهور است (رجوع کنید به نماز) ؛

6) مکروهات دفن

بنابر روایات و فتاواى فقهاء امامیه برخى رفتارها و کارها هنگام دفن مرده مکروه و ناشایست است از این رو از انجام آنها نهى کراهتى شده است بدین معنى که بر مسلمانان سزاوار نیست این کارها را انجام دهند و بهتر آن است که از انجام آنها دورى کنند، این کارها عبارتند از: 1) دفن کردن دو مرده در یک گور (و بنابر برخى فتاوا این کار حرام است) مگر در مواقع ضرورت که در این صورت باید میان آن دو مانعى نظیر دیوار قرار داد؛ 2) فرش کردن کف قبر با سنگهاى قیمتى یا سنگ مرمر یا آجر یا چوبهاى قیمتى و گرانقیمت مگر در زمینهاى مرطوب، اما ساختن یا پوشانیدن دیوار گور با این گونه سنگها و چوبها مانعى ندارد؛ 3) دفن کردن فرزند توسط پدر یا مطلق ارحام به وسیله ارحام نزدیک، مگر در صورت اضطرار، از این حکم کراهتى دو مورد استثنا شده است: نخست دفن زن به وسیله شوهرش، و دیگر دفن زن به وسیله مردان محرم خود؛ 4) اقدام ارحام مرده به پرکردن گور مرده از خاک که بنابر روایات این کار سبب قساوت قلب مى‏گردد؛ 5) پر کردن گور با خاکى که از آن گور بیرون آورده‏اند، یا استفاده از گلى جز گلى که از خاک همان قبر است؛ 6) ترمیم کردن گور پس از فرسوده و خراب شدن آن مگر در مورد قبر پیامبران و امامان و صالحین و علماى دین؛ 7) بلند کردن گور و ساختن پشته‏اى شبیه به کوهان شتر بر روى آن که از این ساخته در روایات با نام (تسنیم) یاد شده است؛ 8) ساختمان کردن بر روى گور مردمان بجز گور پیامبران و امامان و بزرگان و علماى دین؛ 9) ساختن مسجد بر روى گور مردمان بجز گور پیامبران و امامان (ع) و بزرگان و علماى دین؛ 10) نشستن بر روى گور و ادرار کردن و نجس کردن قبرها در گورستانها و یا خندیدن و سبک سرى در گورستانها، و یا راه رفتن بر روى گورها و یا تکیه دادن به آنها مگر در حال ضرورت؛ 11) دفن مرده در خانه‏هاى مسکونى؛ 12) سخن گفتن درباره مسائل دنیایى در گورستان؛ 13) شتاب در خوابانیدن مرده در گور خود پیش از آن که مدتى او را در بالاى گور قرار داده باشند؛ 14) بالا بردن ساخته روى قبر بیش از 4 انگشت؛

7) انتقال پس از دفن

یکى از مسائل بحث‏انگیز میان فقهاء همانا حکم شرعى انتقال دادن جسد مرده مسلمان پس یا پیش از دفن است، در خصوص اصل انتقال (و بدون در نظر گرفتن لوازم آن از قبیل حرمت نبش قبر و متلاشى کردن جسد مرده و جز اینها) فقهاى امامیه حکم به جواز داده‏اند و جمعى از فقهاء همچون محقق حلى و صاحب شرایع و علامه حلى و شهید اول (صاحب لمعه دمشقیه) و محقق کرکى ادعاى اجماع نموده‏اند، گو این که کراهت را ضمیمه جواز نموده‏اند و حکم به جواز همراه با کراهت داده‏اند، یعنى اصل انتقال مرده پس از دفن از دیدگاه شرع حکم جواز دارد لیکن کراهت دارد و اجتناب از انجام آن بهتر است، متأخرین فقهاء امامیه نیز در عین مکروه دانستن این کار حکم به جواز داده‏اند، لیکن حکم کراهت را براى انتقال مردگان از مدفن اولیه خود و یا محل فوت به جاى دیگرى از لحاظ شرافت با محل اولیه برابر باشد قرار داده‏اند، و انتقال و حمل مردان را براى دفن اولیه یا دفن مجدد به مکانهاى مقدسى نظیر مکه و مدینه یا نجف اشرف و کربلا و کاظمین و دیگر اعتاب مقدسه و یا انتقال مرده به جهت دفن در کنار قبور امام زادگان و علماء و مردمان نیکو و صالح را نه تنها مکروه ندانسته‏اند بلکه این انتقال را با توجه به برخى مرجحات شرعى مستحب و نیکو دانسته‏اند. جمعى از فقهاء حکم جواز ـ بلکه استحباب ـ انتقال مردگان را مخصوص موارد فوق الذکر دانسته‏اند و در صورتى که انتقال جسد مستلزم هتک حرمت و اهانت مسلمان نظیر فاسد شدن جسد و انتشار بوى ناخوشایند از جنازه و جز اینها گردد حکم جواز از میان مى‏رود و انتقال جسد را حرام و ممنوع دانسته‏اند .

8) نبش قبر مسلمان

بنابر اجماع فقهاى امامیه ـ بلکه اجماع فقهاى مسلمانان ـ نبش قبر مسلمان حرام و ممنوع است، زیرا شکافتن قبر و عیان نمودن جسد متلاشى شده مسلمان دفن شده در برابر دیده‏گان مردمان اهانت و هتک حرمت او به شمار آمده از این رو یکى از ممنوعات و محرمات شرعى شمرده مى‏شود، حکم حرمت نبش شامل تمامى مؤمنین است اعم از مرد و زن و کودک و حتى دیوانه، لیکن اطلاق حکم حرمت نبش در مواردى تقید خورده است که عبارتند از: 1) اگر مرده را در زمینى غصبى دفن کرده باشند و مالک زمین به ادامه دفن آن مرده در زمین خود رضایت ندهد، در این صورت بر اولیاء متوفا است که اقدام به نبش قبر و بیرون آوردن جنازه و دفن مجدد او در زمین مباح دیگرى کنند؛ 2) در صورتى که مرده در زمینى که در شأن او نبوده مگر بگونه‏اى که هتک حرمت او به حساب مى‏آید دفن گردد نظیر آن که در زباله‏دانى یا چاه آبریزگاه و جز اینها دفن شده باشد؛ 3) در صورتى که مرده مسلمان را در قبرستان کافران دفن کرده باشند؛ 4) در صورتى که اقدام به نبش قبر به هدف انتقال جسد به یکى از عتبات مقدسه و نظایر آنها نمایند؛ 5) در صورت آگاهى از اندراس و از میان رفتن و خاک شدن جسد مدفون شده و حکم جواز نبش در این فرض هنگامى است که قطع و یقین به تبدیل شدن جسد مرده به خاک داشته باشیم و در صورتى که قسمتهایى از بدن و استخوان او باقى باشد حکم حرمت نبش به قوت خود باقى است؛ 6) اگر مردم را با عدم رعایت شرایط دفن در زیر خاک مدفون کرده باشند مثلا کسى را درون تابوتى سنگى قرار داده و دفن کرده باشند و یا او را با کفن مغصوب کفن کرده باشند و یا به همراه او اموال ورثه یا اموال مسروقه دفن گردیده باشند و یا مرده را بدون غسل و کفن کرده و یا غسل او باطل و کفن او از جنس پارچه غیر مباح (همچون حریر) و یا پوست برخى حیوانات بوده باشد و یا مرده را پشت به قبله دفن کرده باشند، در این صورتها نبش قبر واجب است؛ 7) در صورتى که اثبات حقى از حقوق متوقف بر رؤیت جسد بوده باشد؛ 8) در صورتى که مرده بدون اذن و اجازه ولى او دفن شده باشد، بنابر فتواى برخى از فقهاء، ولى حق نبش قبر را دارد؛ 9) در صورتى که از روى عمد یا جهل یا فراموشى به وصیت مرده در دفن جسدش در جایگاه معینى مخالفت شده باشد؛ 10) اگر ضرورتى اقتضاء کند که قبر مرده نبش شود؛ 11) در صورتى که ادامه دفن مرده در جایگاه کنونى او سبب خطر سیل بردگى یا خوردن جسد او توسط درندگان باشد؛ 12) اگر مرده وصیت نموده باشد پس از دفن قبر او شکافته شده و جسدش را براى دفن مجدد به یکى از عتبات مقدسه منتقل کنند.

9) جایگاه دفن

مردگان، جسد مسلمان را مى‏توان در جایگاه‏هایى که داراى شرایط سابق‏الذکر است دفن نمود، لیکن بنابر روایات مستحب است مردگان را در برخى از سرزمینهایى که داراى قداست ذاتى یا عرضى هستند دفن نمود، این سرزمینها عبارتند از: حرم، مکه ـ مدینه، نجف اشرف، در کنار قبر امامان معصوم (ع)، در کنار امام‏زادگان و بزرگان دین و عالمان روحانى، در قبرستانهاى عمومى شهرهاى اسلامى که عامه مردم مردگان خود را در آن دفن کرده و همواره مردم به دیدار و فاتحه‏خوانى بر سرگورها حاضر مى‏شوند.

10) چگونگى دفن زن

با توجه به این که تفاوتى میان زنده و مرده بودن ن در حرمت نگاه کردن نامحرمان به بدن آنها نمى‏باشد از این رو واجب است که ن از سوى دیگر ن هم نوع خود و یا مردان محرم او دفن گردند، و مستحب است هنگام دفن ن بر روى گور آنان پارچه‏اى افکنده شود که مردان نامحرم نتوانند درون قبر و جسد زن را نظاره کنند، و در صورت اضطرار و نبود ن یا مردان محرم نوبت به نامحرمان مى‏رسد که مى‏توانند بدون باز کردن کفن زن نامحرم اقدام به دفن او کنند.

11) دفن شهید

یکى از مواردى که شرع اسلام برخى شرایط عمومى آماده‏سازى مردگان براى دفن را درباره آنان به اجرا نمى‏گذارد جنازه شهیدان مى‏باشد، بنابر حکم شرعى آنانى که به دستور امام معصوم (ع) یا نایب خاص او و یا در راه حفظ و دفاع از کیان اسلام و یا سرزمینهاى اسلامى به جبهه جنگ با کافران رفته و در میان جنگ روح از بدنشان خارج شده است شهید به حساب آمده و از مقام والایى نزد خداوند برخوردارند و بنابر روایات و فتاواى فقهاء این گروه از مردم نیازى به غسل نداشته و غسل آنها با همان خونى است که بدن آنها را پوشانده است و از این رو شهیدان با خون بدنشان و در همان لباس رزم دفن مى‏گردند، و این حکم ویژه شهیدانى است که بالاصالة در جبهه شهید مى‏شوند و اما مرده‏هایى که به حکم برخى روایات ملحق به شهیدان مى‏باشند (همچون زنى که هنگام زایمان جان مى‏دهد و یا غرق شده و جز اینها) این حکم شامل آنها نمى‏گردد؛

12) شرایط دفن کننده

بنابر فتواى فقهاء امامیه دفن مرده مسلمان از واجباتى است که در اصطلاح اصولى از آنها با نام واجبات توصلیه یاد مى‏شود و مقصود از این گونه واجبات این است که هدف شرع مقدس از واجب کردن آنها این است که شرع خواهان صرف ایجاد این کار معین و بدون هیچ گونه شرایطى در خارج از سوى مکلفین است نظیر دفن مرده مسلمان که هدف شرع از واجب کردن آن است که شرع میل دارد جنازه مرده مسلمان بر روى زمین نمانده و فاسد نگردد تا سبب اهانت و هتک حرمت او گردد، حال هر مسلمانى که اقدام به دفن مرده و پوشانیدن جسد او در زیر خاک نماید موجبات خشنودى شرع را فراهم کرده است، از این رو فقهاى امامیه در دفن مردگان قصد تقرب به خداوند و این که شخص دفن کننده با نیت انجام تکلیف شرعى این کار را انجام دهد شرط نکرده‏اند از این رو هر کسى مى‏تواند اقدام به ایجاد این واجب کند حتى کودکان لیکن شروط به این که مرده را با انجام کامل تشریفات دفن بخاک بسپارند، همچنین به علت توصلى بودن واجب دفن، شخص دفن کننده حق مطالبه اجرت و حق العمل دفن مرده را از اولیاء دارد، و آنان ملزم به پرداخت آن هستند.

13) احکام جنایى مربوط به دفن

مرده مسلمان و قبر او از احترام خاصى نزد شرع اسلام برخوردار است از این رو در فقه امامیه برخى از رفتارها علیه مرده و پس از دفن مورد توجه قرار گرفته و احکام شرعى ویژه‏اى نسبت به آنها صادر شده است. برخى از این رفتارها حرمت شرعى داشته و انجام دهنده آن به عقوبت اخروى وعید داده شده است، لیکن برخى رفتارها جنایت شمرده شده و حدودى براى مرتکبین آنها در شرع قرار داده شده است، همچون نبش قبر و ى کفن مردگان و دیگر محتویات قبر و یا ارتکاب جنایت علیه جنازه زن پس از دفن و یا اقدام به لواط با مرده پس از دفن و جز اینها.

14) دفن کار

اجماع فقهاى امامیه ـ و تمامى مذاهب مسلمان ـ بر این است که اقدام مرد یا زن به ارتکاب جرم در شرایط معین مستلزم یکى از شدیدترین عقوبتهاى شرعى است که از آن با نام (رجم) یا سنگسار کردن یاد مى‏شود. هنگام اجراى حد سنگسار حاکم شرع نخست زن یا مرد را وادار به غسل میت کرده و بدانها کفن مى‏پوشاند و سپس براى آنها گودالى حفر نموده و مرد را تا کمر و زن را تا سینه درون حفره دفن مى‏کنند، آنگاه پس از اجراى حد و مرگ زن یا مرد بر جنازه آنها نماز خوانده شده و همچون دیگر مرده‏هاى مسلمانان دفن مى‏کنند.