دلالت کلام بر چیزىکه عرفا مقصود گوینده است، اما صحت کلام وى متوقف بر وجود این دلالت نیست، دلالت تنبیه یا ایماء نامیده مىشود.
مثالهایی برای دلالت تنبیه و ایماء
مثال اول: ضمان دینی که سبب آن ایجاد نشده باطل است (هم حکم قابل استناد است و هم علت آن که فقدان سبب است قابل فهمیدن).
مثال دوم: هر کس از اراضی موات و مباحه قسمتی را به قصد تملک احیا کند مالک آن قسمت میشود. (احیا و قصد تملک دلیل مالکیت است).
مثال سوم: هر کس سبب تلف مالی شود باید مثل یا قیمت آن را بدهد (تسبب در ضرر علت جبران مثل یا قیمت است).
مثال چهارم: رضای حاصل در نتیجه اشتباه یا اکراه موجب عدم نفوذ معامله است (علت عدم نفوذ در حکم بیان شده است).