گشوده بودن باب اجتهاد در نظرگاه شیعه، یکی از ارزشمندترین ویژگی های این مذهب است. بایسته است دانشمندان و دین شناسان اسلامی برای ترقی و تعالی دین شناسی از این عنصر گرانسنگ سودها ببرند و در فهم و تفسیر دین از این روش بی بدیل غفلت نکنند.
بسته شدن باب اجتهاد که از خطرناک ترین حوادث تاریخ اسلام بود چنان محققان اهل سنت را بر زمین کوبید که حتی هم اینک نیزبیشتر فقیهان و اصولیان متعهد آنان تنها از شارحان و ناقلان سخنان پیشینیان خویش به شمار می روند و جرات اندیشه ورزی و برگرفتن نظرگاهی برخلاف آنان را ندارند.
اما محققان شیعه، این افتخار را دارند که چنین توانی همچنان در آنان زنده است و می توانند با صراحت، دیدگاهها و چشم اندازهایی کاملا مغایر با دیگران ارائه و تصویر کنند اما باید بر حذر بود که مبادا، در اثر سهل انگاری و به کارگیری نابجای رویه اجتهاد، این نعمت آسمانی ضایع شده و به رکود و ایستایی کشانده شود!
به گمان نگارنده، یکی از خطرات بنیادینی که در کمین اجتهاد شیعه است، توجه نداشتن و نشناختن جایگاه اجتهاد در علوم و دردین شناسی اسلامی، به معنای خاص کلمه است، زیرا این امکان وجود دارد که آرام آرام به دلیل این ناآشنایی، با در انداخته شدن پاره ای شبهات در رد اجتهاد و به یک معنا افراط و تفریط در حق آن، این سفره گشوده و پربرکت از حوزه های شیعه برچیده شود. ازاین رو باید بهوش بود و به تبیین هر چه دقیق تر این نکته پرداخت و باید اجتهاد را بسان موضوعی مستقل مورد پژوهش و تحقیق قرارداد و از آموزش آن غفلت نکرد.
باری، به زعم نگارنده، ضرورت جایگاه شناسی اجتهاد نه تنها امری پوشیده نیست، بلکه آشکارا از مهم ترین مسائل به شمار می رود. دراین میان یکی از مباحث اصلی که در جایگاه شناسی باید مورد توجه قرار گیرد، بحث از ابزار اجتهاد است. در این بحث است که علم اصول استنباط خود را به عنوان مهمترین و ضروری ترین ابزار اجتهاد می نمایاند.
از این رو، بر محققان و مجتهدان دین شناس فرض است که به این علم اهمیت بیشتر داده و به پژوهش های وسیع و عمیق در آن بپردازند.
در علم اصول، همچون غالب علوم، زمینه های مختلفی برای کار وجود دارد که در سه شکل می توان آن را سامان بخشید:
1. بسترهای پژوهشی در علم اصول که موجب ترمیم و تکمیل بنای اصول با طرح نظرگاهها و اندیشه های تازه و بدیع می شود.
2. تلاش برای تصحیح و به معیار رساندن روشهای آموزش علم اصول.
3. پژوهش تاریخی در علم اصول.
از سه مورد فوق، در این نوشته زمینه سوم مورد نظر است .
نکته دیگر این که امروزه پژوهش تاریخی در یک علم آنچنان از اهمیت برخوردار است که عده ای به تاریخی نگری کشانده شده و به تعبیری، به تاریخ زدگی مبتلا شده اند. یعنی تنها راه تکامل و رشد یک علم را در پرتو پژوهشهای تاریخی در آن می دانند. اگرچه این نظرگاه افرطی به نظر می آید()، اما نپرداختن به کار تاریخی در علوم نیز به همان اندازه تفریطی است و ثمرات فراوان ازدست می رود.
ظاهرا اصل ثمر باری پژوهش یا نگاه تاریخی از سوی هیچ محققی انکار نشده است. نزاع بر سر اصل فایده رسانی کار تاریخی نیست.آنچه پاره ای از محققان با آن مخالفند و بدین جهت به مقابله با طیف عظیم پژوهشگران تاریخ محور برخاستند، این ادعاست که می گوید: سوددهی روش پژوهش تاریخی به میزانی است که امکان صرف نظر از این روش وجود ندارد، بلکه اگر کسی از این روش سود نجوید به احتمال قوی پژوهشی عقیم یا دست کم ضعیف و کم حاصل ارائه خواهد کرد.
در مقابل، مخالفان مذکور بر این باورند که چنین ادعایی درست نیست و پژوهش تاریخی آنقدر ثمر بخش نیست که به عنوان یک روش عقلایی همگانی محققان را به سوی خویش فراخواند، بلکه میزان فایده آن بسیار اندک است و به سادگی می توان از آن صرف نظرکرد.
آنچه راقم این سطور به تبع تعدادی از اندیشمندان و پژوهشگران تاریخ محور به آن باور دارد حد اعتدالی است که از یک سوحریم اندیشه ورزی ذهنی تعقلی که تاریخ اندیشه را در نظر نمی گیرد، پاس می دارد اما توان آن را محدود می شمارد و انتظاری بیش از توان از آن ندارد و از سوی دیگر، از موهبت و سرمایه عظیم روش اندیشه ورزی تاریخی در پژوهشهای علمی()، درکنار اندیشه ورزی ذهنی تعقلی صرف، خود را محروم نمی سازد. در ادامه، تحت عنوان فواید کار تاریخی نشان می دهیم که سود دهی پژوهش تاریخی بسی افزون تر از ادعای برخی از محققان است.
باری، کار تاریخی در علم به کاوش در بسترها، زمینه ها و علل پیدایش مسائل علم و چگونگی رشد آن، به اندیشمندان علم، لب آثار وافکار آنان و میزان تاثیر اندیشه هایشان در پیشرفت علم، به شناخت مسیر تطور علم و مسائل آن در ادوار مختلف و بررسی شرایط وظروف اجتماعی و سیاسی و انگیزه های شخصی محققان در این تطور و نهایتا به چگونگی تدوین و طبقه بندی مسائل علم در طول تاریخ می پردازد.
بحث را در دو بخش پی می گیریم:
بخش نخست: نگاه کلی به پاره ای از رؤوس هشتگانه تاریخ اصول، بخش دوم: کتاب شناسی پژوهش تاریخی در علم اصول.
بخش نخست: نگاهی به پاره ای از رؤوس ثمانیه تاریخ اصول
تعریف علم تاریخ اصول
مفهوم تاریخ اصول، نسبتا روشن است و نیازی به تعریف ندارد، اما برای ترسیم دورنمایی از این علم، به اختصار مراد از تاریخ اصول را بیان می کنیم.
تاریخ اصول، دانشی است که به پیدایش علم اصول از حیث زمان، کیفیت و علت پیدایش و سیر تطور و رشد تاریخی مسائل این علم در طول دوره های گوناگون با توجه به شرایط اجتماعی، سیاسی و انگیزه های گوناگون شخصی یا جمعی می پردازد و به تبع به محققان این علم، به ویژه مبدعان و صاحبان ابتکار، و اندیشه ها و نظرگاههای آنان اشاره می کند.
موضوع و غرض تاریخ اصول
موضوع این دانش، خود علم اصول و سیر تکامل و ادوار حیات آن است و غرض از آن پژوهش تاریخی در علم اصول است تادانشجویان و طلاب به درستی با این علم و کیفیت تکون آن آشنا شده و سیر تحول آن را دریابند و بتوانند در پرتو کار تاریخی مسائل اصولی را هر چه دقیق تر فهمیده و فلسفه پیدایش آن را دریافته و در حل معضلات آن موفق تر عمل کنند. تفصیل فواید پژوهش تاریخی در اصول، در عنوان بعدی می آید.
فواید کار تاریخی در علم اصول
در هر علمی می توان در دو بعد (آموزش) و (پژوهش) کار تاریخی انجام داد. علم اصول نیز از این قانون مستثنا نیست. در اینجا به پاره ای از فواید کار تاریخی در علم اصول در در دو زمینه فوق اشاره می کنیم:
الف) فواید آموزش اصول در پرتو نگاه تاریخی
امروزه روش آموزش تاریخی هر علم به عنوان یکی از بهترین روشهای آموزشی شناخته شده است. تاریخی کردن آموزش درزمینه های مختلف نتایج و آثار سودمندی به شرح زیر دارد:
1. تعلیم و تعلم: پاره ای از کاستیها در متون و روشهای آموزشی امروزین حوزه ها را می توان در عدم توجه به پرورش روحیه نقادی ونظریه پردازی، ناآشنایی با نقض و ابرامهای تاریخی مسائل، عدم درک عمیق و ریشه ای بسیاری از مسائل، نشناختن لغزشگاههای استدلال، و نبود انگیزه لازم برای تحصیل خلاصه کرد.اما آموزش علوم حوزوی در پرتو نگاه تاریخی کاستی های فوق را رفع کرده وثمرات زیر را درپی دارد:
الف) رهایی از قالب های هر علم،
ب) حریت و آزادی از هیمنه علم و عظمت دانشمندان،
ج) درک عمیق مطالب و ارتباط بین آنها،
د) شناخت لغزشگاههای استدلال و پرهیز از آنها،
ه) ایجاد انگیزه در طلاب،
و) ارائه و طرح موضوعات تازه برای اندیشه و پژوهش.
2. تمرین نقد و نظریه پردازی: نقد و نظریه پردازی از ضرورت های پویایی و حیات یک علم است و با رکود آن، علم و دانش حیات وپویایی خود را از دست می دهد و در زمره حوادث تاریخ گذشته قرار می گیرد. از این رو برای حفظ نشاط هر علم باید نقد ونظریه پردازی را در آن علم پویا و پرتوان نگاه داشت و از یقینی پنداشتن اندیشه های محققان پیشین پرهیز کرد. بی شک توجه به تاریخ هر علم در درمان این آفت و رفع این توهم نقش مهمی دارد. نگاه تاریخی به جریان علم، محقق را به شهودی می رساند که توهم قطعی بودن یافته های علم را از اندیشه او می زداید و از این منظر محقق همچون کسی که بر بلندای قله ای ایستاده، حوادث را از بالا نظاره می کند. از این رو در تحلیل و نقد مبانی پیشین هراسی به خویش راه نمی دهد.
3. شناخت آسیب و آفات علم: بررسی دوره های رکود در هر علم و همچنین بررسی تاثیر و تاثر آن علم از حوزه های دیگر راهی مناسب برای شناخت عوامل رکود و خروج علم از بستر طبیعی خود می باشد. به این ترتیب می توان چاره ای مناسب برای رفع موانع علم پیدا کرد و به حل آنها پرداخت.
ب) فواید پژوهش تاریخی در اصول
بی شک کار تاریخی در این زمینه از اهمیت بیشتری برخوردار است و فواید بسیاری را نصیب محققان این علم می کند. پاره ای از فوایدپژوهش تاریخی به شرح زیر است:
در اثبات گزاره های یک علم یا دستیابی به دیدگاهی محکم تر و قابل اطمینان تر محقق را یاری می رساند. اغلب این کار به واسطه بسترسازی و ایجاد زمینه های خاصی صورت می گیرد.
در شناخت لغزشگاههای محققان پیشین در استدلال و احتراز از آنها، برای محقق فعلی سودمند است.
موجب آگاهی محقق از علل و عوامل پیدایش مسائل علم و تصحیح و تکمیل روشهای پژوهش در آن مسائل می شود.
با توجه به منشا مباحث و سیر تاریخی آنها، از انحراف موضوعات مسائل مطروحه در علم جلوگیری می کند.
امکان نگاه کلی و جمعی را به محقق می دهد و زمینه ساختارمندی و یک دست بودن مباحث را برایش فراهم می سازد و او را ازموضوع محوری که از آفات اساسی عدم پژوهش های تاریخی است و اغلب موجب بی انسجامی و ناهماهنگی و گاه تناقض گویی دردیدگاههای یک محقق در مباحث گوناگون می شود، مصون نگاه می دارد.
طرح بسیاری از پرسشهای اساسی، دیدگاههای تازه و راهگشا و جرقه های علمی تحول ساز برای یک اندیشمند در گرو مطالعات وپژوهشهای تاریخی در علم است.
پژوهش تاریخی در واقع به مثابه تلنگرهایی است که به ذهن محقق وارد می آید و او را به نقطه های جدید و نکته های بدیع و بنیاد سازرهنمون می شود. مثلا در تحقیق تاریخی نسبت به متکلمان اسلامی و اصولیان متکلم مشرب وقتی به نزاع دامنه دار عقل گرایی و نص گرایی بر می خوریم که یکی به عقل تنها و دیگری به وحی تنها دلخوش می دارد. بسیار ساده است که اندیشه و دیدگاه عقل در خدمت وحی و عقل تابع نص به عنوان یک نظرگاه بدیل در کنار دو نظریه پیشین مطرح شود و مسیر حرکت علم را کاملا دگرگون سازد.
باری، بسیاری از دغدغه ها و درگیریهای ذهنی با مطالعات تاریخی پدیدار می شود که بدون این گونه مطالعات اگر چه امکان آن به روشهای دیگری چون طرح و عرضه پرسشهایی از سوی خود اندیشمند یا از سوی فرد دیگری برای او وجود دارد اما بسیار اندک است. به هر حال با خواندن تاریخ علم و داشتن نگاه و نگرش تاریخی به مسائل و مبارزات علمی و نزاعهای پردامنه محققان، ذهن اندیشمند، پرسشگر می شود و به سمت طرحهایی نو و تازه سوق پیدا می کند().
اقسام کار تاریخی در علم اصول
در علم اصول، مانند علوم دیگر، چهارگونه کار تاریخی می توان انجام داد:
1. تاریخ تطور و تکامل علم اصول (ادوار اصول)
در این نحوه از کار تاریخی به بسترها، علل و عوامل و زمان پیدایش علم اصول، مؤسسان و مدونان این علم، دوره های مختلف علم، نگاه کلی و اجمالی به پیدایش مسائل علم و بررسی اجمالی شخصیتهای برجسته علم و آثار و افکارشان پرداخته می شود.
2. تاریخ دانشمندان و محققان علم اصول
در این بخش از کار تاریخی به تک تک شخصیتها و اندیشمندان این علم، ابداعات و تاثیراتی که در آن داشته اند، پرداخته و نیز به آثاراصولی آنها اشاره می شود.
3. تاریخ تبویب در علم اصول
در این قسم از کار تاریخی به سیر تاریخی تبویب و تنظیم مسائل اصول پرداخته می شود. با این کار می توان به ساختارهای کلی علم اصول در طول تاریخ آن و چگونگی تغییر و تحول در این ساختارها و کیفیت رشد آن و به تبع،با مسایلی که به طور کلی در این علم مطرح می شد، آشنا گشت.
4. پژوهش تاریخی در مسائل علم اصول
این کار تاریخی، پیچیده ترین و پروقت ترین اما سودمندترین شکل کار تاریخی در یک علم است. در واقع مراحل قبلی مقدمه و زمینه ساز این قسم از پژوهش تاریخی می باشند. در این مرحله به سیر پیدایش یک مساله، علل و عوامل پیدایش آن، تحلیل چگونگی تکامل و رشد مساله، تبیین و تقریرات مختلفی که در طول تاریخ پشت سر گذاشته، مثبتین و منکرین آن و بررسی ادله آنان، انحراف و عدم انحراف از موضوع مورد نظر در آن و... پرداخته می شود. به معنای دقیق تر عبارت است از: پژوهش، توصیف و تحلیل مسائل علم دربسرت تاریخ. و با نگاه تاریخی می توان گفت: مطمئن ترین روش برای پژوهش علمی و نیل به نتایج محکم تر روش تاریخ محور در آن است.
پیشینه تاریخ اصول
بی تردید پیدایش رسمی دانشی به نام (تاریخ اصول) از نیم قرن تجاوز نمی کند. تنها در همین چند دهه اخیر بحث تاریخ اصول وپژوهش در سیر تحول آن به عنوان مساله ای مهم و دانشی که باید به آن پرداخت، رسما مورد توجه محققان اصولی قرارگرفت.
محققان اهل سنت، شاید اندکی پیش تر از اصولیان شیعه به این امر پرداختند و نوشته های مختصر و مفصلی دراین زمینه تالیف کردند.از این میان می توان به استاد محمد ابوزهره (م 1395ق) و دکتر شعبان اسماعیل (ت 1359ق) دو تن از اساتید برجسته اصول و فقه دردانشگاه الازهر و دیگر دانشگاههای مصر اشاره کرد().
در میان اصولیان شیعه نیز از نخستین محققانی که به این مهم پرداختند، می توان از استاد شهید سید محمد باقر صدر، استاد محمود شهابی، آیت الله جناتی، دکتر گرجی و عده ای دیگر نام برد. پیش از اینان برخی اصولیان در مقدمه کتاب های اصولی، گاه به اختصارمطالبی درباره تاریخ این علم می نوشتند که اغلب همراه با تحقیقات و مستندهای کافی نبود. از این رو چندان قابل اطمینان نیستند.
اهمیتی که امروزه به پژوهشهای تاریخی داده می شود، سبب شد که محققان اصولی نیز به کاوش های مستقل در تاریخ این علم بپردازندو برای ادعاهای خود شواهد و اسناد کافی فراهم سازند. پاره ای از این نوشته ها به شرح زیرند:
1. استاد محمود شهابی در آغاز درس های اصول خود که در دانشکده حقوق دانشگاه تهران بیان می کرد، تاریخچه ای از این علم گفت.این تاریخچه در مقدمه کتاب تقریرات اصول او چاپ شده است.
2. شهید صدر در تاریخ اصول رساله ای نوشت که در بخش نخست کتاب المعالم الجدیده او چاپ شده است که اصول را در سه دوره بررسی می کند.
3. دکتر ابوالقاسم گرجی رساله ای با عنوان (تحول اصول) نگاشت که ادوار اصول اهل سنت و شیعه را در نه دوره در آن بحث می کند. بعدا همین رساله ضمیمه ی کتاب (تاریخ فقه و فقها) چاپ شد.
4 . آیت الله جناتی، کتابی با نام (ادوار اجتهاد) تالیف کرد که در آن به تاریخ اصول نیز پرداخته است.
این آثار اگر چه به عنوان نخستین تحقیقات رسمی درتاریخ اصول ارزشمند و در خور احترامند، اما ضعف ها و کاستی های غیر قابل انکاری نیز دارند. مثلا آنچه از استاد محمود شهابی در مقدمه تقریرات اصول آمده، اثری است شتابزده و فاقد تحلیل و تبیینات دقیق است، افزون بر اینکه مدارک و منابع ادعاها نیز کافی نیست. کار شهید صدر در المعالم الجدیده اگر چه قوی تر از کارهای دیگر است اماتنها بخشی از قسمت اول کتاب مربوط به تاریخ اصول است و باقی مباحث مربوط به مسائل دیگری است که می توان آنها را تحت عنوان (جایگاه شناسی اجتهاد) جای داد. از این رو در کار شهید صدر همه دوره ها به درستی و کامل بررسی نمی شوند. کتاب تحول اصول دکتر گرجی نیز بسیار مختصر و تقریبا فاقد تحلیل است و در مواردی که تحلیلی ذکر شده است همه برگرفته از شهید صدر درالمعالم الجدیده است. کتاب ادوار اجتهاد آقای جناتی اگر چه مفصل تر است اما اختصاص به تاریخ اصول ندارد بلکه در باره ادواراجتهادی است که پژوهشی اعم از پژوهش در تاریخ اصول است.
در حقیقت پژوهش در تاریخ اصول هنوز در دوران نوزادی به سر می برد و سالها زمان می خواهد تا به دوران بلوغ و پختگی برسد. ازاین رو، محققان اصول باید برای به کمال رساندن این امر تلاش بسیاری کرده و تحقیقات دامنه داری انجام دهند.
بخش دوم: کتابشناسی پژوهش تاریخی در علم اصول
آثار شیعی
پیش از ارائه فهرست نوشته ها و تحقیقات مربوط به تاریخ اصول به چند نکته اشاره می کنیم:
1. در این کتاب شناسی از دو کتابخانه تخصصی فقه و اصول بهره گرفتم: کتابخانه فقهی، اصولی ائمه اطهار، زیر نظر حضرت آیت الله فاضل لنکرانی و نیز کتابخانه تخصصی فقه و اصول، زیر نظر آیت الله سیستانی. از (کتابشناسی اصول فقه شیعه) نگاشته مهدی مهریزی سود بردیم که ایشان هم از سه کتابخانه غنی اما غیر تخصصی در فقه و اصول بهره گرفته است : کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، کتابخانه فیضیه و کتابخانه دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم() همچنین مجلات تخصصی، مانند فقه، فقه اهل بیت (عربی و فارسی)، حوزه، نور علم، آینه پژوهش، کیهان اندیشه، تراثنا، مجموعه مقالات برگزیده کنگره شیخ انصاری ، مجموعه مقالات کنگره بررسی مبانی فقهی امام خمینی (ویژه نقش زمان و مکان در اجتهاد) را هم مورد جستجو قرار دادیم.
2. این کتاب شناسی با توجه به امکان چهار گونه کار تاریخی در هر علم، به این صورت سامان یافته است: ذیل هر کتاب، شناخت نوع کار تاریخی که در آن اثر انجام گرفته است به صورت علامت اختصاری ذکر می شود و برای هر قسم از کار تاریخی علامت اختصاری ای در نظر گرفتیم که عبارت اند از:
(تد) علامت اختصاری قسم اول (تاریخ تطور و تکامل علم اصول یا ادوار اصول)،
(تد) علامت اختصاری قسم دوم (تاریخ دانشمندان علم اصول و آثار اصولی آنان)،
(تب) علامت اختصاری قسم سوم (تاریخ تبویب در علم اصول)،
(پژ) علامت اختصاری قسم چهارم (پژوهش تاریخی در مسائل علم اصول).
3. هرگاه در کتاب یا نوشته ای دو یا چند قسم از اقسام کار تاریخی وجود داشته باشد، علامت اختصاری هر یک ذکر می شود.
4. این کتاب شناسی اگر چه توصیفی به معنای دقیق کلمه نیست، اما به آن نزدیک است. در عین حال در پاره ای موارد صرفا به آدرس کتاب شناختی اثر اکتفا شده است.
5. نحوه آدرس دهی در کتاب شناسی حاضر به ترتیب زیر است:
نام کتاب، نام نویسنده، مکان چاپ، ناشر، نوبت چاپ، زمان چاپ، تعداد جلد و تعداد صفحه.
* * *
1. الاجتهاد اصوله و احکامه، محمد بحر العلوم، بیروت، دار الزهراء، دوم، 1412ق، 311 ص.(تط)
کتاب مذکور به بحث اجتهاد و عناصر آن و سیر تاریخی مساله می پردازد. در ضمن آن، مباحث تاریخی مربوط به علم اصول یافت می شود.
2. اجتهاد و تاریخ آن، علیرضا فیض، مقالات و بررسیها، ش 41 و 42، ص 53 98.(تط)
3. الاجتهاد و التجدید فی الفقه الاسلامی، محمد مهدی شمس الدین، بیروت، المؤسسة الدولیة للدراسات و النشر، 1419 ق، نظرة عامة فی الاصول: ص 11-38. (تط)
عناوین: نظرة عامة فی الاصول، بدایة وضع علم الاصول.
4. مقدمه مؤسسه صاحب الامر بر کتاب (اجود التقریرات)، (تقریر درس آیت الله نایینی)، سید ابوالقاسم خویی، قم، مؤسسه صاحب الامر، اول، 1419 ق، ج، ص 6-29.(تد)
در مقدمه مذکور ابتدا نقش ائمه(ع) در تاسیس علم اصول بیان شده و سپس نام مهمترین اصولیان شیعه در هر قرن و کتابهای اصولیشان ذکر شده است.
5. ادوار اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، محمد ابراهیم جناتی، تهران، انتشارات کیهان، اول، 1372 ش، 526 ص.(تط، تد)
تمام این کتاب به تاریخ علم اصول نمی پردازد بلکه از صفحه 215 به بعد تاریخ اصول را بررسی می کند. اما می توان گفت که از ابتدای کتاب تا ص 215 نیز مقدمه بحث تاریخ اصول به شمار می رود. به هر حال مؤلف، ادوار اجتهاد و تاریخ اصول را در هشت دوره بررسی می کند.
عناوین : پیشگفتار در تعریف اجتهاد و بیان ماهیت آن، دوره اول: عصر پیدایش مبادی اجتهاد، دوره دوم: عصر تمهید و زمینه سازی به کارگیری اجتهاد، دوره سوم: عصر تدوین قواعد اصولی و عناصر مشترک اجتهادی، دوره چهارم: عصر به کارگیری عناصر مشترک اجتهاددر منابع، دوره پنجم: عصر گسترش استدلال در مسائل اجتهادی، دوره ششم: عصر تکامل اجتهاد، دوره هفتم: عصر ژرف اندیشی درابحاث اجتهادی، دوره هشتم: عصر کلیت کاربرد اجتهاد با شیوه نوین آن.
6. الاستصحاب فی الشریعة الاسلامیه، محمود کوثرانی، بیروت، دار الصفوه، اول، 1414 ق، اضواء علی الرساله، ص 5 19. (پژ) نویسنده در مقدمه کتاب به سیر تاریخی بحث استصحاب پرداخته است.
7. الاسس العقلیة، السید عمار ابو رغیف، بیروت، دارالثقلین، اول، 1418 ق، 304 ص.(پژ)
کتاب مذکور به مباحثی مانند: تعریف علم اصول، موضوع علم اصول، حجیت قطع، حجیت عقل، تطبیقات عقل عملی در علم اصول فقه و... از دو منظر تاریخی و استدلالی پرداخته است.
8. اصول الاستنباط، علی نقی الحیدری، لجنة ادارة الحوزة العلمیة بقم المقدسة، اول، 1412، الماع الی تاریخ الفقه و اصوله، ص 15 آ44.(تط)
عناوین: منابع اجتهاد، ادوار حضور ائمه(ع)، وجه اختصاص شیعه به فقه ائمه(ع)، تاسیس علم اصول فقه.
9. اصول الفقه، محمد صادق بحر العلوم، دائرة المعارف الاسلامیة الشیعه، ج 5، بیروت، 1393ق، ص 45 48.(تط)
10. اصول الفقه المقارن، محمد تقی الحکیم، دائرة المعارف الاسلامیة الشیعة، ج 5، بیروت، حسن الامین، 1393 ق، ص 48 53.(تط)
11. انوار الاصول، (تقریر درس آیت الله مکارم شیرازی)، احمد القدسی، قم، نسل جوان، دوم، 1416 ق، ج 1، علم الاصول کما ینبغی، ص 1 14.(تط)
عناوین: تاریخ علم الاصول و تطوره فی سطور، المشکلة المهمة فی اصول الفقه، رسم کلی لابحاث علم الاصول کما ینبغی.
12. پایه های فکری شیخ انصاری، عباس مخلصی، فقه، ش 1، ص 35-74.(تد) مقاله در بردارنده مطالبی درباره مکتب های اصولی است و به بررسی مکتب اصولی شیخ انصاری می پردازد.
13. پیدایش اصول فقه و ادوار نخستین آن، سید محمد جواد شبیری، قم، کنگره بین المللی شیخ انصاری، اول، 1373، 30ص.(تد)
عناوین: پیدایش علم اصول، آثار اصولی نخستین، اندیشه های اصولی نخستین.
14. پیدایش و تطور علم اصول، ترجمه معالم الجدیده: حوزه، ش 5، ص 27 39 و ش 9، ص 31 58.(تط)
15. تاریخ اصول، مهدی علی پور، بیش از 400 ص در قطع وزیری(چاپ نشده). (تط، تب، تد)
عناوین : دیباچه در جایگاه شناسی اجتهاد، مقدمه در اهمیت تاریخ علم اصول، درس اول: نگاهی به علم اصول فقه، درس دوم: پیدایش وتاسیس علم اصول، درس سوم: دوره اول، دوره تاسیس، درس چهارم و پنجم: دوره دوم، دوره توسعه و تدوین گسترده و کامل دراصول، درس ششم و هفتم: دوره سوم، دوره تکامل از ابن ادریس حلی تا اوایل قرن یازدهم، درس هشتم و نهم: دوره چهارم، پیدایش و اوج اخباری گری و ضعف اصول، درس دهم و یازدهم: دوره پنجم، دوره تجدید حیات و تحولات شگرف در اصول، درس دوازدهم و سیزدهم و چهاردهم: دوره ششم، ژرف نگری در علم اصول، درس پانزدهم: نگاهی به اصول در عصر حاضر.
16. یم تاریخ علم اصول از نگاه شهید صدر، سید محمد کاظم روحانی (بر اساس دروس مهدی هادوی تهرانی)، قم، خانه خرد، اول،1379 ش، 139 ص.(تط) کتاب مذکور شرح و توضیح دیدگاههای شهید صدر در المعالم الجدیده است.
17. تاسیس الشیعة لعلوم الاسلام، سید حسن صدر، تهران، منشورات اعلمی، ص 309 314.(تط، تد) عناوین : نخستین مؤسس علم اصول، نخستین مدون و مصنف علم اصول، نام اولین اصولیان شیعه.
18. التاویل منهج الاستنباط فی الاسلام، الشیخ احمد البحرانی، دار التاویل للطباعة و النشر، دوم 1991 م، 621 ص.(پژ)
نویسنده در این کتاب به بحث تاویل و سیر تاریخی آن پرداخته است.
19. تحریر الرسائل، مرتضی الگیلانی، 1377 ق، ص 96 122.(تط)
نویسنده در مقدمه به سیر اجمالی تحول علم اصول در طول تاریخ اشاره کرده است.
20. تحقیق در نظریه اجتهاد، علی عابدی شاهرودی، کیهان اندیشه، ش 30، ص 3 28 (تحقیق در نظریه اجتهاد)، ش 31، ص 31 56(نقد مقدماتی طریق اصولی و اخباری)، ش 32، ص 4 20 (تشریح و نقد مسلک اخباری)، ش 33، ص 22 34 (نقد مقدماتی طریقه اخباری)، ش 34، ص 73 82 (نقد اصولیان بر طریقه اخباریان)، ش 36، ص 35 51 (تشریح مقدماتی مسلک اصولیان).(پژ)
21. تحول علم اصول، ابوالقاسم گرجی، واحد تحقیقات اسلامی، بنیاد بعثت، 1361ش، 58 ص.(تط تد)
ترجمه عربی کتاب: نظرة فی تطور علم الاصول، ابوالقاسم گرجی، تعریب محمد علی آذرشب، المکتبة الاسلامیة الکبری...، 1402ق، 67 ص.
این رساله با نام (ادوار علم اصول فقه و دانشمندان این علم) در کتاب تاریخ، فقه و فقها، ابوالقاسم گرجی، تهران، سمت، 1377، نیزچاپ شده است.(تط، تد) گرجی تحول اصول را در هشت دوره تبیین می کند. در این تقسیم بندی اصول شیعه و اصول اهل سنت به اجمال بررسی می شود و درآن اختلاط کلام، منطق و فلسفه با اصول نشان داده می شود.
عناوین: مقدمه در تعریف و موضوع اصول، فصل اول: پیدایش علم اصول، فصل دوم: تحول علم اصول در طول تاریخ، شامل دوره اول: دوره تاسیس، دوره دوم: دوره تصنیف، دوره سوم:
دوره اختلاط، دوره چهارم: دوره کمال و استقلال، دوره پنجم: دوره رکود استنباط،دوره ششم: دوره نهضت مجدد، دوره هفتم: دوره ضعف، دوره هشتم: دوره جدید.
22. التسلسل الزمنی للکتب الاصولیة، الشیخ زهیر الحسون النجفی.(تد) این جزوه چاپ نشده است اما جزء مصادر کتاب المدخل الی علم الاصول می باشد. به شماره 54 مراجعه شود.
23. تقریرات اصول، محمود شهابی، به کوشش عباس فرید، تهران، چاپ هفتم، تاریخ حدوث اصول و چگونگی تطور آن، ص 4 آ65.(تط)
عناوین: چرا فن اصول فقه به وجود آمده است؟ کی مباحث این فن پیدا شده؟ نخستین مؤلف در اصول فقه، زمان پیدایش اصول درشیعه و سیر تطور آن.
24. جزوه ای بدون نام، علی صفایی، رحلی، 31 ص، (چاپ نشده)(تط، تب)
عناوین : فقه و نمودهایش، فقه و دوره هایش، ضرورت تحول فقه و اصول، اصول گسترده، تاریخ اصول، تحول اصول (عوامل تحول،دوره های تحول، شکل تحول)، نگاهی تطبیقی، علم اصول، تعریف اصول، موضوع علم اصول، غایت علم اصول، تبویب علم اصول.
25. چشم اندازی به سیر تاریخی تبویب در علم اصول، مهدی علی پور، قم، کنگره بین المللی آیت الله شهید صدر، اول، 1379 ش،رقعی، 48 ص.(تب)
در این رساله به سیر تاریخی تبویب و تنظیم علم اصول اشاره شده است.
عناوین: مدخل (تعریف تبویب، فواید تبویب)، ادوار سه گانه علم اصول از نظر گاه شهید صدر، تبویب الذریعة الی اصول الشریعة،تبویب العدة فی اصول الفقه، تبویب معارج الاصول، تبویب مبادی الاصول، تبویب معالم الدین، تبویب میرزای قمی در القوانین المحکمه، تبویب صاحب فصول در الفصول الغرویه، تبویب شیخ و آخوند و تحلیل آن، تبویب محقق اصفهانی و بررسی آن، تبویب مرحوم مظفر و مقایسه آن با تبویبهای پیشین، دو تبویب از شهید صدر و بررسی آنها، ویژگیهای تبویب شهید صدر، نتیجه گیری، خاتمه:نکاتی چند در ارائه تبویب مختار.
26. مقدمه محمد جواد علوی طباطبائی بر کتاب الحاشیة علی کفایة الاصول،
شیخ بهاء الدین حجتی بروجردی، قم، مؤسسه انصاریان،اول، 1412 ق، ص 9 39.(تط)
نویسنده به سیر اجمالی تطور علم اصول اشاره کرده است.
27. حرکیة العقل الاجتهادیة لدی فقهاء الشیعة الامامیه، جعفر الشاخوری البحرانی، دار الملاک، 317 ص.(تط)
نویسنده به بحث اجتهاد و سیر تاریخی آن پرداخته است. در ضمن مباحث کتاب، بحثهای تاریخی قابل توجهی درباره علم اصول مشاهده می شود.
28. دراسات اصولیه، محمد طاهر آل شبیر الخاقانی، قم، مؤسسه امام المنتظر، اول، 1421 ق، جزء اول، ص 5 20.(تط)
عناوین : مؤسس علم اصول، المنهج الاصولی.
29. دروس فی علم الاصول (حلقات حلقه اولی) سید محمد باقر الصدر، قم، مجمع الشهید آیت الله الصدر العلمی، چاپ اسماعیلیان، 1408 ق، ص 35 64. (تط)
30. الرافد فی علم الاصول، (تقریر درس آیت الله سیستانی)، السید منیر، السید عدنان القطیفی، ج، قم، مهر، اول، 1414 ق، ص 9 آ64.(تط)
عناوین: المبحث الاول: علم الاصول عند المدرسة الامامیة، المبحث الثانی، ادوار الفکر الاصولی، المبحث الثالث: منهج علم الاصول،المبحث الرابع: الارتباط بین الفکر الاصولی و الفلسفی.
31. روند اجتهاد در عصر شیخ طوسی، عباس مخلصی، حوزه، ش 67، ص 3966.(تط)
32. زمینه تاریخی تجدید حیات اجتهاد اصولی در قرن سیزدهم هجری قمری، علیرضا ذکاوتی، مجموعه مقالات اجتهاد و زمان ومکان، کنگره بررسی مبانی فقهی امام خمینی (نقش زمان و مکان در اجتهاد)، ج 2، ص 135 144.(تط)
مقاله حاضر به بررسی زمینه های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در قرن سیزدهم برای احیای اجتهاد اصولی می پردازد و مستقیما مربوط به سیر تحول علم اصول نیست، در عین حال با آن مرتبط است.
33 . سیر تاریخی عقل در نظام فقهی شیعه، محمد تقی فاضل میبدی، کیهان فرهنگی، دوره ششم، ش 6، ص 6 7.(پژ)
34. سیر تاریخی قاعده اجماع، محمد حسن ربانی، فقه، ش 27 و 28، ص 241 260.(پژ) این مقاله به سیر تاریخی بحث اجماع در میان اصولیان امامیه پرداخته است.
35. عدة الاصول و نقش آن در مدار تاریخ علم اصول (یادنامه شیخ طوسی)، محسن شفایی، دانشکده الهیات دانشگاه مشهد، اسفند1348 ش، ص 167 183.(تط، تد)
در این مقاله، ابتدا به سیر اجمالی پیدایش و رشد علم اصول در شیعه اشاره شده و سپس نقش عدة الاصول شیخ طوسی در تکامل اصول شیعه مورد بررسی قرار گرفته است.
36. مقدمه محمد رضا انصاری قمی بر کتاب العدة فی اصول الفقه شیخ طوسی، قم، ستاره، اول، 1417 ق، ج 1، ص 55 77.(تط،تد) عناوین: دور الشیعة فی تاسیس علم اصول الفقه، مراحل تطور علم الاصول عند الشیعة الامامیه، الشیخ الطوسی و دوره فی تطویر علم الاصول، منهج الشیخ الطوسی فی تدوین کتاب العده.
37. علم الاصول تاریخا و تطورا، علی الفاضل القائینی النجفی، قم، مرکز النشر التابع لمکتب الاعلام الاسلامی، دوم، 1418 ق، 1376ش، 212 ص. (تط)
عناوین : قسم اول: نشاة علم الاصول و ظروف تاسیسه (امور عامه الاجتهاد فی عصر الائمة(ع) الزعامة الدینیة و الفتوی موقف الشیعة من القیاس و الاستحسان).
قسم دوم: تطور علم اصول الفقه: مؤلف، تطور علم اصول را در چهار مدرسه، از آغاز پیدایش تا عصر حاضر، سامان بخشیده است. درخاتمه هم نویسنده سه نکته درباره گونه های مختلف نگارش در اصول فقه را توضیح داده است.
38. مقدمه سید علی رضا رضوی جعفری بر کتاب عمدة الاصول، سید محسن خرازی، قم، موسسه در راه حق، اول، 1418 ق، ج 1،ص 12 45.(تد)
نویسنده در مقدمه، نام مهمترین اصولیان شیعه و کتابهای اصولیشان را ذکر کرده است.
39. الفوائد المدنیه، المولی محمد امین الاسترآبادی، قم، دار النشر لاهل البیت(ع)، چاپ سنگی، قطع وزیری، 295 ص.(تط، پژ)
این کتاب در نقد مبانی اصولیان و تحکیم مبانی اخباریان نگاشته شده است. نویسنده کتاب که مؤسس مکتب اخباری گری است درضمن نقد دیدگاههای اصولیان به پاره ای از مسائل و اختلافات تاریخی و منشا پیدایش علم اصول اشاره می کند.
40. فهرستواره فقه هزار و چهارصد ساله اسلامی در زبان فارسی، محمد تقی دانش پژوه، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی،اول، 1367 ش، فصل دوازدهم: اصول فقه: ص 113 131.(تد)
در این فصل نام پاره ای از کتابهای اصولی شیعه و اهل سنت آمده است.
41. قاعدة نفی الضرر تاریخها و تطورها، السید منذر الحکیم، قم، کنگره بین المللی شیخ انصاری، اول، 1373ش، 40 ص.(پژ)
42. قواعد استنباط الاحکام، حسین یوسف المکی العاملی، نجف، 1391 ق، تاریخ علم الاصول: ص 5 45.(تط)
43. کتابشناسی اصول فقه شیعه، مهدی مهریزی، کنگره جهانی بزرگداشت دویستمین سالگرد تولد شیخ انصاری، اول، 1373ش،208 ص.(تد)
در این کتاب نام نویسندگان اصول شیعه و لیست کتابهای اصولیشان آمده است.
عناوین : مقدمه ای درباره تهذیب و تنقیح علم اصول، بخش اول: کتب و مقالات پیرامون تاریخ، تحول، معرفت شناسی و کتابشناسی علم اصول، بخش دوم: مقالات اصولی، بخش سوم:کتب چاپی.
44. کتابشناسی کتب درسی حوزه، ناصر باقری بیدهندی، نور علم، ش 27، ص 78 91 و ش 28، ص 139 154 و ش 30، ص 38 آ47 و ش 32، ص 196 214.(تد)
در دو شماره 27 و 28 به تمامی شروح و تعلیقات کتاب فرائد الاصول (رسائل) شیخ انصاری اشاره شده است. و در دو شماره 30 و32 نیز به تمامی شروح و تعلیقات کتاب کفایة الاصول آخوند خراسانی اشاره شده است.
45. کتب درسی حوزه های قدیم، اصول فقه، حوزه، ش 10، ص 17 36.(تد) نویسنده مقاله میرزا طاهر تنکابنی است که به اصول فقه و مهمترین کتابهای اصولی شیعه و سنی اشاره کرده است.
46. کشف القناع عن وجوه حجیة الاجماع، شیخ اسد الله تستری معروف به محقق کاظمی، قم، مؤسسه آل البیت چاپ سنگی، 463ص.(پژ)
این کتاب به بحث اجماع و ادله آن و موافقین و مخالفین آن در طول تاریخ می پردازد.
47. کشمکش اخباریون و اصولیون در هند و پاکستان، پیروزی اصولیون و نفوذ شیخ انصاری، سید اطهر عباس رضوی هندی، قم،کنگره بین المللی شیخ انصاری، اول، 1373، 26 ص.(تد)
48. کلمات فی تاریخ علم الاصول، سید محمد الصدر، المدخل الی اصول الفقه الجعفری، یوسف محمد عمرو، بیروت، دار الزهراء،1401 ق، ص 7 23.(تط)
49. مقدمه جعفر سبحانی بر کتاب لمحات الاصول، امام خمینی (تقریر درس آیت الله بروجردی)، قم، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، اول، 1421 ق، ص الف کط.(تط) نویسنده در این مقدمه به کیفیت پیدایش علم اصول و سیر اجمالی تطور این علم در طول تاریخ پرداخته است.
50. مبادی فقه و اصول، علیرضا فیض، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، هفتم، 1374، آغاز نگارش اصول در شیعه و سیر اجمالی آن،ص 63 67. (تط)
51. مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه، ابوالحسن محمدی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، سیزدهم، 1380 ش، بخش نخست: بررسی تاریخی، ص 7 26.(تط، تد)
عناوین : علم اصول فقه چیست؟ چگونه و از کی به وجود آمد؟ اولین مؤلف اصول فقه کیست و تالیف او چیست؟ اصولیین، تالیفات آنهادر علم اصول و مکاتب آنها، تحول و تکامل علم اصول، اصول فقه و حقوق موضوعه.
52. المحاورات الاصولیه، الشیخ راضی النجفی التبریزی، تهران، المکتبة المرتضویه، ج 1، ص 2 42.(تط)
53. المدخل الی عذب المنحل فی اصول الفقه، میرزا ابو الحسن شعرانی، اعداد رضا استادی، کنگره بین المللی شیخ انصاری، اول،1373 ش، ص 5 13.(تط)
54. المدخل الی علم الاصول، یوسف محمد عمرو، بیروت، دار الزهراء، 1401 ق، اول، 211 ص.(تط)
55. مراحل تطور الاجتهاد، سید منذر حکیم، فقه اهل البیت (عربی)، ش 13، ص 171 184، ش 14، ص 143 170، ش 15، ص 169 196، ش 16، ص 151 168، ش 17، ص 173 192.(تط)
مقالات مذکور اگر چه سیر تحول و تاریخ اجتهاد فقهی را بررسی کرده است اما به تحولات و تطورات اصولی نیز اشاراتی دارد.
56. مصادر الاستنباط بین الاصولیین و الاخباریین، محمد عبدالحسن محسن الغراوی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، اول، 1413 ق،319 ص.(پژ، تد، تط)
کتاب به نزاع اصولیان و اخباریان در منابع استنباط می پردازد و برای تبیین دقیق مساله سیر تاریخی روش اخباری گری و روش اجتهادی را مورد بحث قرار می دهد.
عناوین : مدخل: مصادر الاستنباط من عصر النبی (ص) الی زمن الغیبة الکبری، الاصولیون، التعریف بالاخباریین، مراحل المدرسة الاخباریة، ملامح الافتراق بین الاصولیین و الاخباریین، الفصل الاول: حجیة ظواهر الکتاب بین الاصولیین و الاخباریین، الفصل الثانی:الاخبار بین الاصولیین و الاخباریین، الفصل الثالث: الاجماع بین الاصولیین و الاخباریین، الفصل الرابع: دلیل العقل بین الاصولیین والاخباریین، الفصل الخامس: الاصول العملیة بین الاصولیین و الاخباریین.
57. مصادر التشریع عند الامامیة و السنة، سید محمد بجنوردی، مؤسسه چاپ و نشر عروج وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، اول، 1378ش، 102 ص.(تط)
کتاب مذکور درباره مصادر و منابع تشریع است اما در عین حال شامل مباحث تاریخی درباره علم اصول نیز می باشد.
58. المعالم الجدیدة، سید محمد باقر الصدر، تهران، مکتبة النجاح، دوم، 1395ق، ص 5 98.
چاپ دیگر:قم کنگره بین المللی شهید صدر ، مجموعه آثار 8، 1421 ق، 1379ش.(تط) عناوین : تمهید، تعریف علم الاصول، موضوع علم الاصول، علم الاصول منطق الفقه، اهمیة علم الاصول فی عملیة الاستنباط، الاصول والفقه یمثلان النظریة و التطبیق، التفاعل بین الفکر الاصولی و الفکر الفقهی.
جواز عملیة الاستنباط: الوسائل الرئیسیة للاثبات فی علم الاصول، البیان الشرعی، الادراک العقلی، الاتجاهات المتعارضة فی الادراک العقلی، المعرکة ضد استقلال العقل.
تاریخ علم الاصول: مؤلف بعد از بحث از پیدایش علم اصول و تصنیف در آن، تطور علم اصول را در سه دوره (عصر تمهید و زمینه سازی، عصر علم، عصر کمال) به بررسی می نشیند. شهید صدر عصر تمهید را با ابن عقیل عمانی، ابن جنید اسکافی شیخ مفید وسید مرتضی آغاز نموده و با ظهور شیخ طوسی به پایان می رساند. آنگاه آغاز دوره دوم را پس از یک قرن رکود، از اوایل قرن ششم تاقرن دوازدهم می داند که با سید مکارم ابن زهره و ابن ادریس آغاز شده و به محقق حلی، علامه حلی، شهید اول و دوم، فاضل مقداد،صاحب معالم و شیخ بهایی ختم می شود. این دوره، دوره شکوفایی علم اصول است و نهایتا مرحوم صدر عصر کمال علم اصول را ازاواخر قرن دوازدهم با ظهور وحید بهبهانی تا امروز که اوایل قرن پانزدهم است معرفی می نماید.
59. معالم الفکر الاصولی الجدید (دراسة لمعالم الفکر الاصولی للامام الشهید الصدر مقارنة بمدرسة الشیخ الانصاری الاصولیة، محسن اراکی، لندن، بوک اکسترا، اول، 1420 ق، 85 ص.(تد)
کتاب مذکور نگاهی به دو شخصیت اصولی شیعه داشته و آرا و اندیشه هایشان را با یکدیگر مقایسه می کند و به یک معنا کاری تاریخی در شناسایی اندیشمندان اصولی و لب آرا و اندیشه هایشان به شمار می رود.
60. مقدمه محمد مهدی شمس الدین بر کتاب المقدمات و التنبیهات فی شرح اصول الفقه، شیخ محمود قانصو، بیروت، دار المورخ العربی، اول، 1418 ق، ج 1، ص 732.(تط)
مقدمه مذکور در بخش نخست کتاب الاجتهاد و التجدید، تالیف محمد مهدی شمس الدین نیز چاپ شده است.
61. مقدمه ای بر فقه شیعه، حسین مدرسی طباطبایی، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1368، فصل دوم:کلیاتی درباره اصول فقه، ص 14 19.(تط، تد)
عناوین: منابع اجتهاد، پیدایش اصول، مهمترین کتابهای اصول فقه شیعه.
62. ملاک اصول استنباط، محسن شفایی ثلاثی، تهران، هفتم، تاریخچه ظهور علم اصول...، ص 3 28.(تط، تد)
عناوین:
مطلب اول: عدم نیاز به اصول فقه در زمان پیامبر(ص) و صحابه.
مطلب دوم: علت پیدایش و تکوین علم اصول.
مطلب سوم: نخستین مدون و مصنف علم اصول.
مطلب چهارم: سیر تاریخی تطور تالیفات علم اصول تا عصر مرحوم نائینی.
مطلب پنجم: اختلاط علم اصول و کلام در قرون اولیه اسلام.
مطلب ششم: پیدایش مکتب اخباری در موازات مکتب اصولی.
مطلب هفتم: انشعاب قواعد فقه از علم اصول و فرق این دو.
مطلب هشتم: تاثر مؤلفات اصولی علمای شیعه از کتب اصول عامه.
63 . منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، محمد ابراهیم جناتی، تهران، انتشارات کیهان، اول، 1370 ش.(تط)
کتاب به تحلیل منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب مختلف اسلامی پرداخته است و در ضمن، مباحث مربوط به منابع، نکات تاریخی مربوط به آنها نیز آورده شده است که به این ترتیب به کار تاریخ اصول می آید.
64. منابع اجتهاد در فقه شیعه و اهل سنت، ناصر مکارم شیرازی، نور علم، ش 10، 55 62، ش 12، ص 38 60 (قیاس)، ش 13، ص 34 39 (استحسان)، ش 15، ص 68 75 (مصالح مرسله).(پژ)
65. موقعیت عقل در منابع فقه و حقوق اسلامی، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، نور علم، ش 5، ص 24 45 و ش 6، ص 42 آ49.(پژ)
66. نشاة علم الاصول، سیره و ارتقائه، محمود شهابی، فوائد الاصول (تقریرات میرزای نایینی)، مؤسسة النشر الاسلامی، 1404 ق، ج 1 و 2، ص 3 16.(تط)
67. نظرة سریعة الی مراحل نشوء و تطور الفکر الاصولی، سید منذر حکیم، قم، کنگره بین المللی شیخ انصاری، اول، 1373، 26ص.(تط) عناوین : المرحلة الاولی: مرحلة نشوء علم اصول الفقه و ولادته، المرحلة الثانیة: مرحلة انفصال علم اصول الفقه عن علم الفقه (العصرالتمهیدی من المرحلة الثانیة، عصر العلم من المرحلة الثانیة، العصران الثالث و الرابع من المرحلة الثانیة)
68. نقش وحید بهبهانی در نوسازی علم اصول، محمد مهدی آصفی، فقه اهل بیت (فارسی)، ش 4، ص 129 169.(تد) این مقاله ابتدا نگاهی مختصر به اصول پیش از وحید بهبهانی داشته و سپس به تبیین نزاع بین اخباریان و اصولیان می پردازد.
69. نوآوریهای نایینی در دانش اصول، ابوالقاسم یعقوبی، حوزه، ش 76 و 77، ص 89 110.(تد)
نویسنده در این مقاله ابتدا سیر تاریخی اصول شیعه را به اجمال بیان کرده و سپس به نوآوریهای مرحوم نایینی در علم اصول پرداخت است.
70. الوسیط فی اصول الفقه، جعفر سبحانی، قم، مؤسسة الامام الصادق، اول، 1380 ش، جزء اول، الماع الی تاریخ علم الاصول، ص 7.(تط)
این تحقیق پیشتر به عنوان مقدمه کتاب لمحات الاصول، تالیف امام خمینی چاپ شده بود.
آثار اهل سنت
پیش از معرفی آثار اهل سنت، نکاتی ذکر می گردد:
1. اگر چه اندیشمندان اهل سنت به یک معنا در پژوهش تاریخی در علم اصول از محققان شیعه پیشترند و بحث ابن خلدون در مقدمه از پیدایش و تاریخ اصول به قرونی بسیار پیش تر باز می گردد، اما با تاسف باید گفت که محققان معاصر اهل سنت چندان کار قابل توجهی ارائه نکرده اند. اگر چه پژوهشهای تاریخی در علم اصول در میان اصولیان شیعه هنوز خام و ضعیف است، اما این مساله در میان اصولیان اهل سنت بسیار خام تر و سبک تر است. از این رو به عکس آنچه نسبت به (تاریخ تشریع اسلامی) در میان محققان اهل سنت می بینیم که بسیار رشد داشته و آثار گرانسنگی پدید آمده است، اما اثر قابل توجهی در تاریخ اصول در میان آنها نوشته نشده است!
2. پاره ای از نوشته ها در تاریخ اصول اهل سنت نیز بسیار ناقص و غیر دقیق است، همچون کار ابوزهره، دکتر شعبان اسماعیل و دکترسعید الخن. بگذریم از اینکه بسیاری از محققان نیز در مقدمات نگاریهای خویش بر کتب اصولی تصحیح و تحقیق شده از نوشته های این چند تن رونویسی کرده و کاری مستقل و برتر انجام نداده اند.
3. همانطور که از بند پیش به دست می آید غالب آثار محققان اهل سنت درباره تاریخ اصول، مستقل نبوده و به عنوان مقدمه بر کتابهای اصولی تحقیق شده، می باشد. البته تعداد قابل توجهی از کارهای تاریخی محققان اصولی شیعه نیز همین گونه بوده است.
4. با توجه به آنچه گفتیم، در این کتابشناسی ما تنها به مهمترین کارهای انجام شده محققان اهل سنت در تاریخ اصول اشاره می کنیم:
* * *
1. ابحاث حول اصول الفقه الاسلامی تاریخه و تطوره، مصطفی سعید الخن، دمشق، دارالکلم الطیب، اول، 1420ق، 368 ص.(تط) عناوین: تاریخ التشریع و مصادره، اصول الفقه نشاته و تدوینه و تطوره، اصول الائمة الاربعه، مدارس اصول الفقه (طریقة المتکلمین،طریقة الفقهاء، الجمع بین طریقة المتکلمین و الفقها، مدرسة تخریج الفروع علی الاصول، مدرسة المقاصد الشرعیة).
2. اتحاف ذوی البصائر بشرح روضة الناظر فی اصول الفقه علی مذهب الامام احمد بن حنبل، عبدالکریم بن علی بن محمد النملة،ریاض، مکتبة الرشد، اول، 1422، ج 1، نشاة اصول الفقه و طرق التالیف فیه، ص 90 98.(تط)
3. الاجماع، ابوبکر الجصاص، تحقیق زهیر شفیق کبی، بیروت، دار المنتخب العربی، اول، 1413، 240 ص.(پژ) این کتاب درباره تاریخ اجماع و اختلاف محققان در آن مطالب مفصلی آمده است.
4. الاجماع فی الشریعة الاسلامیه، علی عبد الرزاق، دار الفکر العربی، 112ص.(پژ) نویسنده به سیر تاریخی اجماع در میان مجتهدان اسلامی اشاره کرده است.
5. الاصول الاسلامیة منهجها و ابعادها، رفیق العجم، بیروت، دار العلم للملایین، اول، 1983 م، نشاة علم اصول الفقه، ص 26 آ37.(تط)
6. اصول الفقه، فاضل عبد الواحد عبد الرحمن، عمان، دار المیسره، دوم، 1418، تاریخ نشاة علم اصول الفقه، ص 15 23.(تط)
7. اصول الفقه الاسلامی، احمد محمود الشافعی، بیروت، منشورات الحلبی الحقوقیة، 2002 م، نشاة علم اصول الفقه، ص 14 آ24.(تط)
8. اصول الفقه الاسلامی، امیر عبدالعزیز، قاهره، دارالسلام لطباعة و النشر، اول، 1418، ج 1، نشاة علم اصول الفقه، ص 9 23.(تط)
9. اصول الفقه الاسلامی، محمد سراج، دار الجامعة الجدیدة للنشر (جامعة الاسکندریة)، 1418، نشاة علم اصول الفقه، ص 17 آ24.(تط)
10. اصول الفقه الاسلامی، محمد کمال الدین امام، اسکندریة، دار المطبوعات الجامعیه، تاریخ علم الاصول و مناهجه، ص 11 آ28.(تط)
11. اصول الفقه الاسلامی، محمود محمد الطنطاوی، قاهره، مکتبة وهبة، دوم، 1422، تاریخ علم اصول الفقه، ص 11 28.(تط)
12. اصول الفقه الاسلامی، محمد مصطفی شلبی، بیروت، دار النهضة العربیة، 1406، نشاة اصول الفقه، ص 29 44.(تط)
13. اصول الفقه الاسلامی دروس و تمارین، زکریا عبدالرزاق المصری، بیروت، مؤسسه الرسالة، اول، 1418، المؤلفات فی علم الاصول، ص 76 79.(تد)
14. اصول الفقه الاسلامی فی نسیجة الجدید، مصطفی ابراهیم الزلمی، بغداد، شرکة الخنساء للطباعة المحدودة، پنجم، 1999 م، نشاة و تدوین اصول الفقه، ص 710.(تط)
15. اصول الفقه الاسلامی منهج بحث و معرفة، طه جابر العلوانی، المعهد العالمی للفکر الاسلامی، دوم، 1415، 82 ص.(تط)
عناوین: ... نشاة علم الاصول و تاریخه، اصحاب الفتیا من عصر النبی 6، عصر کبار الصحابة و...، التشریع بعد عهد الصحابة، ظهور الامام الشافعی، اصول الفقه بعد الامام الشافعی، مباحث الاجتهاد.
16. اصول الفقه تاریخه و رجاله، شعبان محمد اسماعیل، مکة المکرمة، دارالسلام للطباعة و النشر، دوم، 1419، 704 ص.(تط، تد)
در آغاز کتاب مذکور سیر تاریخی تطور علم اصول در میان اهل سنت بیان می شود و باقی کتاب به شرح حال عالمان علم اصول وکتابهای اصولی و غیر اصولی شان می پردازد.
عناوین: بخش اول: تاریخ اصول الفقه و نشاته (تعریف اصول الفقه، موضوع اصول الفقه و...، نشاة علم اصول الفقه، دعوی سبق الامام الشافعی فی التدوین و الرد علیها، اصول الفقه بعد الامام الشافعی)، بخش دوم: شرح حال علمای علم اصول و آثارشان.
17. اصول الفقه نشاته و تطوره و الحاجة الیه، شعبان محمد اسماعیل، قاهره، دار الانصار، 63 ص.(تط، تد)
عناوین: ... نشاة علم الاصول، الامام الشافعی یدون علم الاصول، دعوی سبق الامام الشافعی فی التدوین و الرد علیها، اصول الفقه بعدالامام الشافعی، طریقة المتکلمین و طریقة الحنفیة، کتب الحنفیة، کتب المتکلمین، عصر الجمع بین الطریقین، کتاب تخریج الفروع، الذین کتبوا فی تخریج الفروع علی الاصول، ...
18. الانموذج فی اصول الفقه، فاضل عبدالواحد عبدالرحمن، بغداد، مطبعة المعارف، اول، 1389، تاریخ نشاة علم اصول الفقه، ص 16 24.(تط)
19. مقدمه مصطفی سعید الخن بر کتاب (تسهیل الحصول علی قواعد الاصول)، محمد امین سوید الدمشقی، تحقیق مصطفی سعیدالخن، دمشق، دار القلم، اول، 1412، لمحة موجزة عن علم اصول الفقه و تطوره، ص 21 51.(تط)
عناوین: نشوء القواعد الاصولیه، اول من دون علم اصول الفقه، العلماء و علم اصول الفقه بعد الشافعی، مدارس اصول الفقه (طریقة المتکلمین، طریقة الفقهاء، الجمع بین طریقة المتکلمین والفقهاء، مدرسة اخری ظهرت فی اصول الفقه «مدرسة الشاطبی »).
20. تهذیب شرح الاسنوی علی منهاج الوصول الی علم الاصول للقاضی بیضاوی، شعبان، محمد اسماعیل، المکتبة الازهریة للتراث، ج 1.(تط)
21. دراسات حول الاجماع و القیاس، شعبان محمد اسماعیل، قاهره، مکتبة النهضة المصریه.(پژ)
نویسنده در این کتاب به سیر تاریخی بحث اجماع و قیاس اشاره کرده است.
22. مقدمه محققان بر رفع الحاجب عن مختصر ابن الحاجب، تاج الدین عبدالوهاب السبکی، تحقیق علی محمد معوص و...، بیروت،عالم الکتب، اول، 1419، ج، نشاة علم اصول الفقه، ص 101 124.(تط)
23. شرح المعالم فی اصول الفقه، ابن تلمسانی، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و...، بیروت، عالم الکتب، اول، 1419، ج 1، نشاة علم اصول الفقه، ص 17 39.(تط)
عناوین: نشاة علم اصول الفقه، اختلاف العلماء حول واضع علم الاصول، الرسالة و الشافعی، خلاصة رسالة الشافعی، مناهج العلما فی الدراسات الاصولیة (1. الاتجاه النظری 2. الاتجاه المذهبی المتاثر بالفروع 3. الاتجاه الجامع بین المذهبین 4. حول قضیة التجدید فی اصول الفقه).
24. علم اصول الفقه، عبد الوهاب خلا ف، مکتبة الدعوة الاسلامیة، ص 1519.(تط)
25. الفکر الاصولی دراسة تحلیلیة نقدیة، عبدالوهاب ابراهیم ابوسلیمان، دار الشروق، دوم، 1404، 492 ص.(تط، تد)
این کتاب از مهمترین کتابهای اهل سنت در تاریخ تحلیلی درباره علم اصول است.
عناوین : مقدمه، الصحابة و اصول الفقه، التابعون و اصول الفقه، تابعو التابعین و اصول الفقه، اولیة التالیف فی اصول الفقه، الدراسة التحلیلیة (کتاب الرسالة)، مرحلة البدایة، مرحلة التطور، الدراسات التحلیلیة لاهم مدونات الاصول فی القرن الرابع الهجری (اصول الکرخی، الفصول فی الاصول، بیان کشف الالفاظ)، مرحلة الاکتمال، الدراسات التحلیلیة لاهم مدونات اصول الفقه عند المتکلمین فی القرن الخامس و بدایة السادس (المغنی، المعتمد، العدة فی اصول الفقه، البرهان، المستصفی)، الدراسات التحلیلیة لاهم مدونات اصول الفقه الحنفی فی القرن الخامس الهجری (التقویم فی اصول الفقه، اصول السرخسی، اصول فخر الاسلام البزدوی)، خاتمة (المذاهب الاصولیة، مذهب المتکلمین، مذهب الاحناف، مقارنة بین مذهبی المتکلمین و الاحناف).
26. فی تاریخ التشریع الاسلامی، ن. ج. کولسون، ترجمه و تعلیق محمد احمد سراج، دار العروبة بالکویت، اول، 1402، واضع علم الاصول، ص 119 133.(تط)
27. فی التشریع الاسلامی، سید احمد خلیل، اسکندریة، دار المعارف، 1966 م، دور علم الاصول فی تنمیة الدراسة الفقهیة و اتساعها،ص 167 170.(تط)
28. مقدمه محققان بر (الکاشف عن المحصول) محمد بن محمود بن عباد، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و...، بیروت، دارالکتب العلمیة، اول، 1419، ج 1، ص 87104. (تط)
29. الکافی الوافی فی اصول الفقه الاسلامی، مصطفی سعید الخن، بیروت، موسسة الرسالة، اول، 1422، تاریخ تدوین علم اصول الفقه و مدارسه، ص 23 37.(تط)
30. مباحث فی اصول الفقه الاسلامی، العبد خلیل ابوعید، اردن، دار الفرقان، دوم، 1407، نشاة علم اصول الفقه و تطوره، ص 6 35.(تط)
31. المدخل لدراسة التشریع الاسلامی، عبدالرحمان الصابونی، منشورات جامعة دمشق، ششم، 1416.(تط)
در این کتاب بحثهای تاریخی پراکنده درباره علم اصول یافت می شود.
32. مقدمه مصطفی سعید الخن بر کتاب (المذهب فی اصول المذهب علی المنتخب)، حسام الدین محمد الاخسیکتی الحنفی، تالیف ولی الدین محمد صالح الفرفور، دمشق، دار الفرفور، اول، 1419، ج 1، ص ا ز. و نیز در همین کتاب به قلم مؤلف یا شارح (محمدصالح الفرفور) بحثی تحت عنوان (نشاة علم اصول الفقه و تطوره) نوشته شده است. نک: همان، ص 34 35.(تط)
33. مصادر الفقه الاسلامی، محمد عبداللطیف صالح الفرفور، بیروت و دمشق، دار ابن الکثیر و دار القادری و دار الکلم الطیب، اول،1416، نشاة هذا العلم و تطوره، ص 913.(تط)
34. المصفی فی اصول الفقه، احمد محمد علی الوزیر، بیروت، دارالفکر المعاصر، اول، 1417، کیف نشا الاصول (تطور الفن واهمیته)، ص 21 31. (تط)
35. معالم اصول الفقه عند اهل السنة و الجماعة، محمد حسین الجیزانی، ریاض، دار ابن الجوزی، دوم، 1419، تاریخ علم اصول الفقه عند اهل السنة و الجماعة، ص 2563.(تط، تد)
عناوین : المراحل التی مر بها علم اصول الفقه عند اهل السنة (مرحله اول: از شافعی آغاز شد و در انتهای قرن چهارم به پایان رسید،مرحله دوم: از اوایل قرن پنجم تا پایان قرن هفتم، مرحله سوم: آغاز قرن هشتم تا پایان قرن دهم)، دراسة مستقلة للکتب الاربعة: الرسالة،الفقیه و المتفقه، روضة الناظر، و شرح الکوکب المنیر.
36. مقدمه ابن خلدون، عبدالرحمن بن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چهارم، 1359 ش، ج 2، ص 922 929.(تط)
37. مقدمه محمد حسن هیتو بر کتاب (المنخول من تعلیقات الاصول)، امام محمد غزالی، تحقیق محمد حسن هیتو، بیروت، دارالفکرالمعاصر، سوم، 1419، ص 5 16.(تط)
38. منهج التوفیق الترجیح بین مختلف الحدیث، عبد المجید محمد اسماعیل السوسوة، اردن، دارالنفائس، اول، 1418، 615ص.(پژ)
کتاب مذکور درباره بحث تعارض ادله در مکاتب مختلف به تحقیق می پردازد و سیر تاریخی بحث را نیز بازگو می نماید.
39. منهجیة الامام محمد بن ادریس الشافعی فی الفقه و اصوله، عبدالوهاب ابراهیم ابو سلیمان، مکة، دار ابن حزم، اول، 1420، 229ص.(تط)
در کتاب مذکور بحثهای تاریخی خوبی درباره علم اصول و روش شافعی وجود دارد.
40. الموجز فی اصول الفقه، محمد عبید الله الاسعدی، قاهره، دارالسلام للطباعة و النشر، تاریخ الاصول، ص 21 23.(تط)
41. المهذب فی علم اصول الفقه المقارن، عبدالکریم بن علی بن محمد النملة، ریاض، مکتبة الرشد، اول، 1420، ج 1، نشا علم اصول الفقه، ص 57 65.(تط) نویسنده تمام آنچه را در این کتاب درباره تاریخ اصول ذکر کرده است در کتاب دیگرش اتحاف ذوی البصائر... هم آورده است.
42. مقدمه محقق بر (میزان الاصول فی نتائج العقول فی اصول الفقه) علاء الدین ابی بکر محمد سمرقندی، تحقیق عبدالملک عبدالرحمن السعدی، وزارة الاوقاف و الشؤون الدینیة، لجنة احیاء التراث العربی و الاسلامی، اول، 1407، ج 1، ص 55 59. (تط)
43. نظریة الحکم و مصادر التشریع فی اصول الفقه الاسلامی، احمد الحصری، بیروت، دار الکتاب العربی، اول، 1407، نشاة علم اصول الفقه، ص 14 20.(تط)
44. مقدمه کتاب (نفائس الاصول فی شرح المحصول)، ابی العباس احمد بن ادریس، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمدمعرض، مکة المکرمة، نزار مصطفی الباز، سوم، 1420، ج 1، نشاة علم الاصول، ص 41 61.(تط) عناوین: نشاة علم الاصول، الشافعی واضع علم الاصول، خلاصة الرسالة الشافعی، طریقة المتکلمین، طریقة الحنفیة، الکتب المؤلفة علی طریقة المتکلمین، الکتب المؤلفة علی طریقة الحنفیة، الاصول التی یبنی الفقه علیها.
45. الوجیز فی اصول التشریع الاسلامی، محمد حسن هیتو، بیروت، موسسه الرسالة، سوم، 1410، مقدمه در تاریخ علم اصول، ص 1 آ26. (تط) 46. الوجیز فی اصول الفقه، وهبة الزحیلی، بیروت و دمشق، دار الفکر المعاصر، دوم، 1419، مصدر استمداد اصول الفقه و نشاته، ص 15 20. (تط) 47. الوصول الی قواعد الاصول، محمد بن خطیب التمرتاشی الحنفی، تحقیق محمد شریف مصطفی احمد سلیمان، بیروت،دارالکتب العلمیة، اول، 1420، لمحة تاریخیة عن نشاة علم اصول الفقه، ص 13 78.
به نقل از پایگاه اطلاع رسانی حوزه - نوشته ی مهدی علی پور