مقدمه:

ماده (11) قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری ، در مورد نحوه طرح دعوای خصوصی و ضرر و زیان ناشی از جرم مقرر می دارد : ( پس از آنکه متهم تحت تعقیب قرار گرفت ، مدعی یا شاکی می تواند اصل یا رونوشت تمامی دلایل و مدارک خود را جهت پیوست به پرونده به مرجع تعقیب تسلیم کند و نیز می تواند قبل از اعلام ختم دادرسی تسلیم دادگاه نماید . مطالبه ضرر و زیان مستلزم رعایت تشریفات آیین دادرس مدنی می باشد ) .

در این ماده ، نکات و ملاحظات فراوانی وجود دارد که بایستی مورد بحث و بررسی قرار گیرد و یکی از این ملاحظات ، امکان یا عدم امکان طرح دعوای ضرر و زیان ناشی از جرم در مرحله واخواهی می باشد که بسیار مبتلا به دادگاهها نیز می باشد و رویه های مختلفی در این زمینه اتخاذ می گردد . در مقاله حاضر سعی بر آن داریم پیرامون این نکته مطالبی را ارایه نماییم و با توجه به سکوت قانونگذار ، بر اساس قواعد حقوقی ، احتمال قوی تر را برگزینیم . بنابراین ، احتمالات مختلفی که در اینجا به ذهن می رسد را بررسی کرده و توجیه هر کدام را می سنجیم :

1- عدم امکان :

اداره حقوقی قوه قضاییه در نظریه شماره 4231/7-11/5/1380 چنین ارایه طریق کرده است که طرح دعوای ضرر و زیان ناشی از جرم در مرحله واخواهی امکان ندارد . دلایلی که برای این دیدگاه می توان ارایه داد به شرح زیر است :

1-1- ماده (11) فوق ، مهلت طرح دعوا را ( قبل از اعلام ختم دادرسی ) دانسته است و ختم دادرسی در اینجا منصرف به ختم دادرسی در مرحله قبل از واخواهی است ، زیرا گرچه در مرحله واخواهی نیز ختم دادرسی صورت می گیرد ، اما ختم دادرسی در این مرحله مورد نظر نیست ، بلکه ختم دادرسی برای یک مرتبه که صورت گرفت این عنوان محقق شده است و ختم دادرسی در مراحل بعدی مورد نظر نمی باشد .

1-2- اگر استناد به اطلاق ختم دادرسی جایز باشد ، پس باید بتوان قبل از ختم دادرسی در مرحله     تجدید نظر نیز دعوای ضرر و زیان را مطرح کرد زیرا عنوان ختم دادرسی بر این عمل قضایی هم صدق   می کند . درحالی که هیچ کس چنین تجویزی نمی کند . همچنین واخواهی یک نوع تجدید نظر خواهی است و در مرحله تجدید نظر نمی توان به دعوای جدیدی رسیدگی کرد ، هرچند تابع دعوای دیگر باشد .

1-3- مرحله واخواهی فقط برای رسیدگی به دفاعیات محکوم علیه و مطالبی است که به علت عدم حضور در جلسه دادگاه امکان ارایه آن را پیدا نکرده است و برای شخص غایب راه ارایه دلیل باز است . اما محکوم له از این حق خود استفاده کرده و فقط می تواند در پاسخ به مطالب محکوم علیه ، مطالبی را ارایه دهد و به جز آن هیچ ادعا یا مطلب جدیدی پذیرفته نمی شود .

1-4- طرح دعوای ضرر وزیان در ضمن دعوای کیفری ، بر خلاف قواعد فقهی بوده و یک استثناست . بنابراین ، باید آن را به صورت محدود تفسیر کرد و از گسترش دامنه آن خودداری نمود . در اینجا شک داریم که عبارت ( قبل از ختم دادرسی ) شامل ختم دادرسی در مرحله واخواهی نیز می شود یا خیر ؟ تفسیر محدود اقتضا می کند که شامل این مرحله نشود .

1-5- امکان واخواهی و رسیدگی مجدد به دعوا ، تسهیلی است که برای محکوم علیه پیش بینی شده است و فلسفه مشروعیت واخواهی اقتضا می کند حکمی که در مرحله واخواهی صادر می شود محکومیت محکوم علیه را بیشتر نکند . پس اگر در این مرحله علاوه بر محکومیت قبلی ، حکم به پرداخت ضرر و زیان نیز داده شود . حکمی شدیدتر از واخواسته خواهد بود ، در حالی که محکوم علیه واخواهی نکرده است تا حکم او تشدید گردد یا اضافه تر شود بلکه ادعای برائت یا شدید بودن مجازات را دارد .

1-6- ماده (11) قانون ، عبارت مذکور ( پس از آنکه متهم تحت تعقیب قرار گرفت ) را به کار برده است و استفاده از واژه ( متهم ) نشان می دهد که طرح دعوای خصوصی تا وقتی امکان دارد که واژه ( متهم ) بر شخص تحت تعقیب صدق نماید . حال آنکه در مرحله واخواهی ، به شخص تحت تعقیب (متهم) گفته       نمی شود ، بلکه ( محکوم علیه ) نام دارد .

1-7- طرح دعوای خصوصی در ضمن دعوای عمومی ، حق و امتیازی برای شاکی است که می تواند از این حق استفاده کند و می تواند از آن صرف نظر کرده و به دادگاه حقوقی مراجعه کند . پس وقتی که شاکی در مرحله قبل از صدور رأی غیابی از این حق استفاده نکرد ، در حالی که امکانش برای وی فراهم بود ،عدم طرح دعوا ، اماره اسقاط حق استفاده از این امتیاز است و آنچه که اسقاط شد، قابل اعاده نخواهد بود .

1-8- ممنوعیت طرح دعوای خصوصی در مرحله واخواهی ، ضرری برای شاکی همراه ندارد ، زیرا راه طرح دعوا روی وی بسته نیست و او می تواند از طریق دادگاه حقوقی ، دعوای خود را تعقیب نماید .

2- امکان طرح دعوا :

در امور امکان طرح دعوای خصوصی در مرحله واخواهی نیز توجیهاتی وجود دارد که در ادامه بیان می شود :

2-1- رسیدگی واخواهی به معنای زایل کردن دادرسی قبل است . بنابراین ، وقتی دادگاه وارد رسیدگی واخواهی می شود تمامی آثار رسیدگی قبلی را زایل می کند و ختم دادرسی قبلی نیز از جمله همین آثار است و زایل می شود . بنابراین ، ختم دادرسی در مرحله واخواهی در حقیقت ختم دادرسی به معنای واقعی آن است و ختم دادرسی قبلی مانند آن است که اصلاً صورت نگرفته باشد . پس قبل از آن می توان دعوای ضرر و زیان ناشی از جرم را مطرح کرد .

2-2- قیاس مرحله تجدید نظر با مرحله واخواهی قیاس صحیحی نیست ، زیرا در مرحله تجدید نظر همین ممنوعیت است . اما مرحله واخواهی چنین محدودیتی ندارد ، زیرا رسیدگی در این مرحله یک رسیدگی عدولی است و تابع مقررات رسیدگی بدوی می باشد و تجدیدنظر به معنای خاص آن نیست . ( ماده 241 قانون آیین دادرسی کیفری ) .

2-3- رسیدگی واخواهی ادامه رسیدگی قبلی است و مرحله جدیدی نیست . بنابراین ، در این مرحله که همان مرحله بدوی است ، می توان دعوای ضرر و زیان را مطرح کرد .

2-4- دلایلی که برای امکان طرح دعوای خصوصی در ضمن دعوای عمومی مطرح می شود ، اقتضا    می کند که این دعوا را در مرحله واخواهی نیز مطرح کرد ، زیرا گرچه واخواهی امتیازی برای محکوم علیه است اما امکان طرح دعوای خصوصی در ضمن دعوای عمومی نیز امتیازی برای شاکی است تا بتواند از سرعت دادرسی کیفری و ادله موجود در پرونده کیفری آزادی قاضی کیفری در تحصیل دلیل و . . . استفاده کند . پس اگر شاکی را از طرح دعوای خصوصی در مرحله واخواهی مرحوم سازیم ، بدین معناست که او را از مزایای قانونی بی بهره ساخته ایم . در حالی که چنین محروم کردنی نیاز به نص قانونی دارد و نص قانونی در اینجا وجود ندارد . بلکه عمومات قانونی اقتضا می کند که طرح دعوا در مرحله واخواهی جایز باشد .

2-5- قیاس واخواهی کیفری با واخواهی حقوقی ، احتمال امکان طرح دعوای خصوصی در این مرحله را تقویت می کند ، زیرا ماده (136) قانون آیین دادرسی مدنی ، در این خصوص مقرر می دارد ، ( محکوم علیه غیابی در صورتی که بخواهد جلب شخص ثالث را بنماید باید دادخواست جلب را با دادخواست اعتراض تواماً به دفتر دادگاه تسلیم کند . معترض علیه نیز حق دارد در اولین جلسه رسیدگی به اعتراض ، جهات و دلایل خود را اظهار کرده و ظرف سه روز دادخواست جلب شخص ثالث را تقدیم دادگاه نماید . ) همان گونه که ماده (135) قانون آیین دادرسی مدنی تصریح دارد ، دادخواست جلب ثالث را در جلسه اول دادرسی می توان مطرح کرد و جلسه رسیدگی به واخواهی ، جلسه اول به معنای خاص آن نیست ، اما قانونگذار ، تقدیم دادخواست جلب ثالث را در این مرحله تجویز کرده است . پس در واخواهی کیفری نیز باید امکان طرح دعوای خصوصی باشد .

3- نظریه تفصیلی :

نظریه دیگری ممکن است در اینجا مطرح شود و میان دو حالت مختلف تفصیل دهد ، بدین صورت که اگر دادگاه در مقام رسیدگی واخواهی ، وقت رسیدگی تعیین کند وطرفین را دعوت نماید ، شاکی می تواند دادخواست ضرر و زیان را قبل از اعلام ختم دادرسی تقدیم دادگاه کند ، اما اگر بدون تعیین وقت رسیدگی باشد چنین حقی برای محکوم علیه نخواهد بود . توضیح مطلب اینکه ، ماده (218) قانون آیین دادرسی کیفری ، نحوه رسیدگی به واخواهی را به دو صورت پیش بینی کرده است : ( دادگاه پس از رسیدن تقاضای واخواهی بلافاصله وارد رسیدگی می شود و دلایل و مدافعات محکوم علیه را بررسی و چنانچه مؤثر در رأی نباشد ، رأی غیابی را تأیید می نماید و در صورتی که مؤثر در رأی تشخیص دهد و یا بررسی مدارک و مدافعات مستلزم تحقیق بیشتر باشد ، با تعیین وقت رسیدگی ، طرفین را دعوت می نماید در این صورت ، عدم حضور شاکی یا مدعی خصوصی مانع ادامه رسیدگی نخواهد بود . ) توجیهی که برای این دیدگاه وجود دارد آن است که دادگاه هر گاه وارد رسیدگی ماهوی شود . کلیه مقررات دادرسی بدوی در مورد رسیدگی او رعایت خواهد شد که از جمله این مقررات امکان طرح دعوای خصوصی به تبع دعوای عمومی است . اما اگر دادگاه وارد رسیدگی ماهوی نشود و دلایل واخواه را قوی نیابد  ، نمی تواند برای رسیدگی به دعوای خصوصی وقت رسیدگی تعیین کند و موجبات اطاله دادرسی را فراهم سازد . هر چند محکوم له دادخواست ضرر و زیان داده باشد .

نتیجه :

از بررسی سه نظریه فوق ، دلایلی که برای آنها می توان اقامه کرد چنین نتیجه گرفته می شود که نظریه عدم امکان طرح دعوای خصوصی در ضمن دعوای عمومی در مرحله واخواهی ، قوی تر از دو نظریه دیگر است و این امتیاز باید به عنوان یک استثناء به صورت محدود مورد استفاده قرار گیرد .

دکتر عباس زراعت – دانشیار گروه حقوق دانشگاه کاشان

برگرفته از سایت دادگستری تهران