اصطلاحات حقوقی اقرار
مستقل : اقرار مترتب بر دعوی
اقرار مقید (مدنی) اقراری است که مقر در طی اقرار خود وصفی و عنوانی به آن می دهد که اثر حقوقی آن را تغییر دهد مانند اینکه اقرار کند پولی از طرف گرفته ولی به عنوان هبه .
این اقرار قابل تجزیه نیست (ماده ۱۲۸۲ قانون مدنی) :اگر موضوع اقرار در محکمه مقید به قید یا وصفی باشد مقرله نمی تواند آن را تجزیه کرده از قسمتی از آن که به نفع او است، بر ضرر مقر استفاده نماید و از جزء دیگر آن صرف نظر کند.
اصطلاحات حقوقی اقرباء
کلمه جمع قرب است و در ادبیات پارسی آن را خویش و خویشاوند گویند خواه قرابت سببی باشد خواه نسبی.
اقرباء ابوینی (از منظر قانون مدنی وفقهی) خویشاوندانی را که از یک پدر و مادر رابطه نسبی دارند مانند قرابت دو برادر که از یک پدر و مادر به دنیا آمده اند .
اقرباء ابی مترادف با اقرباء ابوینی است و (از منظر حقوق مدنی و فقهی) کسانیکه فقط از سوی پدر خویشاوند هستند . مانند برادر پدری.
اقرباء امی (از منظر حقوق مدنی و فقهی) کسانیکه فقط از طرف مادر خویشاوند شخص می باشند مانند برادر مادری.
اقرباء رضاعی (مدنی–فقه) کسانیکه بین آنها قرابت رضاعی هست و مشخصات قرابت رضاعی چنین است و در ماده ۱۰۴۶ قانون مدنی عنوان شده قرابت از حیث حرمت نکاح، در حکم قرابت نسبی است مشروط بر اینکه:
-
شیر زن از حمل مشروع باشد، یعنی خانمی که رابطه زناشویی اش مشروع باشد و شیرش از حمل مشروع حاصل شده باشد چه ازدواجش دائم باشد یا منقطعه و لازم به ذکر است حمل ناشی از شبهه ملحق به حمل مشروع است و وضع حمل شرط نیست
-
شیر مستقیماً از پستان مکیده شده باشد.
-
طفل، یک شبانه روز لا اقل یا پانزده دفعه متوالی شیر کامل خورده باشد بدون اینکه در بین غذاهای دیگر یا شیر زن دیگر را خورده باشد .
-
شیر خوردن طفل، قبل از تمام شدن دو سال از تولد او باشد .
-
مقدار شیری که طفل خورده، از یک زن و یک شوهر باشد بنا برین اگر طفل اگر در شبانه روز ز شیر یک زن و مقداری از شیر زن دیگربخورد موجب حرمت نمی شود اگر چه شوهر آن دو زن یکی باشد و همچنین اگر یک زن، یک دختر و یک پسر رضاعی داشته باشد که هر یک را از شیر متعلق به شوهر دیگر شیر داده باشد، آن پسر و یا آن دختر، برادر و خواهر رضاعی نبوده ازدواج بین آنها از این حیث ممنوع نمی باشد .
وقتی که رضاع با این اوصاف حاصل شد به منزله نسب است و قرابت ناشی از چنین رضاعی در حکم قرابت نسبی است.
اکثریت مطلق یعنی نصف بعلاوه یک عدد یک جمعیت اعم از حاضرین و غایبن ( مثلاً اگر یک جمعیت صد نفر و حاضرین پنجاه و دو نفر باشند اکثریت مطلق آن پنجاه و یک نفر است.)
اصطلاحات حقوقی اکراه
اکراه ( از نظر حقوق مدنی–فقهی) عملی است تهدید آمیز از طرف کسی نسبت به دیگری بمنظور کرداری که با نیت و قصد آگاهانه نباشد (ماده ۲۰۲ قانون مدنی : اکراه به اعمالی حاصل می شود که موثر در هر شخص با شعوری بوده و اورا نسبت به جان یا آبروی خود تهدید کند به نحوی که عادتاٌ قابل تحمل نباشد. در مورداعمال اکراه آمیز، سن و شخصیت و اخلاق و مرد و زن بودن شخص باید در نظر گرفته شود .
و در معاملات عمل اکراه بسیار اثرگذار است بطوری که در ماده ۲۰۳ قانون مدنی بیان شده است:
اکراه موجب عدم نفوذ معامله است اگر چه از طرف شخص خارجی غیر از متعاملین (طرفین معامله) واقع شود.
عناصر اکراه عبارت است از:
الف: عمل آمیخته به تهدید از طرف شخص حقیقی یا حقوقی برای تحقق بخشیدن یک عمل حقوقی اعم از عقد یا ایقاع یا غیره (مانند اقرار و شهادت) خواه عمل مذکور (عمل تهدید آمیز) بسیط باشد یا مرکب از چند عمل باشد.
ب: و فعل اکراهی، عمل موثر در شخص با شعور باشد و تاثیر مذکور تاثیر نوعی باشد و لذا ماده ۲۰۲ قانون می گوید به نحویکه عادتاً قابل تحمل نباشد.
ج : نتیجه اکراه باید به صورت وجود بیم خطر و ضرر در جان یا مال یا عرض خود یا خویشاوندان نزدیک باشد و نزدیکی خویشاوند به مفهوم عرفی ملاک است و تردید در احراز عرف مذکور، مرجعش بتردید در تحقق اکراه است در اینصورت اصل صحت عمل حقوقی است.
ح: تهدید کننده با وجود شرایط بالا نباید از مقامات قانونی (درحدود اختیار) باشد (ماده۲۰۷ قانون مدنی: ملزم شدن شخص به انشاء معامله به حکم مقامات صالحه قانونی، اکراه محسوب نمی شود .
د: لازم نیست اکراه کننده و شونده طرفین یک عقد باشند (درمواردیکه موضوع اکراه عقد است) ماده۲۰۳ قانون مدنی در این مورد بیان کرده است .
و: میزان تهدید باید بقدری باشد که در عقود و ایقاعات قصد انشاء را سلب نکند و در موارد اقرار و شهادت قصد را سلب ننماید و درا غیر این صورت اجبار محقق می شود زیرا عقد مکره غیر نافذ است (ماده۲۰۳) و عقدی که در آن قصد انشاء نباشد باطل است (ماده ۱۹۰ قانون مدنی: برای صحت هر معامله شرایط ذیل اساسی است : ۱– قصد و رضای آنها. ۲– اهلیت طرفین . ۳– موضوع معین که مورد معامله باشد .4- مشروعیت جهت معامله).
ماده ۱۰۷۰ قانون مدنی رضای زوجین شرط نفوذ عقد است و هر گاه مکره بعد از زوال کره، عقد را اجازه کند، نافذ است مگر اینکه اکراه به درجه ای بوده که عاقد، فاقد قصد باشد).
(ماده ۲۰۵ قانون مدنی)
اکل مال بباطل ( یا دارا شدن بلا جهت) -(از منظرفقهی) : عبارت است از اینکه (مال کسی بدون مجوز قانونی به دیگری منتقل شود) و یا در اختیار او قرار گیرد و در فقه این امر را تحت اصطلاح (اکل مال بباطل) بیان می کنند و مستند آیه (لاتاکلوااموالکم بینکم بالباطل…). در اصطلاحات حقوقی از همین معنی تعبیر به (داراشدن بدون جهت) و گاهی تعبیر به داراشدن غیرعادلانه شده است.
اصطلاحات حقوقی آگهی
اعلان و نوشته ای است که خبر تازه ای را به خوانندگان بدهند .
آگهی الصاقی: ( مطابق قوانین ثبت اسناد و املاک) آگهی است که مطابق مقررات ثبتی باید علاوه بر انتشار در جراید در موعد معین به اماکن معین الصاق شود چه در امور املاک باشد (ماده۱۱ قانون ثبت – قسمت الحاقی مورخ ۳–۱۲–۳۷ وماده ۵۴ آیین نامه قانون ثبت) چه در امور اسناد (ماده۸۵– ۸۶ آئین نامه اجراءقانون ثبت)
شایان ذکر است :اسم دیگر آن آگهی پشت سفید است.
آگهی الصاقی اجرائی: آگهی اجرائی (در اجرای اسنادرسمی)که باید مطابق مواد۸۵–۸۶ آئین نامه اجراء الصاق شود.
آگهی الصاقی تحدیدی: آگهی تحدیدی که مطابق ماده ۵۴ آئین نامه قانون ثبت و بخشنامه های آن بایدالصاق شود.
آگهی الصاقی نوبتی: آگهی نوبتی که مطابق ماده ۱۱ قانون ثبت الصاق می شود.
آگهی تجدید تحدید حدود: یا آگهی تحدید حدود
که به آن آگهی اختصاصی نیز می گویند: آگهی است که برای تجد ید حدود مذکور در ماده ۱۵ قانون ثبت صورت می گیرد .
آگهی تحدید حدود مترادف آگهی تحدیدی است.
آگهی تحدیدی: یا آگهی ماده ۱۴ قانون ثبت ۱۳۱۰ اعلانی است که به موجب آن مالک و مالکان مجاوران ملک معین برای تعیین دقیق حدود ملک یا املاک معین، برای وقت معینی دعوت شوند. که به این آگهی، آگهی ماده چهارده (ثبت) یا آگهی ماده۱۱ قانون ثبت که به موجب اصلاحی این ماده در سال ۱۳۳۷ در دو نوبت و به فاصله سی روز منتشر می شود (ماده چهاراز مواداصلاحی سال ۳۷) ماده۵۲–۵۳–۵۵–۵۶–۵۹–۶۰–۸۶ آیین نامه قانون ثبت)
آلت قتاله: ذاتاً (مانند تفنگ و شمشیر ) و یا وسیله ای که با توجه به مورد استعمال (مانند کوبیدن قندشکن به موضع ضعیفی از سر، که کشنده باشد) ویا با توجه به خصوصیات و مشخصات مزاجی مجنی علیه ابزار و آلت کشنده تلقی شود.
اصطلاحات حقوقی التزام
(از نظرفقه–مدنی)مترادف تعهد و مرادف تعهد کردن است.
وجه التزام: وجه التزام گاهی فقط به منظور تاَمین خسارت عدم انجام تعهد یا تاَخیر آن مقرر می شود و گاهی طبیعت آن طبیعت خسارت نبوده بلکه برای توثیق و استواری انجام قرارداد می باشد و گاهی هر دو حیثیت در آن دیده می شود .
اصطلاحات حقوقی الزام
الزام بدون قرارداد (از نظر حقوق مدنی): تعهد ممکن است ناشی از عقد باشد مانند تعهد ناشی از ماده 10 قانون مدنی و ممکن است ناشی از عقد نباشد. مثلا اگر کسی پنجره خانه کسی را بشکند قانون راساً و علیرغم اراده او برای تعهد ایجاد کرده که عبارت است از پرداخت خسارت به صاحب پنجره (ماده ۳۰۱ ببعد قانون مدنی).
الزام قانونی: (حکم تکلیفی): هر قانونی که شامل امر و نهی باشد (در حقوق فقط این دو حکم مد نظر است : امر یا نهی) حکم تکلیفی می گویند و لی از منظر فقهی احکام تکلیفی عبارتند از : (وجوب،حرمت، استحبابیا ندب، کراهت، اباحه).
اصطلاحات حقوقی اماره
از نظر قانون مدنی (در ماده ۱۳۲۱ عبارت از اوضاع و احوالی است که به حکم قانون یا در نظر قاضی دلیل بر امر شناخته می شود) و از نظرفقهی یعنی موردی که اولاً– جنبه کاشفیت و حکایت از چیز دیگری را داشته باشد مانند تصرف که ظاهراً حکایت از مالکیت در شیئی مورد تصرف میکند. ثانیاٌ کاشفیت مزبور قطعی نبوده بلکه ظنی باشد مانند تصرف. ثالثاً– قانونگذار کاشف مزبور را مورد توجه قرارداده و آن را وسیله اثبات قرار دهد (مانند ماده ۳۵ ق–م: تصرف به عنوان مالکیت، دلیل مالکیت است مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.) چنین چیزی را نسبتت به موضوعات حکم اصطلاحاً اماره گویند.
اماره قانونی: اماره ای است که قانون آن را دلیل بر امری قرار داده باشد مانند اماره مذکور در ماده ۳۵ قانون مدنی (مانند مواد ۳۵، ۱۰۹ ،۱۱۰، ۱۱۵۸ و ۱۱۵۹ قانون مدنی)
اماره قانونی مطلق: اماره ای است که قانون به افراد اجازه نمی دهد که خلاف آن را اثبات کنند (مانند قاعده الولدللفراش ماده ۱۱۵۹–ق–م) هر طفلی که بعد از انحلال نکاح متولد شود ملحق به شوهر است مشروط بر اینکه مادر هنوز شوهر نکرده و از تاریخ انحلال نکاح تا روز ولادت طفل بیش از ده ماه نگذشته باشد مگر آن که ثابت شود که از تاریخ نزدیکی تا زمان ولادت کمتر از شش ماه و یا بیش از ده ماه گذشته باشد.) البته امروزه با پیشرفت علم پزشکی و آزمایش دی ان ای (DNA) این شبهه قابل حل است.
اماره قانونی نسبی: اماره قانونی نسبی اماره ای است قانونی که خود قانون به افراد اجازه داده است که در صورت حاجت، خلاف آن را اثبات کنند مانند مدلول ماده ۳۵ ق–م (ماده۱۳۲۳ ق–م : اماره قانونی در کلیه دعاوی، اگر چه از دعاوی باشد که با شهادت شهود قابل اثبات نیست مگر اینکه دلیل برخلاف آن موجود بادشد.)
در مورد شک بین نسبی بودن یا مطلق بودن اماره قانونی، باید مورد شک را اماره نسبی تلقی نمود . از این قاعده تعبیر به (اصل نسبی بودن امارات قانونی) کرده ایم.
اماره قضائی (آئین دادرسی مدنی): عبارت است از اوضاع و احوالی که نوعاً صحت اظهارات یکی از طرفین دعوی را برساند و آن در صورتی حجت است که قوی و موجه باشد (ماده ۱۳۲۴ قانون مدنی و ماده ۷ قانون شهادت و اماره مصوب سال ۱۳۰۸) و نباید بسیط باشد بلکه باید مرکب از چند امر باشد (قانون شهادت و امارات سال ۱۳۰۸).
سهم امام: در فقه نصف خمس را می گویند.
امت: (از منظرفقه) مترادف ملت در اصطلاحات حقوق جدید ایران می باشد.
اصطلاحات حقوقی امر
امر آمر قانونی: آمر قانونی کسی است که به حکم قانون، صلاحیت صدور دستوری را به کسی که تحت امر او است دارا باشد ولی امر آمر قانونی ممکن است خارج از صلاحیت او هم صادر شود و در عین حال مامور قانونی مجبور باطاعت باشد چنانکه ماده نهم قانون استخدام کشوری ۱۳۰۱ می گوید (هیچ یک از مستخدمین نمی توانند احکام مقامات مافوق را که بر خلاف قوانین موضوعه باشد اجرا نمایند مگر اینکه مقام مافوق مسئولیت آن را کتباً عهده دار شود.)
امرندبی: از منظر فقهی امری است که ترک آن مرجوح و اطاعت از آن راجح است.
امر وجوبی: (از نظرفقهی) مترادف امری است که ترک آن جائز نمی باشد. در مصداق مشتبه امر وجوبی و امر ندبی نمی توان امر را وجوبی تلقی نمود.
اصطلاحات حقوقی امضاء
(از نظرفقه–مدنی)مرادف با تنفیذ است.
الف – به معنای اجازه است.
ب– نوشتن اسم یا اسم خانوادگی (یاهر دو) یا رسم علامت خاص که نشانه هویت صاحب علامت است در ذیل اوراق و اسناد (عادی یا رسمی) که متضمن وقوع معامله یا تعهد یا اقرار یا شهادت و مانند آنها است یا بعداً باید روی آن اوراق تعهد یا معامله ای ثبت شود .(ماده ۱۳۰۱ قانون مدنی: امضائی که در روی نوشته یا سندی باشد بر ضرر امضاء کننده دلیل است.
ج– به معنی شناسائی یک عرف و عادت از طرف شارع اسلام. در همین معنی است که می گویند: معاملات همگی احکام امضائی هستند یعنی قوانین راجع به معاملات از عرف و عادت گرفته شده است. در این معنی اصطلاح بالا در مقابل تاَسیس بکار می رود .تاسیس (از نظر فقهی یعنی وضع کردن قانونی که در عرف و عادت مردم وجود نداشته است و قانونگذار از ابتدا آن را تاسیس نموده است).
امضاء مسلم الصدور: (از دیدگاه آئین دادرسی) امضائی که دعوی انکار و تکذیب نسبت به آن شنیده نشود مانند امضاء ذیل سند رسمی یا امضائی که صاحب امضاء معترف به صدور آن باشد.
اصطلاحات حقوقی اموال
جمع مال است وآن چیزی است که ارزش مبادله را دارا باشد.
اموال امانی: مال مورد امانت قانونی یا مالکانه یعنی هر گاه شخصی به اذن قانون مال غیر را برای حفاظت و نگهداری تحت تصرف خود قرار دهد که این نوع امانت را امانت شرعی یا قانونی می گویند.
امانت مالکانه: یعنی امانتی که از طریق توافق مالک و امین ایجاد شده است.
اموال بلاصاحب: اموالی است که سابقه تملک دارد و مورد اعراض مالک آنها واقع شده است مانند مالی که در دریا بر اثر غرق کشتی به اعماق دریا می رود و مالک آن نوعاً در اینگونه موارد اعراض می نماید.
اموال دولتی: هر نوع مال منقول و غیر منقول که در تصرف مالکانه دولت باشد (ماده سوم آئین نامه اموال دولتی شماره ۴/۳۴۹ مورخ ۱۳۱۹/۰۹/۱۰)
اصطلاحات حقوقی اموال فرهنگی
(بین المللی عمومی) به اموال ذیل قطع نظر از منشاء مالک آنها گفته می شود:
الف– اموال منقول یا غیر منقولی که برای فرهنگ ملل دارای اهمیت زیاد باشد از قبیل آثار معماری – هنری – تاریخی – مذهبی–یا غیر مذهبی – مناظر باستانی – مجموع ساختمانهایی که از این حیث دارای ارزش تاریخی یا هنری باشد.
آثار هنری و نسخ خطی و کتب و سایر اشیاء که دارای ارزش هنری تاریخی یا باستانشناسی باشد و مجموعه های علمی و مجموعه های مهم کتب و اسناد و نمونه های تقلیدی و اموال مذکور فوق.
ب– بناهائی که منظور اصلی و واقعی از آنها حفاظت و نمایش اموال منقول فرهنگی مذکور در بند (الف) می باشد مانند موزه ها – کتابخانه های بزرگ – بایگانیها و همچنین پناهگاههائی که در صورت وقوع جنگ اموال منقول فرهنگی مذکور در بند (الف) در آنجا نگهداری می شود.
ج– مراکزی که در آنجا تعداد قابل توجهی اموال فرهنگی مشروحه در بند (الف – ب) وجود دارد و مراکز آثار تاریخی به آنها گفته می شود.
اموال متوفای بلاوارث: اموالی است که تحت تملک بوده و بعلت فوت مالک و نداشتن وارث قانونی برابر ماده ۸۶۶ قانون مدنی امر ترکه راجع به حاکم است. لازم به ذکر است :استعمال این اصطلاح در موردی که وارث متوفی نفیاً و اثباتاً معلوم نشده غلط است (ماده۳۲۷ ببعد قانون امور حسبی) و بهتر است در این مورد مجهول الوارث استعمال شود.
اموال مجهول المالک: یعنی مالی که سابقاٌ صاحب داشته ولی در زمان معینی مالک آن شناسایی نمی شود مانند موردی که در ماده ۱۱ قانون ثبت تصریح شده: (ملکی که نسبت به آن تقاضای ثبت نشده است).
امورحسبی: اموری را گویند که دادگاهها باید بدون ملاحظه اینکه در مورد آنها اختلاف و مرافعه ای وجود پیدا کرده یا نه، وارد رسیدگی شوند و تصمیم اخذ کنند. مانند: در مورد اموال متوفی.
امور راجع بترکه: اقداماتی است که برای نگهداری راجع به ترکه میت و رسانیدن آن به صاحبان حقوق می شود از قبیل مهروموم و تحریر ترکه و اداره ترکه و غیره (ماده ۱۶۲ قانون امور حسبی)
اصطلاحات حقوقی امین
در دست داشتن مال غیر به قصد نگهداری و حفاظت او یا به دستور کسی که قانون معین کرده است، در این صورت این مال را امانت گویند و کسی که این مسئولیت نگهداری را عهده دار است امین می گویند و این نوع امانت ناشی از عقد ودیعه باشد و یا عقود دیگر مانند وکالت و اجاره و امانت در لقطه بهر حال ملاک تشخیص آن عدم مسئولیت در صورت ضایع شدن آن مال است، در صورتی که بدون تعدی و تفریط باشد و تصرف امین را، ید امانی می گویند.
امین اموال عمومی: برای اداره اموالی که به مصارف عمومی اختصاص داده شده و مدیری نداشته باشد امین معین می شود (ماده ۱۰۳ قانون امور حسبی) دادستان و هر ذینفعی می تواند درخواست تعیین این امین را بکند.
امین ترکه: مترادف مدیر ترکه و مدیر تصفیه است (ماده ۳۵۰ قانون امورحسبی): مدیر ترکه،با اجازه دادگاه بخش می تواند به ورثه متوفی که در حال استیصال و مقیم در ایران هستند تا موقع تصفیه ماترک، مبلغی که برای معیشت آنها ضروری باشد بپردازد.
امین جنین: برای اداره قدر الاسهم ارثی که متعلق جنین می باشد و نیز جنین ولی یا وصی نداشته باشد دادستان و خویشاوندان جنین می توانند از دادگاه درخواست تعیین امین کنند و برای اداره اموالی که به مصارف عمومی اختصاص داده شده و مدیری نداشته باشد .(ماده ۱۰۳ قانون مدنی ) و مواد۱۰۵–۱۰۶–۱۰۷ قانون امور حسبی و ماده ۸۷۸ قانون مدنی )
امین عاجز: فردی که بر اثر سن زیاد یا بیماری ومانند آنها از اداره امور اموال خود عاجز است ، می تواند برای اداره امور اموالش از دادگاه بخواهد که برای او امین معین شود. (ماده ۱۰۴ قانون امور حسبی).
امین غائب: هر گاه غایب (مانند کسی که در اثر جنگ پیدا نشود) برای اداره اموالش تکلیفی معین نکرده است و یا کسی را معین کرده باشد و آن کس فوت شود یا به جهت دیگری صلاحیتشبرای اداره اموال از بین برود امین برای اداره اموال معین می گردد و اموال به تصرف ورثه داده نمی شود تا حکم موت فرضی غائب صادر شود .(ماده ۱۴۰ قانون امور حسبی).
امین موقت محجور: مطابق ماده ۱۱۸۷ قانون مدنی این گونه تعریف شده است: هر گاه ولی قهری منحصر، به واسطه غیبت یا حبس یا به هر علتی که نتواند به امور مولی علیه رسیدگی کند و کسی را هم از طرف خود معین نکرده باشد دادگاه یک نفر به عنوان امین موقت به پیشنهاد دادستان برای تصدی و اداره اموال مولی علیه و سایر امورراجع به او، معین می کند .(مانند پدری فرزند صغیری که سالیان دراز در حبس است).
امین موقوفه: در صورتی که در دادگاه ثابت شود متولی موقوفه خیانت کرده است دادگاه برای نظارت وی امین معین می کند(ماده ۷۹ قانون مدنی: واقف یا حاکم نمی تواند کسی را که در ضمن عقد وقف، متولی قرارداده شده است عزل کنند مگر در صورتی که حق عزل شرط شده باشد و اگر خیانت متولی ظاهر شود حاکم، ضم امین می کند.
امین ولی قهری: (مطابق ماده ۱۱۸۴ قانون مدنی، اصلاحی ۱۳۷۹/۰۳/۰۱) امین قهری هر گاه ولی قهری طفل، رعایت غبطه صغیر را ننماید و مرتکب اقداماتی شود که موجب ضرر مولی علیه گردد به تقاضای یکی ار اقارب وی یا به در خواست رئیس حزه قضایی پس از اثبات، دادگاه ولی مذکور را عزل و از تصرف دراموال صغیر منع و برای اداره امور مالی طفل، فرد صالحی را به عنوان قیم تعین می نماید .همچنین اگر ولی قهری به واسطه کبر سن و یا بیماری و امثال آن قادر به اداره اموال مولی علیه نباشد و شخصی را هم برای این امر تعیین ننماید طبق مقررات این ماده فردی به عنوان امین به ولی قهری منضم می گردد.
اناطه: اناطه به معنای عام یعنی هر گاه در اثر نتیجه دعوای اصلی نیاز به استنتاج نتیجه امر دیگری باشد، دادگاه تا حصول این نتیجه دعوای اصلی را متوقف می نماید و به معنای خاص حالت توقف رسیدگی و اظهار نظر دادگاه بر اثر اثبات امر دیگری در دادگاه دیگر را می گویند .
انتفاع: انتفاع از منظر حقوق مدنی و فقهی غیر از منفعت است و مطابق ماده ۴۰ قانون مدنی بدینگونه است: حق انتفاع عبارت از حقی است که به موجب آن، شخص می تواند از مالی که عین آن، ملک دیگری است یا مالک خاصی ندارد استفاده کند.
انتقال: هر گاه مالک مال خود را به دیگری دهد کهدیگری از این پس مالک آن گردد، انتقال مال می گویند و مختص به خرید وفروش یا بیع نیست و در اثر عقد دیگری مانند اجاره یا صلح یا هبه هم انتقال مال صورت می گیرد و در مورد ترکه میت که به ورثه او می رسد این عمل حقوقی را نقل یا انتقال قهری می گویند.
انجمن: هر گاه جمعیتی برای مقاصد غیر تجاری تشکل یابد اعم از علمی ادبی و یا امور خیریه که ممکن است موسسین آنها قصد انتفاع داشته باشند و یا قصد انتفاع نداشته باشند مانند کانون های فنی یا حقوقی، این تشکل را انجمن می گویند .
انحلال: از بین رفتن یک موسسه رسمی مانند انحلال یک شرکت را انحلال می گویند.
اندیکاتور: دفتری است که در اداره ها، خلاصه نامه های رسیده یا فرستاده شده در آن نوشته می شود.
انشاء: در لغت انشاء یعنی چیزی را هستی دادن و در اصطلاحاتی مانند:
الف– انشاء در مقابل اخبار بکار می رود
ب– موجودی را اعتباری، آفرینش کنند و کلمه انشاء رای قاضی یعنی قاضی پس از رسیدگی به قضیه نظر خود را بصورت موجود اعتباری بوجود می آورد و با خلاقیت خود آن موضوع را خلق می کند و در اصطلاح حقوقی این عمل را انشاء رای می گویند اما مقامات اداری در دادگاه های خود چیزی را خلق نمی کنند بلکه مطابق مقررات اداره عمل می کنند که اعمال آنها را انشاء نمی گویند بلکه این اعمال را اخبار می گویند .
انشاء قانونی: که به آن وضع قانون می گویند .
انشاء عدمی : نوعی انشاء است اما در این نوع موجود اعتباری را از بین می برد مانند اعراض و یا ابراء که مالکیت بستانکار نسبت به دین مدیون، معدوم می شود.
انعزال: از بین رفتن صفت نمایندگی در امور عمومی مانند وزارت یک وزیر (فلان وزیر عزل شد) و در امور خصوصی مانند وکالت و…
انفال: اموالی که به موجب قانون متعلق به شخص اول اسلام مانند پیغمبر و یا امام باشد مانند جنگل های طبیعی و نیزار ها و نظائر آنها، اموال کسی که وارث ندارد و اموال شخصی روسای کشورهای خارجی که در اثر جنگ مغلوب شده اند و دریا ها و اقیانوسها و رود های طبیعی که ذاتاٌ مالکیت اشخاص نمی باشد و….
اراضی انفال: شامل زمین های موات اراضی غیر موات اجانب ..اراضی بدون مالک و سواحل دریاها و رود خانه ها وغیره …
انفساخ: انحلال قهری عقد و قراردادها را انفساخ می گویندمانند ماده ۳۸۷ قانون مدنی