مطابق با ماده ۲۷ قانون مجازات اسلامی که مقرر میدارد: اموالی که ملک اشخاص نمیباشد و افراد و مردم میتوانند آنها را مطابق مقررات مندرجه در این قانون و قوانین مخصوصه مربوطه به هر یک از اقسام مختلفه آنها تملک کرده و یا از آنها استفاده کنند مباحات نامیده میشود.
مثل اراضی موات یعنی زمینهایی که معطل افتاده و آبادی و کشت و زرع در آنها نباشد.
مال مباح، مالی است که اولاً مالک خاصی ندارد، ثانیاً تملک یا انتفاع از آن طبق قانون ممکن است.
البته زمینهای شهری سه دسته هستند:
۱. موات
۲. بایر
۳. دایر یا آباد
زمینی مباح و موات است که مالک خاص و سابقه عمران و احیا نداشته باشد (ماده ۳ قانون زمین شهری)
زمین «بایر»، زمینی است که سابقه عمران و احیاء داشته و بتدریج و با گذشت زمان بـه حالت موات برگشته است، اعم از اینکه صاحب مشخص داشته یا نداشته باشد (ماده ۴ قانون زمین شهری).
اراضی دایر زمینهایی است که آن را احیاء کردهاند و در حال حاضر مورد بهرهبرداری است. (ماده ۵ قانون زمین شهری).
تعریف قسمت اخیر ماده فوق از اراضی موات عام است و شامل اراضی بایر نیز میشود کـه قابل انتقال است زیرا زمین بایر هم معطل افتاده و در آن کشت و زرع وجود ندارد با این تفاوت که سابقه احیاء و مالکیت مسلم دارد.
اراضی موات، در حال حاضر، قابل احیاء و تملک نیستند.
مباحات طبق قانون مدنی عبارت اند از:
• اراضی مباح
• آبهای مباح
• معادن
• دفینه
• شکار
زمینی که بر روی آن اعیانی (درخت یا بنا) وجود ندارد، بیاض نامیده میشود و رابطه آن با زمین موات، عموم و خصوص مطلق است، زیرا هر زمین مواتی بیاض است، ولی عکس این قضیه صادق نیست/میزان