درک به معنی جبران کردن و در معنی دیگر فساد و ظلمت به کار می رود.
خود عقد بیع، بایع را ضامن درک مبیع و مشتری را ضامن درک ثمن قرار می دهد. ضمان درک ثمن و مبیع ناشی از عقد بیع است. ضمان معاوضی است چون عقد بیع یک عقد معاوضی است.
 ضمان درک ویژه بیع هم نیست ویژه هر عقد معاوضی هم است. در هر عقد معاوضی طرفین معاوضه ضامن درک مالی هستند که به دیگری می دهند.
بنابراین نکات مهم این است:
1) ضمان درک ناشی از خود عقد و معاوضه است و کسی دراینجا ضامن نمی شود.
2) ضمان درک ویژه بیع هم نیست و در هر عقد معاوضی جریان دارد.
3) منحصر در بحث استحقاق هم نیست.
4) با ضمان عهده فرق می کند.

نکته 1- بعضی فقها می گویند ضمان درک را نمی توان اسقاط کرد.
نکته 2- درک در ضمان درک مبیع به معنای فساد و ظلمت است.
نکته 3- ضمان درک ثمن: مسئولیت مشتری از خسارات ناشی از درک ثمن به بایع.
نکته 4- ضمان درک مبیع: مسئولیت بایع از خسارات ناشی از درک مبیع به مشتری.
نکته 5- بایع ضامن درک مبیع: متعهد است ناشی از خسارات درک مبیع.
نکته 6- ضمان دراینجا به معنی تعهد و مسئولیت است یعنی بایع تعهد دارد در برابر هر مشکلی که در مبیع وجود دارد ضامن شود. مثلا بایع خانه را به من فروخته است، بعدا معلوم می شود که این خانه متعلق به دیگری است دراینجا بایع ضامن است.

خسارات وارده مشتری از ناحیه درک مبیع:
1) ثمن
2) اجرت منافع مستوفات
3) اجرت منافع غیرمستوفات
4) هزینه ها
در ضمان درک مبیع فقها می گویند که مشتری حق دارد تمام ثمن را از بایع بگیرد. در مورد اجرت منافع غیرمستوفات و هزینه ها شرط دارد، اگر مشتری نمی دانست که فضولی نیست و مالک نیست «جهل مشتری به فضولی» اما در صورتی که می دانست بر اساس قاعده اقدام هیچ دو مورد بالا را نمی تواند بگیرد.
مورد سوم و چهارم در فقه غرامت نامیده می شود. غرامت ضرری است که بدون هیچ امکان مقابلی «نفعی، سودی» بر انسان وارد می شود. یکی از مصادیق غرامت تاوان است. پس در حقیقت بایع ضامن خسارات و غرامت هایی است که از ناحیه درک مبیع به مشتری وارد شده است. بایع متعهد است تمام خسارات ناشی از مشکل دار بودن مبیع را به مشتری پرداخت کند.
مشتری ضامن درک ثمن است و بایع ضامن درک مبیع است.
در برابر مالک خریدار «مشتری» هیچ حقی ندارد. مشتری حق دارد خسارات وارده را از بایع بگیرد و بایع متعهد است که این خسارات را بپردازد.