۱٫ حقوق :
مجموعه قوانین است که حاکم بر روابط انسان هاست که با هدف استقراء عدالت و ایجاد نظم به وجود آمده است.

۲٫ دیه :
دیه مالی است که به سبب جنایت بر نفس یا عضو به مجنی علیه یا به ولی یا اولیاء دم او داده میشود.

۳٫ زنا :
عبارت است از اجماع مرد با زنی که ذاتا” بر او حرام است.

۴٫ قوادی :
عبارت است از جمع و مرتبط کردن دو نفر یا بیشتر برای زنا یا لواط

۵٫ قذف :
نسبت دادن زنا یا لواط به شخص دیگری

۶٫ اقرار :
اگر شخصی خبری را اعلام کند که مفاد آن بر ضرر خودش و به نفع دیگری باشد اقرار نام دارد. به شخصی که اقرار می کند مقر
گویند. اگر مفاد این خبر به نفع خودش وبه ضرر دیگری باشد ادعا واگر به نفع دیگری وبه ضرر شخص ثالثی باشد شهادت نام دارد.

۷٫ اهلیت :
عبارت است از شایستگی انسان برای دارا بودن یا اجرای حق و تکلیف

۸٫ نکاح :
عبارت است از عقدی که سبب رابطه زنا شویی بین دو جنس مخالف می شود.
۹٫ طلاق :
عبارت است از انحلال نکاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب مرد و نماینده قانونی او

۱۰٫ دارایی :
تمام حقوق و تعهدات شخص اعم از مالی و غیر مالی
۱۱٫ عده:
مدتی که در آن مدت زنی که ازدواجش از طریق طلاق،وفات،فسخ نکاح یا بذل مدت منحل شده نمی توان شوهر دیگری اختیار کند.

۱۲٫ حرمت :
خواستن ترک کاری و راضی نبودن به انجام آن. مثل :قتل و سرقت
۱۳٫ کراهت :
خواستن ترک کاری بدون اینکه انجام آن گناه داشته باشد. مثل : طلاق

۱۴٫ تدلیس :
اعمالی که موجب فریب طرف معامله می شود وشخص فریب خورده تحت شرایط قانونی حق فسخ دارد.
۱۵٫ ولی : کسی که به حکم قانون اختیار دیگری را در قسمتی از امور داراست.

۱۶٫ ولی قهری : ولایت پدر یا جد پدری نسبت به صغیر.

۱۷٫ حریم :
مقداری از اراضی اطراف ملک قنات و نهر و امثال آن است که برای کمال انتفاع از آن ضرورت دارد
۱۸ مفهوم اشاعه :
انتشار مالکیت شرکاء در همه اجزاء مال مشاء است( یعنی همه شرکاء در همه اجزاء شریکند (
۱۹ حجر :
عبارت است از ممنوع بودن شخص از تصرف در بعضی یا تمام امور خود به منظور از حمایت از او به حکم قانون

۲۰ بذل مدت :
صرف نظر کردن زوج از ادامه اثر عقد نکاح در ازدواج موقت وپایان بخشیدن به آن را گویند.
۲۱ تمتع :
عبارت است از این که شخص قانونا” شایستگی و توانایی بهره مندی و دارا شدن حقی را داشته باشد.

۲۲تمکین
سلطه و اختیار دادن به دیگری را تمکین گویند. تمکین به معنای انجام وظایف زناشویی است. تمکین از حقوق واجب شوهر بر زن است و در صورت
۲۳ خودداری زن از آن بدون عذر، نفقه او بر شوهر واجب نخواهد بود. در واقع هر یک از زن و شوهر مکلّف به وظیفه خویش است؛ زن به تمکین و
۲۴ مرد به پرداخت مهر و هیچ‏کدام بر دیگری توقف ندارد.

۲۵نشوز :
اصطلاحی در فقه و حقوق اسلامی به معنی تمکین نکردن، نافرمانی و عدم ایفاء وظایف زناشویی از سوی یکی از زوجین است. اگرچه معمولاً نشوز فقط به نافرمانی زن از طریق عدم تمکین به شوهر اشاره دارد اما نافرمانی شوهر نیز در نوشته های فقهی نشوز نامیده می‌شود.

۲۶سلف یا سلم :
به معنای پیش فروش است .

۲۷اقاله :
به معنای بر هم زدن معامله با تراضی و سازش طرفین معامله است.

۲۸برائت :
اصلی است فقهی وعقلی که در امر کیفری ومدنی به کار می آید.برای مثال اصل آن است که هیچ کس مجرم نیست ومبری از ارتکاب جرم می باشد.

۲۹خیار:
تسلط بر از بین بردن اثر حاصل از عقد را گویند. خیار ممکن است ناشی از توافق و تراضی طرفین باشد مانند خیار شرط در عقد بیع که به موجب آن شرط می شود که در مدت معینی برای خریدار یا فروشنده یا هر دو یا نفر سومی اختیار فسخ معامله باشد و یا ممکن است خیار ناشی از حکم قانون باشد مانند خیار مجلس که به موجب آن مادام که مجلس عقد به هم نخورده طرفین حق بر هم زدن معامله را دارند.

۳۰عقد بیع :
ایجاب و قبولی که بر نقل ملک در برابر عوض معلوم دلالت می کند.