سوالی که در ذهن متبادر می شود این است که چرا در جامعه ما دختران جهت ازدواج نیازمند اجازه پدر یا جد پدری خود هستند؟ در پاسخ به این سوال باید اینگونه بیان نمود که بنظر میرسد قانون در این خصوص، با هدف حمایت و ارزش نهادن به دختران، اجازه پدر را در ازدواج آنان شرط نموده است نه تبعیض جنسیتی.

در خصوص موضوع عنوان شده، نظریات مختلفی در فقه بیان شده است که به چند مورد از آنان اشاره می گردد:

  1. برخی از علمای فقه معتقدند که ولایت پدر یا جد پدری تا زمانی که دختر باکره می باشد، پابرجا است به نحوی که حتی بدون اخذ موافقت دختر، آنها میتوانند او را به عقد دیگری درآورند.
  2. ولایت ولی در ازدواج دختر باکره در زمره مسائل مشترک بین او و ولی اش می باشد. بدین معنا که اگر دختر اقدام به ازدواج نماید، رضایت ولی او لازم بوده و اگر پدر یا جد پدری، اقدام به عقد دختر با دیگری نماید، می بایستی رضایت خود نسبت به ازدواج جلب گردد.
  3. زمانی که دختر بالغ شود، جهت ازدواج، دیگر نیازی به رضایت پدر یا جد پدری ندارد و بطور مستقل، اختیار نکاح را دارد.
  4. عده ای از فقها معتقدند که فقط در ازدواج دائم رضایت پدر یا جد پدری لازم است و در ازدواج موقت نیازی به رضایت آنان نیست.
  5. برخی از فقها معتقدند که دختر باکره بالغ درازدواج موقت نیاز به رضایت پدر یا جد پدری دارد و در ازدواج دائم استقلال دارد.
  6. استقلال پدر و دختر در عقد ازدواج است با این اختلاف که پدر میتواند ازدواج واقع شده توسط دختر را فسخ نماید اما برای جد پدری بر دختر باکره ولایتی وجود ندارد.
  7. این عده از فقها اعلام میدارند که استقلال دختر و پدر او در ازدواج، بدون جلب رضایت دیگری بموجب اذن یا اجازه می باشد.