⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖

مال مجهول المالک را تعریف کنید؟

مالی است که مالکی دارد ولی آن مالک مشخص نیست به عبارت حقوقی مالک داشتن آن مسلم ولی مالک آن مشخص نمی باشد.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مصادیق مال مجهول المالک

 

مصادیقی برای اموال مجهول المالک وجود دارد که آن ها را بیان خواهیم کرد در ابتدا به اشیا گمشده می پردازیم که در قانون از آن به عنوان لقطه یاد شده است که اکثر اموال مجهول المالک را همین اموال تشکیل می دهند

نوع دوم حیوانات ضاله می باشند که بنا بر اقتضای محل نوع حیوانات گمشده متفاوت می شود.

برای مثال در شهر تهران حیواناتی تزئینی مانند سگ و گربه از این دست و در شهر هایی با بافت قدیمی تر چه بسا گوسفند و سگ های نگهبان و این چنین حیواناتی گم شوند که در قانون از آن ها به عنوان حیوانات ضاله یاد شده است که حکم پیدا کردن آن در بحث قبلی گفته شد و نیازی به تکرار دوباره آن نمی باشد، و مطلبی که باید بیان شود این است که حیوان ضاله به هیچ نحوی قابل تملک نیست و یابنده موظف است که آن را به مالک رد کند اگر مالک را نشناسد و یا باید به حاکم و یا قائم مقام او تسلیم کند و الا ضامن خواهد بود به این معنا که اگر حتی هیچ تقصیری هم در از بین رفتن حیوان نداشته باشد (اگر از بین برود) وی مسئول این تلف می باشد و به این نحو نیست که اگر او را گرفت سپس رها کند تا وظیفه از دوش وی برداشته شود بلکه تکلیف بر او بار شده و تا اجرای آن تکلیف بر دوش وی باقی می ماند.

آخرین مصداقی که قصد بیان آن را داریم دفینه می باشد، دفینه مال منقول مادی است که به علت گذشت زمان و به علت مخفی بودن فراموش شده و مالک آن معلوم نیست که در زمین و یا بنایی دفن شده و بر حسب تصادف و اتفاق پیدا می شود که حکم قانونگذار این مسئله این است که این چنین اموالی به هر نحوی پیدا شود خواه حفاری به قصد پیدا کردن و اتفاقی بر خوردن به این چنین اموالی تاثیری در این اموال ندارد.

دفینه ها عتیقه محسوب شده و جز میراث فرهنگی است پس نه برای فقرا مصرف می شود و نه اختیار آن به دادستان سپرده می شود بلکه مال مجهول المالکی است که زین پس در حکم اموال عمومی است و برای عموم مردم به نمایش گذاشته می شود.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تکلیف اموال مجهول المال

پس از تحویل مال به حاکم قانونی همانطور که در ماده ۲۸ قانون مدنی بیان شده است مال توسط وی و یا با سپردن این وظیفه به دیگری و دادن اجازه، به مصارف فقرا می رسد.

فقیر کسی است که وضعیت مالی او مساعد نیست و به عبارتی هزینه سالانه خود و خانواده خود را نداشته باشد، این ضابطه ای است که در این خصوص در حقوق امروزی پذیرفته شده است و باید متذکر شد که مابین(فقیر و معسر) تفاوت وجود دارد، معسر کسی است که به واسطه عدم کفایت دارایی، یا عدم دسترسی به مال خود، قادر به تادیه مخارج خود و یا مخارج محاکمه یا دیون خویش نباشد.

در نهایت ملاک تشخیص فقر، عرف است و به کسی گفته می شود که درآمد وی کفاف هزینه های وی را نمی دهد.

تکلیف دیگری که بر دوش یابنده است اگر مال مجهول المالک از یک مقدار مشخصی کمتر باشد (کمتر از ۱۲ نخود نقره) می تواند آن را از آن خود کند ولی در غیر اینصورت (بیشتر از ۱۲ نخود نقره) باشد باید به مدت یک سال آن را تعریف کند.

به عبارتی در روزنامه ای یا کاغذی اعلام کند تا صاحب آن به او مراجعه نماید، اگر در این مدت (یک سال) صاحب آن پیدا نشد مشارالیه (یابنده) اختیار این امر را دارد که مال را به صورت امانت نگه دارد و یا تصرف دیگری در آن بنماید.

نگهداری اموال به صورت امانت و نوع مال و مصلحت آن تفاوت دارد.

برای مثال اگر حیوانی ارزشمند (سگ و گربه های تزئینی) پیدا کرده لازم است که به خوبی از آن نگهداری کند و در صورت نیاز بیرون ببرد؛ولی اگر مال طلا و جواهرات باشد وی حق نمایش آن ها را ندارد زیرا مصلحت امانتداری در طلا و جواهرات نگهداری آن ها در گاوصندوق و جایگاه های امن این چنینی می باشد، چه بسا نگهداری مال با از بین بردن آن ارزش پیدا کند و یا فروختن ؛ مثلا حیوانی رو به موت باشد که با ذبح آن می شود گوشت او را فروخت و پول را مبدل از حیوان به عنوان مال مجهول المالک به دادستان سپرد.

البته در صورتی که مال پیدا شده حیوانی باشد که یابنده برای نگهداری از او مخارجی متحمل شده است، می تواند پس از رجوع مالک به وی هزینه های خرج شده را از وی بگیرد.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تکلیف مال مجهول المالک و تکلیف یابنده آن در نهایت

کسی که مال مجهول المالک را پیدا می کند موظف است که آن را به حاکم تحویل دهد، در ابتدا مکانی که مال پیدا می شود می تواند در مجهول المالک بودن و یا نبودن آن به یابنده کمک کند.

برای مثال اگر مالی مجهول المالک در جایی باشد که در دسترس همگان قرار بگیرد دیگر مجهول المالک نیست، قرار دادن چند دست لباس و یا مقداری خوراکی در جایگاه دیوار های مهربانی و یا نزدیک به آن به نحوی که تصور شود که تهیه کننده آن اقلام، از گذاشتن وسایل در نزدیکی دیوار قصدی داشته، دیگر نمی توان چنین مالی را مجهول المالک دانست، در نتیجه مال باید به گونه ای باشد یقین مالک داشتن آن برود، معمولا کسی ساعت گران قیمت خود را در خیابان برای کار خیر رها نمی کند چرا که ارزش آن دانسته نمی شود پس این مثال در شناخت مال مجهول المالک می تواند خواننده گرامی را کمک کند

در ابتدا گفتیم یابنده باید مال را به حاکم تحویل دهد و مقصود از حاکم دادستان است و قانون مدنی به تبعیت از فقه امامیه از حاکم نام برده است که در قانون ایران پس از تقسیم وظایف افراد مسئول، این وظیفه (تحویل گرفتن مال مجهول المالک) به دادستان محول شده است.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

چه مالی مجهول المالک است؟

اموال مجهول المالک اموالی است که می دانیم مالکی دارند منتها دانسته های ما محدود به همین است که زمانی مالک داشته و حال نمی دانیم آن مالک کیست؟

در هر مکانی ممکن است که چنین اموالی پیدا شوند که مملوک بودن آن ها (به عبارتی متلعق بودنشان به یک شخصی) مسلم ولی آن شخص مشخص نیست.

اموال مجهول المالک اموالی هستند که مالک انها شناخته نمی شود که بدانیم از مال اعراض کرده یا نه یا اموالی که مالک آن شناخته نمی شود ولی مسلم است که مالک از آن اعراض نکرده است.

تعریف دوم قابل قبول نیست چون مالی که مالکش شناخته نمی شود نمی تواند به شکل مسلم متوجه شد که مالک از آن اعراض کرده یا نه

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تبصره چه کاربرد هایی می تواند داشته باشد؟

کاربرد هایی مثل بیان اشتثنائات، بیان تعاریف، بیان وسعت و حدود ماده و موارد دیگر.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا ماده قانونی میزان و اندازه خاصی دارد؟

خیر؛ ماده قانونی اندازه و میزان خاصی ندارد.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ماده در قانون به چه معنا است؟

ماده از ریشه مد در زبان عربی است. به معنای شیء که به آن استوار شده است.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تبصره چیست و بررسی آن

تبصره بر وزن تفعله و مصدر باب تفعیل می باشد.

 و ریشه آت” بصر” است.

که در زبان فارسی به معنای توضیح و تشریح کردن مطالب، بینا کردن، بینا گردانیدن، شناسا کردن آمده است.

 اما در معنای اصطلاحی اینگونه آمده است که تبصره:

توضیحی که بر یک ماده از قانون، اساسنامه، مرامنامه یا بخشنامه بیفزایند. قانون نویسان ایران، قبل از مشروطه از تبصره استفاده نکرده و برای آنان بیگانه بوده است. علت آن این است که قانون نویسان آن دوره از متون غربی و عربی اقتباس می کرده اند در شکل و قالب قانون.

در جلد نخست قانون مدنی که دارای ۹۵۵ ماده در سال ۱۳۰۷ نگارش شد هیچ تبصره ای به کار نرفته و آنچه دیده می شود مربوط به قانون گذاری سالیان بعد است.

کاربرد تبصره

 می توان گفت تبصره کاربردهایی از قبیل زیر دارد:

  • بیان کردن تعریف اصطلاحات با این توضیح که در قالب آن تبصره به شرح اصطلاحاتی پرداخته می شود که در مواد آمده و نیاز به توضیح دارند.
  • گاهی تبصره برای بیان شکل نحوه رسیدگی به ماده است و به عبارتی آیین دادرسی ماده محسوب می شود و به مواردی مثل تشریفات، مهلت و… اشاره می شود.
  • کاربرد دیگری که تبصره دارد این است که برای بیان استثنای ماده به کار می رود. البته در موارد زیادی استثنا در خود ماده آورده نی شود اما ممکن هم هست که در تبصره از آن نام برده شود.
  • تبصره کاربرد دیگر که می تواند داشته باشد این است که ضمانت اجرای مقرر در ماده را بیان می کند.
  • تبصره ممکن است حکم ماده را توسعه دهد یا اینکه دایره مصادیق آن را محدود تر کند.
۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۰۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ماده چیست و بررسی ماده در قانون

ماده یک واژه عربی است که گرفته شده از ریشه” مد” است که در حالت جمع می شود ” مواد” و ” مادات” است.

در تعریف آن در عربی گفته شده که ” یعنی آنچه شیء از آن ترکیب شده و بدان استوار است”.

 تعریف ماده در زبان فارسی به ابن شکل است که:

هر یک از بندهای قانون، اساسنامه، آیین نامه، لایحه و… فقره و یا بخشی جدا و مشخص در یک نوشته رسمی که معمولا با شماره یا عدد، مشخص می شود.

ویژگی های ماده

ماده قانونی مقیاس و اندازه خاصی ندارد و ممکن است یک ماده چندین خط توضیح داشته باشد و ماده دیگر در حدود چند واژه باشد.

ناگفته نماند که ایجاز گویی، کوتاه نوشتن، و رعایت اصول نگارش و قانون نویسی نشان از پختگی قانون گذار دارد.

اما نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که نباید وضوح و صراحت قانون را کنار بگذاریم و صرفا اکتفا کنیم به قواعد شکلی و تشریفات شکلی قانون.

ممکن است ماده ای که کمی طولانی است شامل بند هایی بشود که این بندها یا با شماره گذاری است یا با حروف الفبا تعیین می شوند اگر چه ممکن است که در این باره از هیچ نشانی استفاده نشود.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ترتیب تیتر ها و عناوین قانون

با توجه به آنچه بررسی کردیم تیتر های قانون به ترتیب ارزش و از اصلی به فرعی عبارت اند از:

“جلد”، ” کتاب”، “باب”، ” فصل”، ” مبحث”، ” گفتار” و” جزء / فقره”

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اما تقسیم بندی کوچک تر و فرعی تر از مبحث چیست؟

در این باره ممکن است که واژه” فقره” به کار رود یا گاهی واژه ” اول، دوم، سوم و…” به کار رود و غالبا” گفتار” استفاده می شود. مثل گفتار اول، گفتار دوم و…

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

عنوان بندی قانون

از امر از امور ساختاری و شکلی قانون محسوب می شود. این امر موجب دسترسی آسان تر به قواعد و احکام قانونی است.

تیتر ها و عنوان هایی که برای دسته بندی قانون به کار می رود “فصل” و مترادف آن در قوانین آن می باشد که می توان به “باب”، “کتاب”، “جلد” می باشد که بالا تر از فصل است.

البته این در مواردی به کار می رود که قانونی تعداد بسیار بالایی دارد مثل قانون مدنی.

در قانون ایران ” جلد” بر ” کتاب”و ” کتاب” بر ” باب” مقدم است.

همچنان که در قانون مدنی یا قانون مجازات اسلامی، قانون تجارت، قانون آیین دادرسی مدنی، قانون امور حسبی به همین ترتیب است.

اما در تقسیمات فرعی و کوچک تر از “فصل” الفاظ مختلف در قوانین مختلف به کار برده شده است.

برخی از “مبحث” نام برده اند، برخی دیگر از قوانین به ” الف” و “ب” تقسیم شده اند. اما معروف ترین تقسیم فرعی “فصل” واژه ی ” مبحث” می باشد.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

پاسخ به سوال ماده چیست؟ (به زبان ساده و گویا)

فارغ از اختلافاتی که در معنای لغوی قانون وجود دارد، در معنای اصطلاحی، قانون مجموعه قواعدی است که نحوه رفتار افراد و مناسبات میان آن ها را در جامعه تعیین می کند.

به عبارتی اهمیت قانون در یک توجه کردن به رفتار افراد و نتیجه ای است که از رفتار آنان پیش بینی می کند.

قانون در معنای مضیق، مجموعه قواعدی محسوب می شود که مربوط به امری خاص است.

برای مثال گفته می شود قانون مدنی، قانون نظام وظیفه، یا قانون مجازات اسلامی و… در اینجا قانون توسط مرجعی صالح به تصویب رسیده است و به عبارتی وضعی محسوب می شود.

 به طور کلی قانون را می توان این گونه تعریف کرد:

«قانون وضعی، قاعده ای است مکتوب که توسط مقام صاحب صلاحیت برای تنظیم رفتار مردم در اجتماع تنظیم شده و نقض آن، مستوجب اعمال ضمانت های اجرایی توسط دولت است».

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

نقض حقوق بشر؛ مدافعین و ناقضین

مصادیقی از حقوق بشر در بخش پیشین بیان شد اما حقوق بشر صرفاً به این مصادیق منتهی نمی شود بلکه حقوقی از جمله:

  • حق آزادی انتخاب شغل.
  • حق آزادی انتخاب سرنوشت.
  • حق راه.
  • حق دادرسی منصفانه.

حق شهروندی و سایر نسل های حقوق بشر که کم و کیف رعایت و اجرای آنها در هر کشور به تناسب شرایط و مقتضیات آن کشور می باشد.

در برخی از کشورها نقض حقوق بشر جرم انگاری شده است و تفاوتی نمی کند که یک نهاد حاکمیتی مرتکب نقض حقوق بشر شود یا یک شخص حقیقی یا حقوقی.

اما در برخی دیگر از کشورها نقض سازمان یافته حقوق بشر تحقق می یابد بدون اینکه شخص، پاسخگو باشد یا اینکه مجازات شود و صرفاً کمیته حقوق بشر و سازمان های حقوق بشری اقدام به اعلام بیانیه ای در جهت آگاهی اذهان جامعه جهانی می کنند.

از جمله این موارد:

  • کشتار مسلمانان در میانمار.
  • شکنجه و استثمار مسلمانان اویغور در چین.

سرکوب حقوق اولیه یک انسان در کره شمالی و … از جمله مصادیق نقض سازمان یافته و حاکمیتی حقوق بشر محسوب می شود اما مهم تر از جرم انگاری برای نقض حقوق بشر، رعایت و پاسداری از آن است که چه بسا دشوارتر خواهد بود.

طبیعتاً اگر نقض حقوق بشر در یک جامعه متمدن حتی توسط حکومت آن کشور رخ دهد، سازمان های مردم نهادی هستند که نسبت به طرح شکایت یا اعتراض و یا راهپیمایی اقدام می کنند تا حق بنیادین بشریت که لوحی منزه و پاک است خدشه دار نشود.

البته در کشور ایران نیز سازمان های مردم نهاد یا غیردولتی هستند که برای حمایت از حقوق اقشار جامعه پیشتاز هستند و خود را داعیه دار حفظ کرامت انسانی می دانند.

از جمله این نهادها می توان به مؤسسه حمایت از کودکان سرطانی (محک) که در راستای حق حیات کودکان تلاش می کند تا با اقدامات پزشکی و روانپزشکی امید به زندگی را در کودکان مبتلا به بیماری سرطان زنده نگه دارد و یا کانون های وکلای دادگستری با دفاع از حقوق حقه مظلومین تلاش می کنند که با اقدامات معاضدتی در جهت حمایت از حقوق مردم در راستای حق عدالت و تعمیم آن تلاش کنند.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مصادیق حقوق بشر

الف- حق زندگی

هر انسانی به ما هو انسان حق زندگی و حیات در جامعه ای که در آن زندگی می کند را دارد و نمی توان بدون رعایت مقررات قانونی نسبت به سلب این حق از افراد اقدام کرد، بلکه قانون بایست به نحوی نگارش و وضع گردد که در راستای حمایت و ارج نهادن به این حق بنیادین بشریت گام بردارد.

در آیه ۳۲ سوره مائده خداوند متعال می فرماید:

« هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل، یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسان ها را کشته و هر کس انسانی را رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است» و در همان آیه آمده است « و کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده نکشید جز به حق»؛

حقوق بشر در اسلام در این دو آیه دو بُعد از حق زندگی را مورد توجه قرار داده، یکی بُعد ایجابی و دیگری بُعد سلبی؛ به این معنا که کشتن انسان ها را بدون حق منع نموده و عدم رعایت این اصل را به مانند کشتن همه انسان ها قرار داده و از جهت دیگر، نجات جان یک انسان را به مانند زنده کردن همه انسان ها می داند.

کنوانسیون منع مجازات اعدام که در واقع در راستای حمایت از این حق بنیادین حقوق بشریت تصویب شده است، اعدام را نکوهش و در ازای آن به کشور های عضو پیشنهاد حبس های طویل المدت با اعمال شاقه و بازپروری داده است، چون جان انسان شریف است.

در جمهوری اسلامی ایران حق حیات یا زندگی برای تمامی آحاد جامعه در نظر گرفته شده است اما این حق بنیادین در رأس تمامی حقوق بشر قرار دارد و صرف اینکه شخصی فقط زنده باشد کفایت نمی کند که مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی در سال های اخیر موجب تضعیف حق زندگی شده است.

ب- حق آزادی (بیان)

شهروندان یک جامعه متمدن می توانند در چارچوب قانونی مسئولین آن کشور را مورد نکوهش و بازخواست قرار دهند و به صرف اینکه شخصی به یکی از مقامات کشوری معترض گردد نبایست عواقب کیفری برای آن شخص در نظر گرفت و حتی آزادی بیان صرفاً بیان اعتراض نیست بلکه گاهاً بیان حق است، حقی که در چارچوب قانون بیان شود، نبایست مورد تعرض قرار گیرد و برای پویایی یک جامعه متمدن که مردمان آن جامعه در تصمیمات کلان کشوری خود را سهیم بدانند، بایست حق آزادی بیان را به رسمیت شناخت.

در اسلام فضای گفتگو و بیان عقاید هموار است و با اتکا به آیه ۱۸ سوره زمر، خداوند متعال می فرمایند:

«مژده بده به بندگانم، آن کسانی که به همه سخنان گوش فرا می دهند، و از نیکوترین و زیباترین آنها پیروی می کنند.  آنان کسانی اند که خدا هدایتشان بخشیده است و ایشان واقعاً خردمندند».

آن کسانی که به همه سخنان گوش فرا می دهند، از نیکوترین آنها پیروی کنید و این معیاری برای بیان حرف حق است، در واقع بیان حق علیه باطل، هر چند که مخاطرات فراوانی در بیان آزادانه حق، گوینده را تهدید می کند.

البته آزادی بیان را نبایست با افتراء، تهمت، نشراکاذیب، توهین و … اشتباه گرفت بلکه بیان کلام حق مبرا از این جرایم می باشد و در ایران کنونی ما، آزادی بیان در ظاهر وجود دارد اما آزادی پس از بیان شاید کمی کمرنگ شده باشد و صرف رد شدن از خطوط قرمز می تواند عواقبی برای گوینده حق داشته باشد اما از سوی دیگر خوشبختانه قانون اساسی کشور، حق تجمع و راهپیمایی و برگزاری تظاهرات را در چارچوب قوانین به رسمیت شناخته است و این خود نیز بر روی کاغذ آزادی بیان نام دارد.

پ- حق عدالت

برابری یا انصاف مصادیقی دیگری از حق عدالت است.

یک جامعه پویا بایست عدالت را همچون پرچم آن کشور بر تمام سطوح مدیریتی و قضایی برافشاند.

عدالت همچون سکه ای دو رو است؛ یک روی آن مردم و روی دیگر آن حکومت ها هستند.

اگر حکومت ها، انصاف و برابری را میان مردم جامعه رعایت نکنند، نابرابری همچون ویروسی واگیردار در میان مردم گسترش یافته، و موجب تبعیض در سطح کلان جامعه خواهد شد در مقابل حکومت ها مکلف هستند که عدالت و برابری را بعنوان حقوق اولیه بشریت برای مردم شناسایی کنند.

در روزگاری رنگین پوست ها از حقوق اجتماعی که لازمه حق عدالت است، برخوردار نبودند، اما به مرور دولت ها حق عدالت در جامعه را به رسمیت شناخته و به تمامی مردم آن جامعه با هر رنگ و سلیقه ای حقوق بشریت اعطاء نمود و به قانون منع برده داری معروف است.

آیه ۴۷ سوره یونس خداوند متعال می فرمایند:

«برای هر امتی رسولی است، هنگامی که رسول ایشان به سوی آنان بیاید، به عدالت در میان آنها داوری می شود و ستمی به آنها نخواهد شد»؛

در قران کریم مکرراً به قسط و عدل سفارش شده و همین عدالت را در جوامع اسلامی می توان مشاهده کرد.

ت- حق آزادی فکر، عقیده و مذهب

هیچ کس را نبایست بخاطر اندیشده ایشان بازخواست کرد، هیچ کس را نبایست بخاطر دین و مذهبش بازخواست و تحت فشار قرار داد و هر انسانی حق دارد با هر اندیشی، هر دینی و هر مذهبی زندگی کند.

نمونه بارز احترام به حق آزادی فکر، عقیده و مذهب کشورهای توسعه یافته اروپایی هستند که هر شخص با هر عقیده و دینی و مذهبی بدون اینکه توسط آن حکومت یا مردمان آن کشور مورد تعرض و نکوهش قرار گیرد، زندگی می کند.

مثال بارز حق آزادی فکر، عقیده و مذهب را می توان در هاید پارک لندن مشاهده کرد؛ هر کس با هر عقیده، اندیشه و دینی در آن پارک در روزهای مشخصی اقدام به دعوت دیگران به پیوستن به عقیده، اندیشه و دین آن مُبلغ می باشند، بدون اینکه حکومت تعرضی به این اقدام کند چون این حق در آن جوامع روزگار طولانی مدتی است که به رسمیت شناخته شده است.

در اسلام نیز آمده است:

«در دین هیچ اجباری نیست»

اما گویا اجبار است و اگر شخصی مسلمان نسبت به تغییر دین خود به سایر ادیان اقدام کند، به حکم شرع مرتد و خونش حلال است. و حتی این طرز نگاه افراطی را در بخش های متفاوت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی می توان دید.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

حقوق بشر | شرایط حقوق بشر در اسلام و ایران چگونه است؟

بشر چندین قرن است که روی به یکجا نشینی آورده است و به پشتوانه این یکجا نشینی دریافت که باید روابط اجتماعی را نیز گسترش دهد اما درک متقابل این امر از همان ابتدا برای برخی از قبایل و مردمان حکومت ها دشوار بود.

ولیکن بودن حکومت هایی که در احترام به حقوق و آزادی های اجتماعی پیشتاز بودند از جمله دودمان هخامنشیان بالاخص سلطنت شاه شاهان کوروش بزرگ، که سه اصل اساسی را برای حکومت داری خویش در نظر گرفت.

کردار نیک، گفتار نیک و پندار نیک و به پشتوانه این سه اصل مردمان آن دیار در صلح و آرامش زندگی می کردند و حتی در کشورگشایی هایی که صورت می گرفت مطابق با اسناد و لوح های بجا مانده از آن دوران، بعضاً حقوق جنگ نیز رعایت می شده است که نشان دهنده تاریخ قابل دفاع این مرز و بوم است.

آیات قرآن به تشخیص مفسران حقوق بنیادین بشریت را نیز شناسایی کرده است اما شأن اجرای آن امری متفاوت است.

حقوق بشر به مثابه همکاری میان تمدن هاست که پس از تجارب تلخ در جنگ های متمادی خصوصاً دو جنگ جهانی اول و دوم، با انتشار اعلامیه حقوق بشر به همت سازمان ملل متحد این همکاری میان کشورها شکل گرفت و کشورها دریافتند که بایست به مرور، حقوق بنیادین بشریت را به رسمیت بشناسند و حتی برای تحکیم این حقوق کمیته ای ویژه ای در سازمان ملل متحد شکل گرفت و همچنین برخی از کشور ها و حتی اتحادیه ها، اقدام به تأسیس دادگاه های ویژه رسیدگی به جرایم حقوق بشر نمودند.

با توجه به پیشینه حقوق بشر در عرصه بین المللی، همچنین توجه ویژه اسلام به این حقوق حقه بشر، به بررسی مصادیق حقوق بشر در عصر کنونی در ایران و اسلام پرداخته می شود، و به تفکیک مصادیق را تشریح و قیاسی میان حقوق بشر غربی و اسلامی و اجرای آن در ایران توجه خواهد شد و چگونگی نقض حقوق بشر و افراد یا اشخاصی که در راستای نقض فردی یا سازمانی آن و در نقطه مقابل حمایت فردی یا سازمانی آن می پردازند، بررسی می گردد.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اجاره به مثابه حق بودن چه نوعی حقی است و در تقسیم بندی ها چه حق هایی بر آن بار می شود؟

اجاره در وحله یک حق مالی است که شخص به صورت محدود و موقت بر روی مال کس دیگری پیدا می کند. پس اجاره حق مالی، حق موقت و حقی است که بر منافع مالی تعلق گرفته نه صرف عین آن مال مثل مالکیت.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

یک تفاوت از حق عینی و حق مالی را ذکر کنید.

حق عینی حقی است که در برابر تمام افراد جامعه قابل استناد است و حق دینی بر خلاف آن صرفا در برابر چند شخص معین و مشخص قابلیت استناد را دارد.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

حق در معنای حقوقی به چه نحوی مورد بحث قرار می گیرد؟

حق در عالم و اندیشه حقوق به مثابه این در نظر گرفته می شود که حق دارد یا خیر و حق به شکل حق داشتن مدر نظر است و به صورت حق بودن بررسی نمی شود.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر