⚖به روز بودن دانشجویان حقوق و پاسخگویی به سوالات هموطنانم.⚖

ارکان حق و حقوقی و تقسیم بندی با توجه به ارکان

حقوق به نسبت ارکانی که دارند می توانند تحت یک تقسیم بندی جدایی دیگری قرار بگیرند مثل حق تقدم و تعقیب:

به این عبارت که برخی حقوق نسبت به حقوق دیگر از امتیاز تقدم و رجحان برخورد دارند.

برای مثال: کسی که مرده است و طلبکارانی دارد طلبکاران او نسبت فرزندانش حق تقدم نسبت به آن مالی که پس از مرگش باقی مانده است دارند.

حق دیگری که می توان از صحبت کرد حق معنوی است.

این حقوق، حقوقی است که به صاحب آن، اختیار انتفاع انحصاری از فعالیت و فکر و ابتکار انسان را می دهد.

مثلا اگر کسی آمد و توانست ماشینی اختراع کند که بدون بنزین حرکت کند؛ او این حق را دارد که استفاده از این ابتکار عملی را که داشته به صورت اختصاصی فقط خودش ببرد که این حق نتیجه حق مربوط به شخصیت است که حقی است که هر انسان فارغ از وابستگی اش به گروه های اجتماعی خاص تعلق دارد و بیشتر از شخص انسان حمایت می کند تا منافع مادی او که برای حفظ ذات انسان است مثل حمایت از شخصیت جسمی انسان که اگر کسی به دیگری ضربه ای و یا جراحتی عمدی وارد کرد این فرد مورد ضربه می تواند از او دیه بگیرد قصاصش کند و حتی فرد را به حبس در زندان دچار کند و یا حق آزادی افراد که هیچ انسانی حق ندارد آزادی تن دیگری را محدود کند.

مثلا اگر پلیسی بدون علت دیگری را بازداشت کند؛ محاکمه می شود چون افراد از حق آزادی تن برخوردارند.

تقسیم بندی دیگر نسبت به ارکان حق موقت و حق دائم است که از لحاظ داشتن مدت بحث می شود.

اگر کسی حقی محدود به زمان معینی نسبت به مالی داشته باشد، حق وی حقی موقت است مثل اجاره که معمولا برای یک یا الی دو سال می باشد و قسم دیگر حقوق حق دائم است مثل مالکیت یک شی که اگر فردی مالک خانه ای باشد تا زمانی که نفروشد یا عملی حقوقی بر روی انجام ندهد معمولا تا زمان مرگش از آن خودش هست و بعد از فوت که به ورثه او می رسد‌.

تقسیم دیگر حق، مطلق و نسبی است که حق مطلق این چنین تعریف شده است که فرد در برابر همه می تواند به آن استناد کند.

مثل مالکیت که می شود گفت این خانه من است کسی حق ندارد داخل خانه بیاید ولی در برابر آن حق نسبی است که صرفا در برابر بعضی افراد قابلیت استناد دارد مثل طلب از یک دوست که نمی شود به مغازه ای رفت و بگوییم من از فلانی طلب دارم از شما جنس می خرم چون رابطه صرفا بین همان دونفر است.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اقسام حق/ چه نوع حقوقی می توان داشته باشیم؟

پس از بیان تعریف حقوق و تقسیم بندی های کلی، به اقسام حق خواهیم پرداخت، حق به اعتبار متعلق خود دارای اقسام گوناگونی است که در ذیل به موارد مهم آن اشاره می کنیم.

  • حق مالی و غیرمالی: تقسیم حق به مالی و غیر مالی مهم ترین تقسیم در این باره است، حق مالی آن است که اجزای آن مستقیما برای دارنده، ایجاد منفعتی نماید که قابل تقویم به پول باشد؛ مثلا فردی بر روی زمین، حقی دارد؛ وی هر وقت بخواهد می تواند آن را بفروشد و از این فروش یک مال به اموال وی اضافه می شود که حق استفاده از آن زمین را از خودش در ازای آن مال سلب کرده است.

در برابر آن حق غیر مالی را آورده اند که تعریف این نوع حق این است که فرد، حقوقی دارد که آن حقوق، مابه ازای مالی ندارد مثل حق بنوت یا حق ابوت مثلا حقی که پدر و مادر بر روی فرزند دارند، نمی توانند آن را بفروشند چون غیرمالی است.

  • حق مالی به دو نوع حق عینی و دینی تقسیم می شود که حق عینی همان است که فرد، حقش نسبت به عین خارجی تعلق گرفته است که کامل ترین این نوع حق، حق مالکیت است و در برابر آن حق دینی قرار دارد که حقی است مالی که شخص، نسبت به دیگری دارد و می تواند ایفای دین را از او بخواهد و مدیون هم در برابر او موظف است که دین را پرداخت کند.

با توجه به این مقدمه ای که بیان شد می توان سه نوع حق را در نظر گرفت:

قدرت شخص بر شخص دیگر: مانند حق قصاص (مثلا اگر در ایران کسی، دیگری را بکشد، پدر و مادر فردی که به قتل رسیده یا کسی دیگر بر طبق قانون حق دارد فردی را که قتل انجام داده را در برابر مقتول بکشد که مجری انجام این قتل خود قانون است که تعیین می کند که چطور به قتل برسد)

حق حضانت و …این قدرت یک قدرت معنوی است

قدرت شخص مالک بر مال: این حق از نوع قدرت مادی است که دو صورت دارد قدرت مالک بر روی مال منقول مثل کتاب و قدرت مالک بر روی مال غیر منقول مثل خانه و زمین و قسم آخر قدرت شخص بر مال و شخص دیگر با هم مثل اجاره که مستاجر هم بر روی منافع حق دارد و هم بر روی موجر که هرگاه خانه مشکلی پیدا کند (تعمیرات عمده ای بخواهد) می تواند او را به دادگاه بکشاند و وی را به تعمیر خانه ملزم کند.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

تعریف حقوق و تقسیم بندی های کلی حقوق

واژه حق در فرهنگ های لغت به این چنین معنا شده است:

  • شایستگی.
  • درستی.
  • مطابق با عدالت و واقعی.

در اصطلاح حقوقی بحث درباره حق داشتن است و نه درباره حق بودن یا نبودن؛ در این نوشته به بررسی حقوق به بیان ساده می پردازیم.

حق به معنای امتیازی است که صاحب آن دارد مثل حق فروش یک ملک که تنها مالک می تواند آن را بفروشد و از این دست مثال ها.

امروزه واژه حقوق استعمالات و کاربردهای متفاوتی دارد اگرچه این کاربرد ها بی ارتباط با یکدیگر نیستند ولی از برخی جهات با هم فرق دارند؛ حقوق به معنای دستمزد و حق الزحمه مثلا در جایی که فردی برای دیگری کار می کند آن پولی که می گیرد؛ حق اوست که از آن، در جامعه و عرف، حقوق یاد می شود.

حقوق در معنای دیگری عبارت است از مجموعه قواعد و مقررات الزامی که بر روابط اعضای جامعه در یک زمان معین حاکم است که این افراد وظیفه دارند که از این قانون پیروی کنند.

برای مثال قبل از انقلاب، نداشتن حجاب و یا خوردن مشروب جرم محسوب نمی شده و اگر کسی آن را انجام می داده مجازاتی برای او نبوده ولی با تغییر نظام و با به روی کار آمدن جمهوری اسلامی قوانین، اسلامی شدند و حجاب داشتن و نخوردن مشروب قواعدی هستند که باید رعایت شوند.

یکی دیگر از معناهای حقوق، درباره علم حقوق به کار می رود که مقصود از آن دانش حقوق می باشد که در برابر سایر علم ها به کار می رود.

حق را به اعتباراتی که دارد به جهات گوناگونی تقسیم کرده اند.

در وهله اول حق فردی را به سه گروه تقسیم می کنند که قبل از آن حقی که در برابر حق فردی است را تعریف می کنیم، به حق جامعه می پردازیم.

حق جامعه حقی است که به افراد جامعه تعلق دارد مثل حق داشتن پارک و اموال عمومی که برای تمام افراد جامعه است، حق داشتن امنیت که این را مامورین انتظامی و افرادی که این وظیفه را دارند آن را انجام می دهند؛

حال به تقسیم بندی مورد بحث می رسیم:

اول حق سیاسی است که هر فردی این حق را دارد تا در انتخاب شدن به عنوان قوای عمومی و سازمان های دولتی و یا انتخاب کردن این اشخاص در مجالس قانونگذاری.

دومین حق مربوط به حقوق عمومی است که مربوط به شخصیت انسان و ناظر به روابط بین مردم و دولت می باشد مثل حق آزادی و حق حیات.

سومین حق، حقوق خصوصی است که میان مردم در بین خودشان می باشد مانند خرید و فروش که از آن به حق مالکیت یاد می شود مانند اجاره کردن یک خانه و اجاره دادن که از آن به حق انتفاع یاد می شود و از این دست مثال ها.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اصل برائت در فقه

فقها اصل برائت  را به عنوان یکی از اصول عملیه پذیرفته اند و از آن به اصالة البرائة یاد میگردد  بر اساس سخن فقها اصل برائت یکی از اصول عملیه است که در مواردی که بعد از جست و جو و پیدا نکردن دلیل در تکلیف واقعی شک میشود باید  برای رهایی از شک به آن رجوع نمود. مثلا اگر در خصوص واجب بودن یا نبودن غسل جمعه شک کنیم و بعد از جستجو برای پیدا کردن دلیل بر واجب بودن این امر به یاس و ناامیدی برسیم به اصل برائت مراجعه نموده و اصل را بر این می‌گذاریم که این غسل در روز جمعه واجب نمی باشد. بنابراین اگر در اصل تکلیف شب شود و هیچ دلیلی نیز مبنی بر آن تکلیف برای شخص روشن نشود آن تکلیف بر عهده شخص ثابت نمی شود.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اصل برائت در اعلامیه جهانی حقوق بشر

در این اعلامیه نیز اصل بر برائت و عدم مجرمیت افراد مورد تایید قرار گرفته است بر اساس این اعلامیه هر فردی بری از مجرمیت است مگر آن که در دادگاه مجرمیت تو ثابت گردد.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی(۱۹۶۶)

اصل برائت صرفا یک موضوع داخلی و مختص به ایران نمیباشد بلکه اصلی است بین المللی. برای مثال در بند ۲ ماده ۱۴ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که به امضای دولت و تصویب مجلس ایران نیز رسیده و طبق ماده ۹ قانون مدنی، در حکم قانون بوده و در دادگاه‌ها نیز لازم الاجرا است، در خصوص اصل برائت چنین مقرر می دارد: هرکس متهم به جرمی شود تا زمانی که به بزهکاری او مطابق قانون به اثبات برسد بی گناه فرض می شود.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اصل برائت در قانون حقوق شهروندی

بند ۲ ماده واحده قانون حقوق شهروندی نیز تاکید می‌کند که: تا جرم در دادگاه صالح اثبات نشود و رای مستند و مستدل به مواد قانونی و یا منابع فقهی معتبر و قطعی نگردیده است و برائت متهم بوده و هر کس حق دارد در پناه قانون از امنیت لازم برخوردار باشد.

 

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اصل برائت در قانون آیین دادرسی مدنی

در خصوص اصل برائت در ماده ۱۹۷ قانون آیین دادرسی مدنی چنین آمده است اصل برائت است بنابراین اگر کسی مدعی حیا دینی بر دیگری باشد باید آن را اثبات کند.

بر اساس این ماده اگر در وجود تکلیفی شک و تردید حاصل شود به نبودن تکلیف حکم می شود یعنی اگر شک گردد که شخص به شخص دیگری بدهکار است یا خیر بر اساس این اصل حکم می شود که وی بدهکار نمی باشد و شخصی که مدعی وجود دین و بدهی است باید ثابت کند که شخص مدیون می باشد و اگر نتواند ثابت کند و دلیلی بر این امر نداشته باشد او می تواند فرد را سوگند دهد و تا وقتی که چنین درخواستی از او نشده است او همچنان بدون الزام به ادای سوگند از مسئولیت مبرا خواهد بود.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اصل برائت در قانون آیین دادرسی کیفری

در ماده ۴ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ اصل بر برائت گذاشته شده است. به موجب این ماده “اصل برائت است هرگونه اقدام محدود کننده سالب آزادی و ورود به حریم خصوصی اشخاص جز به حکم قانون و با رعایت مقررات و تحت نظارت مقام قضایی مجاز نیست و در هر صورت این اقدامات نباید به گونه‌ای اعمال شود که به کرامت و حیثیت اشخاص آسیب وارد کند”

بر اساس این ماده اصل برائت یکی از اصول تضمین کننده حقوق و آزادی‌های فردی است که مطابق آن هرکس بیگناه فرض می‌شود مگر اینکه ارتکاب به جرم به اثبات برسد در جریان رسیدگی های کیفری متهم نیز از این حق برخوردار است که بیگناه فرصت شود تا آن که ارتکاب جرم منتسب به او به موجب حکم قطعی دادگاه ثابت شود با رعایت این اصل کرامت انسانی متهم رعایت می گردد و می تواند تا آخرین لحظه قطعی شدن حکم محکومیت خود از تمامی امکانات دفاعی موجود بهره گیرد.

پذیرش اصل برائت در امور کیفری آثاری دارد که مراجع قضایی ملزم به رعایت آن هستند که این آثار عبارتند از:

  • شخصی که در یک دعوا متهم شناخته می شود مسئولیت ارائه دلیل بر علیه او مبنی بر مجرمیت وی بر عهده دادستان است که تعقیب کننده دعوای عمومی محسوب می شود. اگر دادستان توانست مجرمیت او را با دلایلی که ابراز نموده و ثابت نماید آن وقت به متهم این اجازه داده می شود که از خود دفاع کند. او می‌تواند به مواردی مثل دفاع مشروع استناد نماید تا مسئولیت کیفری را از خود سلب کند.
  • چون اصل بر بی گناهی متهم است او مجبور نیست تا بی گناهی خود را ثابت کند مگر اینکه دلایلی بر علیه او وجود داشته باشد.
  • برای اثبات گناهکاری متهم او مجبور به اعتراف به ارتکاب عملی که به او نسبت داده می شود نیست.
  • متهم نباید برای اعتراض به جامعه تحت شکنجه قرار گیرد.
  • زمانی که حکم برائت متهم از دادگاه صادر می شود حتی قبل از اینکه حکم قطعی شود باید متهم فوری آزاد گردد چرا که این از آثار اصل برائت است.
  • در مواردی که مجرمیت متهم مورد شک و تردید قرار دارد باید به اصل برائت رجوع نمود و او را مجرم ندانست.
  • این اصل اقتضا دارد تا متهم بتوانند از امکانات دادرسی مثل معرفی وکیل استفاده نماید. او می تواند در اولین ساعات دادرسی در کلیه محاکم از حق داشتن وکیل برخوردار گردد.
  • حق سکوتی که برای متهم در نظر گرفته شده است نیز از دیگر آثار پذیرش اصل برائت است.
  • پذیرش اصل برائت این اثر را دارد که باید در اولین ساعات انتصاب اتهام یا بازداشت به متهم تفهیم اتهام گردد تا او متوجه اتهام خود باشد.
  • قبل از اینکه حکم بر محکومیت متهم صادر گردد اصل برائت این اقتضا را دارد که او بتواند از تمامی حقوق اجتماعی و سیاسی استفاده نماید و برخوردار گردد.
  • حق اعتراض به قرار ها و احکامی که از دادگاه ها صادر می گردند از آثار اصل برائت است.
  • متهم می‌تواند به پرونده اتهامی و کلیه دلایلی که علیه او وجود دارد رجوع نموده و اطلاعات لازم را کسب کند. این نیز از دیگر آثار پذیرش اصل برائت در حقوق کیفری ایران است.
۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اصل برائت در حقوق اساسی

 قانون اساسی ایران به تبعیت از فقه اسلامی و کنوانسیون‌ها و مقررات بین‌المللی اصل برائت را مورد توجه قرار داده است پیش بینی این اصل در قانون اساسی ایران صرف نظر از این که مبنای پذیرش آن فقه یا حقوق خارجی باشد از نقاط قوت قانون اساسی به شمار می‌رود و باید آن را نشانه اهمیتی تلقی کرد که قانونگذار اساسی ایران برای اصل برائت در نظر داشته است.

در اصول مختلفی از قانون اساسی ایران می‌توان اصل برائت را چه به صورت صریح و چه با استنباط از متن اصول پیدا نمود.

  • در اصل ۳۷ قانون اساسی و اصل برائت به صراحت مورد اشاره قرار گرفته است که مقرر میدارد”اصل، برائت است و هیچ کس از نظر قانونی مجرم شناخته نمی‌شود، مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت شود”
  • همچنین اصل ۳۶ قانون اساسی که متضمن اصل قانونی بودن جرم و مجازاتها است ، بیانی دیگر از اصل برائت می باشد. چون  هرگاه در جرم بودن یا نبودن عمل دچار تردید شویم باید مبنا را بر جمله بودن عمل بگذاریم و این یکی از شقوق اصل برائت است که در قالب اصل قانونی بودن جرم و مجازات بیان می شود. در خصوص اصل قانونی بودن جرم و مجازات باید گفت که این اصل به این معنی است که هیچ عملی جرم نیست مگر اینکه برای آن در قانون مجازات اسلامی تعیین مجازات شده باشد.
  • طبق اصل ۱۶۷ قانون اساسی نیز احکام دادگاهها باید مستدل و مستند به مواد قانون و اصولی باشد که بر اساس آن حکم صادر شده است از این اصل نیز می‌توان اصل برائت را استنباط نمود چون دادگاه در مقام صدور حکم محکومیت قصد کنار نهادن اصل برائت را دارد باید دلایلی معارض اصل برائت ارائه شود تا بتوان بر خلاف اصل برائت متهم را محکوم نمود و الا با فقدان دلایل توجیهی عدول از اصل برائت باید بر مبنای اصل فوق حکم به برائت افراد صادر نمود.
  • همچنین در اصل ۲۲ قانون اساسی نیز به برائت افراد از هرگونه تعرض تصریح شده است بر اساس این اصل افراد از هر گونه اشتغال ذمه اعم از کیفری و مدنی بری میباشند یعنی افراد جامعه در کلیه امور اجتماعی خود در برخورد با افراد دیگر  از مأموران دولتی یا غیر دولتی و حتی افراد عادی بر ای تلقی می‌شوند و هیچ کس نمی‌تواند متعرض آنان شود.
  • در اصل ۲۵ قانون اساسی نیز می توان اصل برائت را استنباط نمود چرا که افراد بر اساس اصل برائت از حمایت قانونی در مورد ارتباطات خود برخوردار هستند و الا اگر فرض بر مجرمیت آنان باشد باید ارتباطات افراد مورد کنترل قرار گیرد اما چون اصل بر برائت است ارتباطات تلفنی افراد مورد کنترل قرار نمی گیرد مگر در مواردی که قانون تجویز نموده است.
۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

مفهوم اصل برائت

برائت امروزه از حقوق اساسی افراد شمرده می‌شود. برائت در لغت یعنی پاکی جستن، رهایی پیدا کردن و آزاد بودن، تبری و بیزاری جستن، رهایی و خلاص شدن می باشد.

در علم حقوق اصل برائت در مسائل کیفری به این معنی است که، کسی مجرم نیست مگر آنکه مجرم بودن او ثابت شود و در مسائل حقوقی به این معنی است که کسی بدهکار نیست مگر آنکه بدهکاری او ثابت گردد.

در حقوق ایران برائت به عنوان یک اصل پذیرفته شده است اصل برائت یکی از اصول عملیه می باشد. زمانی که مجتهد حکم یک قضیه را به وسیله دلیل و امارات به دست می آورد در واقع به حکم آن قضیه به صورت واقعی دست میابد و حکم آن را واقعاً بر اساس دلیل و امارات پیدا می‌کند، اما گاهی اتفاق می افتد که مجتهد بر اساس دلیل و اماره نمی‌تواند حکم واقعی یک موضوع را بیابد که در این خصوص باید به اصول عملیه رجوع نمود اصول عملیه اصولی هستند که در مواقع شک و تکلیف حجت شناخته می شوند و در مواقعی که شک و تک تردید در مورد حکم یک موضوع داریم به این اصول مراجعه می‌کنیم تا از بلاتکلیفی رها شویم البته لازم به ذکر است که عمل به اصول عملیه زمانی مجاز است که قبلاً برای یافتن دلیل تلاش کافی شده باشد و از دست یافتن به دلیل ناامید و یاس حاصل شده باشد.

 بنابراین بر اساس موارد بالا اصل برائت یکی از اصول عملیه می‌باشد که زمانی که در مجرم بودن یا نبودن شخصی و یا بدهکار بودن یا نبودن شخصی شک می کنیم باید به این اصل مراجعه کنیم تا حکم موضوع را پیدا کنیم بر اساس این اصل بنا را باید بر برائت افراد گذاشت یعنی زمانی که شک در مجرم بودن یا نبودن شخص است باید اصل را بر مجرم نبودن او گذاشت و زمانی که شک در بدهکار بودن یا نبودن فرد است بایستی او را غیر مدیون فرض نمود.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

برائت

در لغت یعنی تبرئه شدن و خلاص شدن از هر عیب و تهمت. در حقوق ایران نیز به برائت در قوانین مختلفی اشاره شده است. به این معنی که همه افراد بری از هرگونه جرم و گناه هستند و باید این مورد به عنوان یک اصل مورد پذیرش قرار گیرد و افراد را بی گناه دانست.

همانطور که بیان شد اصل بر برائت افراد است یعنی اینکه باید برای همه افراد فرض را بر برائت گذاشت و اگر کسی ادعا دارد که شخصی مجرم است یا گناهکار است باید آن را ثابت نماید و لازم نیست شخصی که مورد ادعا قرار گرفته است ابری بودن و مجرم نبودن خود را ثابت نماید به این موضوع در حقوق ایران تحت عنوان اصل برائت یا فرض برائت ادر قوانین مختلفی اشاره شده است. همچنین در قوانین بین المللی و همچنین در فقه اسلامی این اصل مورد تاکید قرار گرفته است.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

وکالت در ابراء

برای ابراء می توان وکیل گرفت. وکالت در ابراء باید به صراحت و روشنی داده شود وکالت کلی بدون صراحت صحیح نیست اگر چنانچه کسی دین دیگری را بدون اجازه طلبکار ابراء نماید این ابراء غیرنافذ و فضولی است. ابراء کننده می‌تواند برای ابراء، وکیل بگیرد تا مدیون را به وکالت از او بری کند.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شرایط موضوع ابراء چیست؟

دین باید آزاد کلی و موجود باشد. بنابراین اگر دین به وجود نیامده باشد یا به نفع دیگری بازداشت باشد یا عین معین باشد ابرا واقع نخواهد شد.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

برائت ذمه مدیون

مطابق ماده ۲۹۱ قانون مدنی؛ ابراء ذمه میت از دین صحیح است. ترکه شخصیت حقوقی مستقل دارد و منظور از ابراء ذمه میت در این ماده، ابراء آن شخصیت حقوقی است. در فرضی که مدیون ترکه ای نداشته باشد، ابراء جنبه اخلاقی پیدا می‌کند. وقتی می‌توان ذمه میت را از دین ابراء کرد به طریق اولی می‌توان ذمه محجور را نیز ابراء کرد.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

شرایط ابراء کننده کدامند؟

ابراء کننده باید اراده، قصد اهلیت و رضایت داشته باشد. طبق ماده ۲۹۰ قانون مدنی؛ ابراء وقتی موجب سقوط تعهد می‌شود که متعهد برای ابراء اهلیت داشته باشد. منظور از اهلیت در اینجا همان اهلیت قواعد عمومی قراردادهاست. ولی، وصی و قیم تنها در مورد وام‌های کم‌ ارزش که ممکن است برای کودک جنبه تربیتی داشته باشد، می‌توانند از طرف مولی علیه مدیون را ابراء کنند؛ زیرا در غیر این صورت ابراء به ضرر محجور است.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ماهیت ابراء چیست؟

طبق ماده ۲۸۹ قانون مدنی؛ ابراء عبارت از این است که دائن از حق خود به اختیار صرف‌نظر می‌نماید. ابراء اسقاط حق دینی توسط مدیون است. حتی ابرائی که به قصد رسیدن به پاداش انجام می‌شود نیز ایقاع است. در واقع ابراء ایقاعی تبعی و تابع وجود دین است. اثری که از تبعی بودن ابراء ناشی می‌شود این است که ابراء قبل از وجود دین یا بعد از سقوط آن بی اثر است؛ زیرا در این دو حالت دینی موجود نیست تا ابراء شود. وصیت به ابراء در زمره ایقاعات است؛ بنابراین به قبول موصی له احتیاج ندارد.

ابراء ممکن است ضمنی باشد مانند جایی که سند طلب آگاهانه توسط مدیون از بین می‌رود. در ابراء علم تفصیلی نیاز نیست زیرا ابراء مبتنی بر گذشت و مسامحه است. درج شرط عوض در ابراء باعث باطل شدن آن نیست. ابرائی که با اشتباه در شخصیت مدیون حاصل شده باشد، اصولاً باطل است مگر خلاف آن ثابت شود.

دینی که سبب آن ایجاد شده باشد، قابل ابراء است. اگر ابراء به قصد فرار از دین انجام شده باشد، در مقابل طلبکار قابلیت استناد ندارد. در مواردی که یکی از مسئولین تضامنی ابراء شود، همه مسئولان بری می‌شوند.اگر طلبکار تنها حق رجوع به یکی از مسئولان تضامنی را از خود سلب کرده باشد می‌تواند به سایر مسئولان رجوع کند.با ابراء تضمینات دین ساقط می‌شود.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

ماهیت بذل مهریه، ابراء یا هبه؟

درباب بذل مهریه اختلاف نظر فراوان است علاوه بر این که عموماً بذل مهریه را ابراء می دانند آرایی نیز از دیوان عالی کشور صادر شده مبنی براین که بذل مهریه ابراء است منتها دیدگاه مخالفی نیز وجود دارد که بذل مهریه را هبه دانسته و حتی در این باب نیز آرایی از دیوان عالی کشور صادر شده است. این اختلافات و آراء متعارض وجود دارند و نیاز به صدور رای وحدت رویه و پایان دادن به اختلافات داریم.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

آیا ابراء دین با هبه دین یکی است؟

خیر ابراء یک ایقاع و اسقاط حق دینی است منتها هبه عقد است و تا مدیون قبول نکند هبه واقع نمی شود. اثر ابراء سقوط دین از طریق یک ایقاع است درحالی که هبه دین باعث سقوط دین مدیون در اثر مالکیت مافی الذمه است چون وقتی مدیون مالک دین خود می شود اگر بخواهد وفای به عهد کند باید آن دین را به خود بپردازد. بخشش طلب به مدیون ابراء نیست بلکه هبه محسوب می‌شود.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر

اثر بطلان در عقد مساقات

در صورت باطل شدن قرارداد، محصول متعلق به صاحب باغ است و او به عامل اجرت المثل کارش را می پردازد. ماده ۵۴۴: در هر مورد که مساقات باطل باشد یا فسخ شود، تمام ثمره مال مالک است و عامل مستحق اجرت المثل خواهد بود. ماده ۵۴۵: مقررات راجعه به مزارعه که در مبحث قبل ذکر شده است در مورد عقد مساقات نیز مرعی خواهد بود، مگر این که عامل نمی تواند بدون اجازه مالک معامله را به دیگری واگذار یا با دیگری شرکت نماید.

۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی کاویان مهر