برای ایجاد این تعهد باید دو شخص برای خود قراردادی ببندند و یکی از آنها در برابر دیگری ملتزم به دادن مال یا انجام دادن کاری به سود شخص ثالث بشود پس اگر معامله ای برای ثالث (نمایندگی) باشد یا ثالث از آن سود برد (مانند همسایه ای که از قرارداد ساختمانی همسایه خود با پیمانکار، به دلیل بالا رفتن قیمت زمین منتفع می شود) شرط به سود ثالث تحقق نمی یابد.
* در تعهد به نفع ثالث سبب دین تراضی دو طرف در قرارداد اصلی است و قبول طلبکار (شخص ثالث) هیچ سهمی در ایجاد آن ندارد و پس از قبول او نیز نمی توان ادعا کرد تعهد ناشی از قراردادی است که بین متعهد و ثالث بسته شده است
* مطابق ماده ۱۰ ق.م تراضی اشخاص برای ایجادهر دین مشروعی کفایت می کند و لازم نیست دو طرف عقد معینی را انشا کنند و تعهد به نفع ثالث را به صورت شرط ضمن آن در آورند پس تعهد به نفع ثالث میتواند یکی از__دو عوض اصلی__باشد مثل بیمه عمر که تعهد بیمه گر نسبت به پرداختن پول بیمه به طور مستقیم در برابر التزام بیمه گذار به تادیه اقساط مقرر واقع می شود
یا در عقد صلح مندرج در ماده ۷۶۸ ق.م که تعهد به نفع ثالث عوض مال صلح قرار گرفته است
* وجود شخص ثالث در زمان وقوع عقد لزومی ندارد چون طرف قرارداد نمی باشد و کافی است در زمان تحقق طلب موجود و قابل تعیین باشد مثلا در عقد بیمه عمر چون پیش از مرگ بیمه گذار ثالث هیچ طلبی از بیمه گر ندارد می توان ذینفع(ثالث) را وارثان آینده بیمه گذار قرار داد
* تعهد به نفع ثالث ریشه ی قراردادی دارد و از توافق دو طرف (مشروط له و مشروط علیه) ایجاد می شود و در برابر ثالث در حکم ایقاع است
* ثالث می تواند مثل سایر طلبکاران از تمام وسایلی که برای اجبار مدیون به کار می رود استفاده کند مثلا می تواند از دادگاه یا اجرای ثبت الزام مدیون را به وفای به عهد بخواهد ولی حق فسخ عقد اصلی را ندارد
* حق پیش از قبول ثالث به وجود می آید ولی هنگامی به طور قطع وارد دارایی ثالث میشود که به صورت صریح یا ضمنی تملک آنرا بپذیرد
* ثالث نمی تواند اجرای تعهد را از مشروط له بخواهد یا او را مسئول خسارات ناشی از عدم اجرای تعهد بداند
* حق ثالث را نمی توان از طریق اقاله پیمان اصلی از بین برد اقاله ناظر به آینده است و به حقوقی که در گذشته ایجاد شده از جمله حق ثالث صدمه نمی زند #فسخ
* اگر عقد معوض است و تعهد به نفع ثالث یکی از عوضین ان است مشروط له و مشروط علیه می توانند از حق حبس استفاده کنند.