یکی از منابعی که فُقهاء با استفاده از آن، حکم اَعمالی که از انسانها سر میزند را بیان میکنند، «اِجماع» است.
«اِجماع» در لغت، دو معنا دارد که عبارتند از:
1ـ عزم و تصمیم
2ـ اِتّفاقنظر
«اِتّفاق نظر» یعنی چند نفر در موضوعی با یکدیگر مشورتکنند و به اِتّفاق آراء، یک نظر را تصویب کنند (که در این حالت میگوییم: این افراد با هم اِتّفاق نظر دارند/ متّفق شدهاند)؛ مانند لفظِ «أجْمَعُواْ» در آیۀ ۱۵ سورۀ یوسف: «فَلَمَّا ذَهَبُواْ به وَ أجْمَعُواْ أن یجَعَلُوهُ فى غَیَابَت الجْب؛ برادران یوسف(ع)، او را همراه خود بردند؛ و متّفق شدند که او را در چاهى بیَندازند».
ـ اِجماع در اصطلاح، به معنای اِتّفاقنظر و متّفق شدن میباشد.
پرسش:
آیا هر اِجماع و اِتّفاقنظری حجّت است؛ و میتوان به آن بهعنوان یکی از ادلّۀ استنباط احکام استناد کرد؟
پاسخ:
خیر. از نظر شیعه، هر اِجماع و اِتّفاقنظری حجّت نیست؛ و اِتّفاقنظری حجّت است که دارای «ارکان اِجماع» باشد.
ارکان اِجماع عبارتند از:
1ـ اِتّفاقنظر:
اِتّفاقنظر یعنی همۀ مجتهدین باید بالاِتّفاق نظر داده باشند. یعنی اگر برخی از مجتهدین نظر دهند و برخی دیگر سکوت کنند، اِتّفاقنظر رخ نداده است
2ـ اِتّفاقنظر باید بین مجتهدین باشد:
برای اینکه بگوییم اِجماع رخ داده است، مجتهدین باید اِتّفاقنظر داشته باشند (و نَه افراد عادی).
3ـ اِتّفاقنظر باید در مورد مسئلهای دینی باشد:
اگر مجتهدین در مورد مسئلهای غیر دینی (مسئلهای عقلی، عادی و ...) با هم به نظر واحدی برسند؛ این نظر آنها، اِجماع نیست.
4ـ اِتّفاقنظر باید حاکی و کاشف از رأى و نظر امام معصوم(ع) باشد:
ـ اِتّفاق نظری که تمام این شرایط را داشته باشد، اِجماع است و حجّت میباشد.
با توجّه به چهار رکن اِجماع، «اِجماع» یعنی اِتّفاقنظر مجتهدین در مسئلهای دینی؛ و این اِتّفاقنظر، باید حاکی از رأی و نظر امام معصوم(ع) باشد.
سؤال: منظور از حاکی و کاشف بودن از رأى و نظر امام معصوم(ع) چیست و از کجا میفهمیم که اِتّفاقنظر مجتهدین، چه موقع حاکی و کاشف از رأى و نظر امام معصوم(ع) است و چه موقع نیست؟
پاسخ: منظور از حاکی و کاشف بودن از رأى و نظر امام معصوم(ع)، یعنی نظری که مجتهدین دادهاند، باید همان نظر امام معصوم(ع)، در مورد آن مسئله باشد.
سؤال: از کجا میفهمیم که اِتّفاقنظر مجتهدین، حاکی از رأى و نظر امام معصوم(ع) است یا خیر؟
پاسخ: این مسئله بین اُصولیّون اختلافی است؛ لیکن، برخی از اُصولیّون در این زمینه معتقدند که: مجتهدین به علّت تقوای بالای خود، بدون دلیل، در مورد مسئلهای با هم اِتّفاقنظر نمیکنند؛ و وقتی در مورد مسئلهای با هم اِجماع و اِتّفاقنظر میکنند، یقین داریم که آنها به استناد دلیلی معتبر این نظر را دادهاند؛ و همین موجب میشود که مطمئن شویم که نظر آنها، همان نظر امام معصوم(ع) است (حاکی از رأی و نظر امام معصوم(ع) است).
مثال: «یکی از شرایط قاضی، حلالزاده بودن است».
این مسأله نَه در قرآن آمده است و نَه در سنّت. مجتهدین در این مورد که قاضی باید حَلالزاده باشد، با هم اِتّفاقنظر کردهاند؛ و این اِتّفاقنظر، هر چهار رکن اِجماع را دارد.
ـ «اِجماع» حجّت است و فُقهاء به آن استناد میکنند.
ـ منبع: فرهنگنامه اصول فقه استاد شب خیز