اتفاق مجتهدین:
صریحترین دلیل حُجیت اجماع، حدیث نبوی است که میفرماید: لاتجتمع امتی علی الخطاء؛ و احادیث دیگری بههمین مضمون. به نظر برخی اصولیون؛ منظور از کلمه امتی، همه مسلمانان است؛ لکن بهطوریکه غزالی در اینباره مینویسد، منظور همه مسلمانان نیست بلکه منظور کسانی است که در مسائل شرعی صاحبنظر باشند. او تعبیر میکند به مجتهدِ صاحب فتوی و اهل حل و عقد؛ بدین ترتیب کودکان و دیوانگان از شمول آن خارجند و نیز عوام و کسانی که در رشتههای غیر فقه و اصول اطلاع و تخصص دارند هم خارجند. دلیل بر این مطلب این است که در مسائل شرعی که احتیاج به نظر و فکر و استدلال است، جائی برای اظهارنظر عوام نفیاً و اثباتاً وجود ندارد تا موافقت آنها منشاء اثر یا مخافتشان موجب ضرر باشد، همینطور؛ دانشمندانی که در رشتههای دیگر علم و اطلاع دارند؛ مثلاً مورخان، جغرافیدانان، علمای نجوم و ریاضیدانان و پزشکان نسبت به مسائل شرعی عوام محسوب میشوند؛ چون از رشته تخصّص آنها خارج است، این تنها فقهاء و اصولیون هستند که در مسائل شرعی صاحب فتوی میباشند و اتفاق نظر آنها مِلاک حُصول اجماع است.
صریحترین دلیل حُجیت اجماع، حدیث نبوی است که میفرماید: لاتجتمع امتی علی الخطاء؛ و احادیث دیگری بههمین مضمون. به نظر برخی اصولیون؛ منظور از کلمه امتی، همه مسلمانان است؛ لکن بهطوریکه غزالی در اینباره مینویسد، منظور همه مسلمانان نیست بلکه منظور کسانی است که در مسائل شرعی صاحبنظر باشند. او تعبیر میکند به مجتهدِ صاحب فتوی و اهل حل و عقد؛ بدین ترتیب کودکان و دیوانگان از شمول آن خارجند و نیز عوام و کسانی که در رشتههای غیر فقه و اصول اطلاع و تخصص دارند هم خارجند. دلیل بر این مطلب این است که در مسائل شرعی که احتیاج به نظر و فکر و استدلال است، جائی برای اظهارنظر عوام نفیاً و اثباتاً وجود ندارد تا موافقت آنها منشاء اثر یا مخافتشان موجب ضرر باشد، همینطور؛ دانشمندانی که در رشتههای دیگر علم و اطلاع دارند؛ مثلاً مورخان، جغرافیدانان، علمای نجوم و ریاضیدانان و پزشکان نسبت به مسائل شرعی عوام محسوب میشوند؛ چون از رشته تخصّص آنها خارج است، این تنها فقهاء و اصولیون هستند که در مسائل شرعی صاحب فتوی میباشند و اتفاق نظر آنها مِلاک حُصول اجماع است.