تشکر میکنم از احترامی که شما به یک معلم پیر میگذارید. نکته ای که مایلم امروز عرض کنم درواقع دنباله عرایضی است که در کنگره ملی وکلا گفتم. شعری از ابو حنیفه خواندم که بیانگر اهمیت و مخاطرات کار وکالت است. از چهار واو، پرهیز کن، وکالت، ودیعه، وصایت و وقوف. نه اینکه اینها زشت است که باید پرهیز کرد بلکه آنقدر مهم است که باید با احتیاط نزدیک شد چون ممکن است بسوزاند.   

قدر متیقن این ها، امانت است. وکیل امین است برای موکل و برای ملت. وکالت به نظر من شغل خصوصی نیست هرچند دولتی هم نیست و خدمتی عمومی است. از این امانت ملی و امانت در برابر موکل، قواعدی استخراج می شود که می توان آن را اخلاق وکالت یا آیین وکالت نامید. اگر چنین آیین نامه ای برای وکلا باشد بسیار مفید است. مطلبی بنده تهیه کرده ام که دارای ۴ قسمت است. در رابطه با موکل و دادرسی و جامعه و قاضی.           
در رابطه با موکل اولین وظیفه وکیل این است که دست از گفتن چیزهای غلو آمیز و نشدنی بردارد. امانت اقتضا دارد که واقعیت به موکل گفته شود. وظیفه دوم در رابطه با موکل، لازم است نتایج امر وکالت را طوری که تشحیص میدهد به موکل اعلام کند و نگوید صددرصد برنده است. مثل جراح باید توضیح دهد و بگوید چه مسائلی ممکن است در ضمن دادرسی پیش بیاید و چه اشکالاتی ممکن است پیش بیاید و چقدر شانس دارد.        

سومین وظیفه این است که اگر خواست موکل راه انحرافی انتخاب کند او را باز دارید که اگر غیر از این باشد با امانت ملت منافات دارد. نکته سوم دستمزد است. آیین نامه حق الوکاله را مشخص کرده است. به نظر من یک وکیل خوب رضایت موکل خود را جذب میکند و پول زیادی نمیگیرد.     

در مورد رابطه وکیل با دادرسی، وکیل باید از پیچیده کردن دادرسی خود داری کند. وکیل باید از فنونی که بلد است برای راهنمایی قاضی استفاده کند نه پیچیده کردن و طولانی کردن دادرسی. قاضی نیاز دارد به هدایت و حمایت شما. خود من وقتی قاضی بودم از همین راهنمایی ها استفاده میکردم. سعی کنید این امانت را قاضی هم حس کند. در رابطه با خود قاضی هم وکیل باید به قاضی احترام بگذارد. مسند قضاوت احترام دارد. در خارج هم قاضی و وکیل، با هر وضعیت علمی یا شخصیتی که باشد، وکیل قاضی را عالیجناب خطاب میکند. کار بدی نیست که وکلا و قضات با لباس رسمی در دادگاه حاضر شوند.
در رابطه وکیل با اجتماع، از وکیل این توقع می رود که با لباس مناسب در مجامع عمومی حاضر شود و باید درجامعه، شان وکالت را حفظ کند. رفتار وکیل باید با قاضی احترام آمیز باشد اما تملق آمیز نباشد. وکیل در عین حال که نباید خود را کوچک کند، نباید تفاخر هم بکند. بگذارید جامعه خود به خود به شما احترام بگذارد. هرچه افتاده تر باشید مردم شما را ایستاده تر می بینند.        
رعایت مسائل فوق، مستلزم دو شرط است که در اختیار وکیل نیست. وکیلی می تواند به مقتضای امانت رفتار کند که هم امنیت شغلی و هم آزادی در دفاع داشته باشد که این دو به هم مربوط است. در همایش هایی که وکلا هستند، این دو چیز را فراموش کرده اند. در مورد امنیت شغلی در خصوص استقلال وکلا و مظالمی که در این زمینه هست و موضع کانونهای وکلا صحبت زیاد شده است، اما در موضوع امنیت در دفاع، به میزان مناسب، صحبت نشده است.         

بعضی از وکلا به خاطر دفاع از موکل در زندان هستند و این انتظار می رود که وکلا و کانونها از قوه قضاییه بخواهد که به پرونده وکلایی که بابت دفاع از موکل به زندان رفته اند امعان نظری بکند. بنده به شخصه و بعنوان اعلام از طرف جامعه وکالت، اگر اجازه می دهید، آزادی وکلائیکه فقط به خاطر دفاع از موکلان در بازداشت هستند، از قوه قضائیه تقاضای آزادی ایشان می گردد.       
بخشی از سخن هم مربوط به قضات است. ممکن است وکلایی منطقی خلاف قضات باشند باید به این اختلافات زیاد بها داده نشود. مسائل اخلاقی و سیاسی و اجتماعی مثل جرائم دیگر نیست و اختلاف سلیقه ها نباید به نحوی باشد که آزادی وکیل در دفاع خدشه دار شود. من آنچه شرط بلاغ است میگویم، تو  از سخنم خواه پند گیر یا ملال .