هفتم ــ اصل قانونی بودن :

نظر بر اینکه ؛ قواعد و مقررات آیین دادرسی کیفری در معنای عام آن جزء حقوق

جزا محسوب می گردد ، تابع اصل قانونی بودن هستند . بدین معنی که ؛ دادگاهها

در رسیدگی به جرایم به مقرراتی عمل کنند که قانونگذار وضع کرده است . و لذا

حق ندارد خودسرانه تصمیمی بگیرد یا اینکه قاضی بگوید ؛ من صدور قرار تأمین

خواسته در دعوای کیفری را جایز نمی دانم .

هشتم ــ اصل اعتبار امر مختوم :

هرگاه حکم یا قرار نهایی به مرحله ی قطعیت برسد ، اعتبار امر مختومه را دارد .

بدین معنی که نمی توان دعوای موضوع حکم یا قرار را تعقیب نمود و متهمی را که

یک بار تحت تعقیب قرارگرفته و محکوم یا تبرئه شده است مجدداً تعقیب کرد .

نهم ــ اصل صلاحیت عام دادگاههای عمومی :

اصل بر آنست که دادگاههای عمومی کیفری ، صلاحیت رسیدگی به کلیه ی جرایم

را دارند مگر اینکه قانونگذار رسیدگی به جرم خاصی را از صلاحیت این دادگاهها

خارج کرده باشد .

دهم ــ اصل صلاحیت دادگاه مستقر در محل وقوع جرم :

اصل در صلاحیت دادگاهی است که جرم در آن حوزه قضایی واقع شده . در مواردی

که جرم خارج از حوزه ی قضایی واقع شده ولی در آن حوزه کشف و یا مرتکب در آن

حوزه دستگیر شده باشد و نیز در مواردی که دادگاه محل وقوع جرم صلاحیت

محلی برای رسیدگی نداشته باشد ، دادگاه محل ، تحقیقات مقتضی را بعمل

آورده و پرونده را همراه با متهم ( در صورت دستگیری وی ) به دادگاه صالح ارسال می دارد .

 

یازدهم ــ اصل تبعیت دادسرا از دادگاه در صلاحیت محلی

 

صلاحیت دادسرا ، تابع صلاحیت دادگاهی است که دادسرا در معین آن تشکیل

شده است .

دوازدهم ــ اصل عدم اعتبار تصمیم مراجع غیر صالح :

نظر به اینکه قواعد صلاحیت آمره است و دادگاه یا طرفین دعوا حق ندارند بر خلاف

آن با یکدیگر تراضی کنند . بدین ترتیب اگر جرمی در حوزه ی قضایی تهران رخ دهد

، شاکی و متهم نمی توانند توافق کنند که دادگاه مستقر در حوزه ی قضایی

اصفهان به آن جرم رسیدگی کند ، بر این اساس ، اگر دادگاه کیفری غیر صالح رأی

صادر کند . این رأی فاقد اعتبار بوده و در دیوان عالی کشور نقض خواهد شد .

بنابراین اصل ، تحقیقات مرجع تحقیق غیر صالح معتبر نخواهد بود .

سیزدهم ــ اصل لزوم پذیرش شکایت :

به موجب اصل 34 قانون اساسی ، دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هیچ

کس را نمی توان از دادگاهی که به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع کرد

این حق مراجعه به دادگاه ، این تکلیف را برای دادگاهها ایجاد می کند که

دادخواهی و شکایت کیفری فرد را بپذیرد . بنابراین دادگاه یا رئیس حوزه ی قضایی

نمی تواند به این بهانه که صلاحیت ندارد یا عمل ارتکابی جرم نیست یا دلیلی در

دست نمی باشد ، از پذیرش شکایت خودداری کند . بلکه باید شکایت را بپذیرد و

حکم یا قرار قانونی را صادر نماید .

 

چهاردهم ــ اصل احضار مقدم بر جلب :

ــ جلب متهم ، نوعی محدود کردن آزادی اوست . و اصل آنست که محدود کردن

   دیگران ممنوع است . بنابراین اصل بر ممنوعیت جلب متهم است .

    از اصول جلب متهم آنست که ؛ قبل از احضار متهم ، نمی توان او را جلب کرد .

ــ بر این اصل استثنایی وجود دارد که در ماده 118 ق . آ . د . ک مذکور است .

پانزدهم ــ اصل علنی بودن محاکمات :

1 ــ به موجب اصل 165 قانون اساسی ؛ محاکمات علنی انجام می شود و حضور

     افراد بلامانع است .

2 ــ علنی بودن محاکم در موارد زیر استثناء شده است :

ــ در محاکم رسیدگی به جرایم اعمال منافی عفت و جرایمی که بر خلاف اخلاق

    حسنه است .

ــ در محاکم رسیدگی به امور خانواده یا دعاوی خصوصی به درخواست طرفین .

ــ در مواردی که علنی بودن محاکم ، مخل امنیت یا احساسات مذهبی باشد .

3 ــ منظور از علنی بودن ، عدم ایجاد مانع جهت حضور افراد در دادگاه است .

4 ــ انتشار جریان دادرسی در رسانه های گروهی قبل از قطعی شدن حکم ، مجاز

     نخواهد بود .

5 ــ حضور اطفال کمتر از 15 سال در دادگاهی که به امر کیفری رسیدگی می کند

      به عنوان تماشاچی ممنوع است .

شانزدهم ــ لزوم اخذ آخرین دفاع از متهم :

ــ به موجب ماده 193 ق . آ . د . ک ؛ دادگاه پس از پایان مذاکرات به عنوان آخرین

   دفاع به متهم یا وکیل او اجازه ی صحبت داده و پس از امضای طرفین رسیدگی را

    ختم می کند .

ــ فلسفه اخذ آخرین دفاع آنست که برای تأمین بیشتر حقوق دفاعی متهم ، به

   وی یادآوری شود که دلایل ابرازی او کامل نبوده و برای آخرین بار به او فرصت

  داده می شود تا چنانچه دلیل یا اظهار جدیدی دارد ابراز نماید .

ــ اخذ آخرین دفاع هم در مرحله ی تحقیقات مقدماتی صورت می گیرد و هم در

   مرحله رسیدگی در دادگاه .

ــ اصل لزوم اخذ آخرین دفاع در چنان مرتبه از اهمیت قرار دارد که برخی از سیستم

  های آیین دادرسی کیفری ، تحقیقات بدون اخذ آخرین دفاع را بی اعتبار دانسته

   در برخی موارد موجبات محکومیت انتظامی قاضی می دانند .

هفدهم ــ لزوم تبعیت دادگاه تالی از دادگاه عالی :

امر دادگاههای عالی در درجه ی بالاتری نسبت به امر دادگاه تالی قرار دارند . لذا

برای دادگاههای تالی لازم الاجراست . بنابراین این دادگاه عمومی از نظر دادگاه

تجدیدنظر استان پیروی می کند و دادگاه تجدیدنظر هم موظف به تبعیت از دیوان

عالی کشور است .

توجه :

 لزوم تبعیت دادگاه تالی از عالی ، نباید سبب خدشه دار شدن استقلال دادگاهها

 شود . لذا دادگاه عالی نمی تواند از نظر ماهوی دستوری به دادگاه تالی بدهد

بلکه دستورات دادگاه عالی منحصر در امور شکلی است .

هیجدهم ــ لزوم صدور رأی و ممنوعیت مفتوح نگه داشتن

                 پرونده

وقتی شکایتی در دادگستری مطرح می شود و به شعبه ای ارجاع می گردد ، آن

شعبه موظف به رسیدگی و صدور رأی مقتضی است . بنابراین دادگاه جز در موارد

استثنایی حق مفتوح نگه داشتن پرونده و عدم تصمیم را ندارد .