به طور کلی قربانیان همسرآزاری از مشکلات سلامت عمومی بیشتری رنج می برند. به عبارتی بین مورد بدرفتاری واقع شدن و مشکلات روان شناختی رابطه وجود دارد. قربانیانی که مورد بدرفتاری عاطفی و فیزیکی قرار گرفته اند، در مقایسه با قربانیان خشونت اقتصادی و جنسی مشکلات بیشتری را تجربه می کنند. به صورت کلی می توان گفت عوامل بسیاری در سه سطح فرد خشونت دیده، عامل خشونت گر و ویژگی های خانوادگی-اجتماعی در بروز خشونت خانگی علیه زنان دارند.

در خصوص راهکارهای پیشگیری از بروز خشونت های خانگی می توان به مواردی چند اشاره کرد:

1 ارتقاء مهارت های اجتماعی و تکنیک های ارتباطی خصوصاً ارتباطات و تعاملات غیررسمی در زندگی مشترک یک عامل بسیار موثر در کاهش خشونت های خانگی است. مهارت هایی مانند ارتقا آستانه تحمل و کنترل خشم، دگرخواهی و کاهش تعلقات فردی می تواند حایز اهمیت باشد.

2 برپایه مطالعات انجام شده، شانس قرار گرفتن در معرض خشونت فیزیکی در زنانی که از تحصیلات دانشگاهی برخوردار هستند کمتر است، زنان تحصیل کرده بیشتر از مهارت ها و منابع لازم برای تشخیص و خاتمه دادن به روابط همراه با خشونت بهره مند هستند.

3  عدم پایبندی به آموزه های مذهبی یکی از عوامل موثر ارتکاب خشونت های خانگی محسوب می شود.

4 سوء مصرف موادمخدر و الکل در مردان از عوامل خطر مهم ارتکاب به خشونت خانگی علیه زنان است. تأثیرهای منفی الکل و مواد مخدر بر ادراک و قضاوت افراد همراه با مجموعه عوامل اجتماعی و روانی مرتبط سبب افزایش احتمال بروز خشونت می شود.

5 دیدن و مواجهه با خشونت در دوره کودکی از دیگر عواملی است که عامل تسهیل خشونت خانگی در آینده می شود مشاهده یا مواجهه با خشونت در کودکی، سبب ایجاد چرخه میان نسلی سوء استفاده می شود و کودکان شاهد خشونت خانگی، آن را به عنوان یک روش پذیرفته شده برای حل تعارض های خانوادگی می آموزند و قربانیان خشونت نیز در معرض خطر مضاعفی برای تجربه ی خشونت در بزرگسالی هستند.