برخی تصور می کنند که مهارت در کلام و بکارگیری فن بیان در جلسات محاکم، مهمترین روش برای دفاع و پاسخ به دعواست. چنین تصوری ممکن است که در مورد معدود دعاوی کیفری صادق باشد ولی قطعاً در آنجا نیز کفایت نمی کند.

از آنجا که نظام حقوقی کشور ما یک نظام حقوقی “نوشته” و “مدوّن” (writen law) است، لذا آئین دادرسی آن نیز وفق مقررات و موازین مدون قانونی و مستند به اسناد و ادلّه مثبته انجام می پذیرد و قاضی بر اساس تشریفات قانون و آنچه در پرونده به عنوان سند یا مدرک ارائه شده است داوری و قضاوت می کند. سخنرانی و سخنوری در جلسات چنین دادگاههایی، عملاً جز اتلاف وقت و از دست دادن فرصتهای دفاع نیست. بنابراین، اتخاذ طرح دفاعی مناسب و پاسخ مناسب به هر دعوا (اعم از حقوقی و کیفری) مهمترین و حساس ترین وظیفه ی یک وکیل خوب است.

از آنجا که دفاع و پاسخ به دعوا مربوط به خوانده یا مشتکی عنه است، لذا این شخص ابتداء باید با دقت در سوابق و مستندات ارائه شده توسط خواهان یا شاکی و با توجه به نحوه طرح دعوا و مفاد و محتوای دعوای وی و با توجه به تشریفات ثبت و جریان دعوا ایرادات قانونی مربوط به دعوا را شناسائی و از هریک از آنها در فرصت مناسب برای دفاع از خود و رد دعوای طرف استفاده نماید.

علاوه بر این، با توجه به محتوای دعوا باید از آمادگی و مهارت لازم برای دفاع در ماهیت دعوا نیز برخوردار باشد. تمامی این اقدامات باید با دقت تمام و با ریزبینی لازم انجام شود و تماماً نیز باید با ارائه و ثبت لایحه و یا درخواست ثبت اظهارات در صورتجلسات دادگاه انجام شود. زیرا قاضی پرونده پس از خاتمه جلسه دادگاه، اساساً و صرفاً براساس آنچه بصورت مکتوب در پرونده ثبت شده است، اتخاذ تصمیم خواهد نمود و تلاش هریک از طرفین دعوا برای فضا سازی در جلسات دادگاه و اصرار بر اظهارات شفاهی به جای ارائه لوایح مکتوب، امری عبث و بیهوده است و چنین روشی در مورد وکلای دادگستری به عنوان یک کار غیرحرفه ای و عملاً به زیان موکلین ایشان است که به نوبه خود متضمن مسئولیتهای قانونی و اخلاقی برای وکیل است.

موازین قانونی مربوط به رسیدگی قضائی به دعاوی (اعم از حقوقی و کیفری) دارای جزئیات بسیار و پیچیدگی های حقوقی است و استفاده از امکانات و فرصتهای قانونی برای دفاع و پاسخ به دعوا، در واقع، مهمترین و مؤثرترین اقدام در جریان دادرسی محسوب می شود.