شیرین تر از غذا و آب در اوج گرسنگی و تشنگی برای کسی که در قید و بند زندان است جز آزادی نیست ولی زندان با تمامی خشونت ظاهری اش تاوان اشتباهاتی میباشد که رخ میدهد و مجازات بی قانونی هایی است که به دیگران لطمه میزند.

نگاه اغلب مردم به زندان مثل نگاه به فضایی است که عده ای آدم مجرم را برای مدتی کنارهم تلنبار می کند بی آن که تحولی در آنها ایجاد شود. از نگاه این افراد، زندان توفیقی در اصلاح اخلاق و رفتار زندانیان ندارد و چه بسا به زندان افتادن آنها را جری تر و خشونت طلب تر کند.

اما آنها که زندان ها را مدیریت می کنند چنین اعتقادی ندارند. آنها می گویند اگر یک فرد آزاد شده از زندان نترس و جری تر از قبل می شود، نه به خاطر حضورش در زندان، که به علت پرده دری و آشکارشدن ماهیت واقعی اش پس از به زندان افتادن است.

آنها معتقدند زندان هیچ کس را بدتر از زمانی که در زندان نبوده، نمی کند و برعکس قادر است آدم های مشکل دار را به سمت اصلاح ببرد. همین طرز تلقی است که سبب شده موضوعاتی چون عفو و آزادی مشروط وارد قوانین کشورمان شود تا افرادی که در طول دوره محکومیت دچار تحولات اخلاقی و رفتاری شوند یک بار دیگر طعم زندگی آزاد و بیرون از فضای بسته زندان را بچشند.

وقتی فردی در دادگاه مجرم شناخته می شود حتما باید برای گذراندن دوران محکومیتش به زندان برود چون فقط با حضور در زندان است که قاضی می تواند تاثیر مجازات بررفتار افراد را محک بزند پس برای رسیدن به آزادی چاره ای جز گذر از زندان نیست.

البته تشخیص اصلاح مجرمان کار آسانی نیست، چون اصلاح شدن موضوعی کمّی نیست که بتوان آن را با عدد و رقم به دست آورد. به همین علت برای پی بردن به اصلاح مجرمان باید بسیار دقیق بود و رفتار آنها را بدقت زیرنظر گرفت. اما با وجود این افرادی نیز هستند که چون ذاتشان شرور نیست و به خاطر یک اشتباه به زندان افتاده اند و قصد اصلاح و جبران از دست رفته ها را دارند با پذیرش آموزش های اصلاحی در زندان راه بازسازی خود را در پیش می گیرند.

طبق قوانین امور کیفری، آزادی مشروط فقط به محکومانی اعطا می شود که برای نخستین بار به مجازات حبس محکوم شده باشند. پس طبیعی است هرگاه فردی برای چندمین بار محکوم به حبس شده باشد نمی تواند از این امتیاز استفاده کند

دقیقا این افراد همان هایی هستند که مشمول آزادی مشروط می شوند. کسانی که این امتیاز شامل حالشان می شود، فرصت می یابند با خروج از زندان بقیه دوران محکومیتشان را در محیط اجتماع بگذرانند و خساراتی را که خود و خانواده شان به خاطر نام زندان متحمل شده اند، جبران کنند. البته آزادی مشروط عرصه ای برای آزمودن فرد محکوم است، چون اگر در این مدت خلاف تعهدات عمل کند و راه گذشته را تکرار کند آن وقت دوباره برای گذراندن باقیمانده دوران محکومیت راهی زندان خواهد شد.

امتیازی برای بهترین ها

آزادی مشروط اگرچه دارای شرط و شروط سختی است، اما به هر حال صبغه ای از آزادی را همراه خود دارد که ارزش دارد یک فرد محکوم به خاطرش از ارتکاب جرائم دست بردارد. اما به هر حال این آزادی شامل حال همه افراد نمی شود و تنها آنان که سابقه محکومیت به حبس ندارند یا مقدار معینی از محکومیتشان را گذرانده اند همراه آنها که حسن اخلاق و رفتار دارند و می توان پیش بینی کرد بار دیگر دست به ارتکاب جرم نمی زنند اگر ضرر و زیان شاکی خصوصی شان را نیز بپردازند در زمره آزاد شدگان مشروط قرار می گیرند.

طبق قوانین امور کیفری، آزادی مشروط فقط به محکومانی اعطا می شود که برای نخستین بار به مجازات حبس محکوم شده باشند. پس طبیعی است هرگاه فردی برای چندمین بار محکوم به حبس شده باشد نمی تواند از این امتیاز برخوردار شود.

شرط دیگر برخورداری از آزادی مشروط گذراندن دو سوم مجازات در جرائمی است که قانون برایش کیفری بیش از ۳ سال حبس تعیین کرده، در حالی که گذراندن نصف دوران محکومیت در جرائمی که مجازات قانونی آنها تا ۳ سال حبس است نیز از شرایط بهره مندی از آزادی مشروط است. توجیهی که قانونگذار برای تعیین این زمان ها بیان می کند این است که محکوم باید مدتی را در زندان بگذراند تا هم به صورت نسبی اصلاح شود و هم ناظران بتوانند میزان تحول رفتاری او را ارزیابی کنند.

در واقع فرد محکوم باید دوران محکومیتش در زندان را با حسن اخلاق و رفتار سپری کند و این حسن معاشرتش دائمی و مستمر باشد. البته تشخیص این موضوع گاهی سخت می شود، چرا که برخی محکومانی که از این شرط قانونی باخبرند با تظاهر به حسن اخلاق و رفتار سعی در آزاد شدن از زندان و پیگیری کارهای معطل مانده شان دارند. برای همین، همواره رصد اعمال زندانیان توسط رفتارشناسان و روان شناسان و آسیب شناسان اجتماعی مورد تاکید است تا افراد فرصت طلب و متقلب نتوانند از این امتیاز قانونی سوءاستفاده کنند.

ما شاید یکی از سخت ترین شرایط آزادی مشروط، شرط پیش بینی تکرار نشدن جرم از سوی محکومان باشد، چون یک کارشناس هر چقدر هم خبره باشد می تواند تحت تاثیر ظاهرسازی های افراد قرار بگیرد و تشخیص این که آنها پس از آزادی واقعا اصلاح می شوند یا این که دوباره دست به ارتکاب جرم می زنند، کاری است که ریسک بالایی دارد. حالا اگر تمام این شروط در یک فرد جمع باشد او باید اگر شاکی خصوصی دارد ضرر و زیانش را جبران کند تا بتواند به صورت مشروط آزاد شود. البته ناتوانی مالی فرد محکوم مانعی برای بهره مندی او از آزادی نمی شود، چرا که از نظر مجریان قانون همین که او وعده مساعد برای جبران ضرر و زیان شاکی را بدهد و قرائن و شواهد موجود هم این تصمیم او را تایید کنند برای آزاد شدن کفایت می کند.