آریستوکراسی: نجیب سالاری، نجیب زادگان و اشرافیان، حکومت بهترین ها.
آیین دادرسی مدنی: شیوه اقامه دعوا، نحوه تجدیدنظرخواهی، اعاده دادرسی، و اجرای حکم می پردازد.
اِبراء: از حق خود به اختیار گذشتن.
اِبراء: چشم پوشی اختیاری بستانکار از طلب خود.
اجرت المثل: اگر کسی مالی را از فردی بگیرد و عین مال نزد او باقی باشد و در مدتی که منفعتی برده و بین طرفین مالاجاره مشخص نشده باشد باید آن چه را که به عنوان اجرت منافعی که استفاده کرده به صاحب مال بدهد که این را اجرت المثل گویند.
اجرت المسمی: اجرت در عقد اجاره را گویند.
اجمال قانون: ممکن است قانونگذار از اصلاحاتی استفاده کند که معانی مختلفی داشته باشد، در این حالت حکم قانون مجمل (مبهم) است.
اَجیر: کسی که مورد اجاره قرار می گیرد.
اِحرام: افراد در زمانی که اعمال حج را انجام می دهند، حق ازدواج ندارند و عقد در حال احرام باطل است.
اراضی موات باالاصاله: از اول زمین بدون عمران و آبادی بوده است.
اراضی موات بالعرض: عمران و آبادی در این زمین ها بوده است.
اَرش: میانگین قیمت جنس معیوب و جنس سالم.
استحصال درآمد: کسب درآمد.
استیفاء: منفعت بردن.
استیلا: تسلط پیدا کردن.
اِستیمان: مطالبه مال به عنوان امانت.
اِسقاط: از بین رفتن حق از اعمال حق.
اصل استصحاب: در مواردی که در گذشته به آن یقین و اطمینان داشته باشیم ولی در حال شک بر یقین بودن آن داریم بنا را بر یقین می گذاریم.
اصیل: شخصی که معامله را برای خود منعقد می سازد.
اضطرار: ناچاری.
اِعسار: عدم کفایت دارایی یا دسترسی نداشتن به مال و نداشتن قدرت پرداخت هزینه دادرسی یا دیون .
اَفراز: در مقابل اشاعه یعنی جدا کردن.
اَقارب سببی: از طریق ایجاد یک رابطه به وجود می آید.
اَقارب نَسَبی: از لحاظ خون و تولد با یکدیگر ارتباط دارند.
اِقاله: به هم زدن عقد لازم است به تَراضی یکدیگر آن را تَفاسُخ و تَقابُل نیز می گویند.