«یک سیب را که بالا بیندازی، هزار چرخ میخورد تا برسد پایین». این جمله را شاید بارها شنیده باشیم و واقعیت هم همین است؛ زندگی مشترک به هندوانهی دربسته میماند. مسیری است که با خواست زن و مرد شروع میشود اما فقط خدا میداند انتهای آن به کجا ختم خواهد شد. البته مقصود این نیست که زن و مرد در دوام زندگی یا از هم پاشیده شدن آن هیچ نقشی ندارند بلکه اگر طرفین مهارتهای زندگی را به خوبی آموخته باشند و اساس زندگی خود را بر گذشت، تحمل و کم کردن توقعات بنیان نهند، بدون شک زندگی زناشویی بادوامتری انتظارشان را خواهد کشید اما علیرغم همهی گذشتها و فداکاریها گاه شرایطی پیش میآید که ادامه زندگی برای هر دو طرف بینهایت سخت و غیرممکن میشود؛ به گونهای که اگر به همین منوال ادامه پیدا کند، مشکلات بسیاری را به وجود خواهد آورد. برای رهایی از این شرایط طاقتفرسا، به صورت استثنایی و ویژه نهادی به نام طلاق پیشبینی شده است که هرچند از لحاظ شرعی حلال میباشد اما همانطور که از بزرگان دین و معصومین(ع) آموختهایم، مغضوبترین و منفورترین حلال الهی است. طلاق یکی از راههای انحلال زندگی مشترک میباشد که میتواند به تقاضای زوج(مرد)، زوجه(زن) یا هر دوی آنها صورت بگیرد اما در عرف غالباً زلف این حق به نام مرد گره خوردهاست؛ یعنی معمولاً اینطور گفته میشود که مرد حق دارد و میتواند هرگاه که بخواهد همسر خود را طلاق دهد اما باید بدانیم که استفاده از این حق قید و بندها و شرایط خاصی دارد که در قانون ذکر شدهاست. در این نوشتار به بررسی این شرایط خواهیم پرداخت.
شرایط ۱۰گانهی تقاضای طلاق توسط شوهر
۱. دائمی بودن عقد ازدواج
انحلال عقد ازدواج و یا فروپاشی یک زندگی از لحاظ حقوقی راههای مختلفی دارد که طلاق یکی از آنها میباشد و منطقیتر این است که به عنوان آخرین راهکار به آن اندیشیده شود اما باید توجه داشته باشیم که این روش فقط در عقد نکاحی قابل اِعمال است که به صورت دائم تنظیم شدهاست. بنابراین، اگر عقد نکاح منعقد شده میان زن و مرد موقت باشد، نمیتوان برای پایان دادن به آن به طلاق فکر کرد بلکه راهکار جداگانهای دارد. البته این شرط در تمامی مواردی که پای طلاق در میان باشد، باید وجود داشته باشد.
۲. عاقل، بالغ، مختار و قاصد بودن طلاق دهنده(مرد)
طلاق مانند هر عمل حقوقی دیگر آثار بسیار مهم و خاصی برجای میگذارد و چه اثری مهمتر از اینکه با آن یک زندگی از هم فرومیپاشد. به همین خاطر باید مرد شش دانگ حواسش جمع باشد تا بداند چه می کند و همچنین باید در شرایطی باشد که بتواند بداند چه میکند! بر این اساس اگر مرد در اثر اکراه(نارضایتی) و اجبار بخواهد همسر خود را طلاق دهد و یا اینکه در حین طلاق مست یا دیوانه باشد، طلاق صحیحی انجام نخواهد شد.
۳. توجه به وضعیت زن
برای اینکه مرد بتواند همسر خود را طلاق دهد باید وضعیت او را مورد توجه قرار دهد. به این معنا که زن در زمان طلاق نباید در دوران عادت زنانگی بوده یا در حال نفاس باشد اما اگر زن باردار باشد یا طلاق قبل از نزدیکی واقع شود یا در برخی موارد دیگر، نیاز به رعایت این شرط نمیباشد.
۴. ضرورت مراجعه به دادگاه خانواده و تقدیم دادخواست
در این دادخواست ضمن اینکه باید درخواست شوهر در خصوص طلاق مطرح گردد، ضرورت دارد که درخصوص اموری همچون جهیزیه، نفقه، اجرتالمثل، حضانت فرزندان مشترک و نحوهی ملاقات با آنها نیز تعیین تکلیف شده باشد.
۵. ارجاع به داوری جهت صلح و سازش
در مواردی که درخواست طلاق از سوی شوهر مطرح میشود، پس از اینکه شوهر دادخواست طلاق را تنظیم نموده و آن را به دادگاه تحویل میدهد، قاضی موظف است قبل از اینکه رأی خود را صادر کند، طرفین را به داوری ارجاع دهد تا از این طریق شرایط را برای برقراری صلح و سازش میان آنها برقرار کند. البته در مواردی که طلاق به صورت توافقی واقع میشود، ضرورتی برای ارجاع به داوری وجود ندارد و صرفا ارجاع به مرکز مشاوره الزامی میباشد.
۶. صدور گواهی عدم امکان سازش
در صورتی که مرد درخواست طلاق دهد و پا در میانی کردن داور هم نتیجهای نداشته باشد، گواهی خاصی به نام گواهی عدم امکان سازش صادر میشود. بر مبنای این گواهی، دادگاه حکم طلاق را صادر میکند. پس از قطعی شدن حکم دادگاه، باید طرفین به دفاتر ازدواج و طلاق مراجعه کرده و با ارائهی این گواهی طلاق را ثبت کنند. ارائهی گواهی عدم امکان سازش برای ثبت طلاق ضروری است و این گواهی فقط تا ۳ ماه پس از صدور رأی دادگاه اعتبار دارد.
۷. زدن نصف دارایی به اسم زن(شرط تنصیف دارایی)
قبالههای ازدواج را که نگاه کنید، شروطی را میبینید که طرفین با ذوق و شوق بسیار آن ها را امضا کردهاند اما مشخص نیست چه میزان آگاهی در خصوص این شروط وجود دارد! این شروط حقوق و تکالیفی را برای هریک از طرفین به وجود میآورند و زوج و زوجه موظف به مطالعهی آنها میباشند؛ زیرا معقول این است که انسان پیش از امضای یک نوشته یا سند محتوای آن را مطالعه کند. یکی از شروط قبالههای نکاح آن است که اگر درخواست طلاق از جانب شوهر باشد و همچنین این درخواست بخاطر تخلف زن از انجام وظایف همسری یا بدرفتاری و بداخلاقی او نباشد، مرد باید تا نصف اموال خود را به تشخیص دادگاه و به صورت رایگان(بلاعوض) به نام همسر خود بزند. در غیر اینصورت مرد نمیتواند همسر خود را طلاق دهد.
۸. جاری شدن صیغهی طلاق در حضور دو نفر مرد عادل
یکی از قواعد مهمی که در انجام طلاق باید رعایت شود و مورد توجه قرار بگیرد این است که هیچ زن و مردی با حکم دادگاه بر هم نامحرم نمیشوند! یعنی اگر پس از رفتنها و آمدن های بسیار دادگاه گواهی عدم امکان سازش هم صادر کند، با صدور این گواهی نمیتوان گفت این زن و مرد از هم طلاق گرفتهاند. دادگاه کسی را طلاق نمیدهد بلکه صرفا مجوز طلاق گرفتن یا طلاق دادن را صادر میکند. پس در همه موارد زن و شوهر باید پس از صدور حکم دادگاه، به دفاتر رسمی ازدواج و طلاق مراجعه نمایند و سردفتر در حضور دو شاهد عادل، صیغه طلاق را میانشان جاری نماید. در واقع زمانی میتوان گفت زن و شوهر از هم طلاق گرفتهاند که طلاق آنها در دفترخانه با تشریفات خاصی که دارد، ثبت شود.
۹. پرداخت مهریه
مرد در صورت تقاضای طلاق باید مهریه همسر خود را بپردازد. پرداخت مهریه به این نحو است که اگر طلاق پیش از نزدیکی باشد، مرد باید نصف مهریه تعیین شده را بپردازد و اگر پس از آن باشد، باید کل مهریه را پرداخت نماید. در این خصوص مطابق قانون حمایت خانواده اگر مهریهی زن تا ۱۱۰ سکه باشد ابتدا اموال مرد برای پرداخت آن توقیف میشود و اگر از این طریق قابل پرداخت نباشد، مرد حبس میشود. این حبس تا زمانی ادامه خواهد داشت که یا همسر او رضایت دهد و یا اینکه اثبات کند توانایی مالی جهت پرداخت مهریه را ندارد(اعسار). در خصوص مهریهی بیش از ۱۱۰ سکه نیز معیار برای پرداخت صرفا توانایی مالی مرد است و اگر او این توانایی را نداشت، نمیتوان اموال او را توقیف نموده یا او را حبس کرد.
۱۰. ارائهی گواهی پزشک
برای ثبت طلاق در دفترخانه، زوجین (زن و مرد) باید گواهی ارائه دهند که وجود یا عدم وجود جنین را تأیید کند. بدون ارائهی این گواهی صیغهی طلاق جاری نمیشود مگر اینکه هر دوی آنها از وجود جنین اطلاع داشته باشند. این شرط اختصاص به حالتی که تقاضای طلاق از جانب شوهر است، ندارد.