در مواردی ممکن است، شخصی که مدعی فسخ یا ابطال معامله ای است؛ قصد طرح دعوایی را به خواسته استرداد مبیع به واسطه زوال عقد بیع داشته باشد.
در اینگونه موارد باید به خاطر داشته باشید که برای استرداد مبیع، باید مبنای استرداد را برای دادگاه رسیدگی کننده مشخص نماییم والا دعوی مطروحه به خواسته استرداد مبیع با صدور قرار رد دعوی مواجه خواهد شد.
در واقع مادامی که دادگاه رسیدگی کننده احراز ننماید که بر چه مبنایی باید حکم به استرداد مبیع صادرکند، از اجابت خواسته ما در دادخواست تقدیمی خودداری خواهد کرد؛ از این رو ما باید به عنوان خواهان بدواً علت طرح دعوی استرداد مبیع را برای دادگاه تعیین و یا در ضمن دادخواست تقدیمی به دادگاه ذی ربط، بدواً رسیدگی به مبنای استرداد مبیع را از همان دادگاه درخواست و متعاقباً صدور حکم به استرداد مبیع را بخواهیم.
بدین ترتیب یا قبل از تقدیم دادخواست استرداد مبیع، می بایست حسب مورد با طرح دعوایی به خواسته تأیید وقوع فسخ یا انفساخ یا اعلام بطلان یا ابطال معامله، اساس تصرفات خوانده را از میان برده و مبنایی برای تقدیم دادخواست استرداد مبیع آماده نماییم و یا ضمن دادخواست واحدی، بدواً و حسب مورد تأیید وقوع فسخ یا انفساخ یا اعلام بطلان یا ابطال معامله را از دادگاه بخواهیم و خواسته دیگر ما در همان دادخواست، استرداد مبیع باشد والّا دعوی مطروحه بدون مبنا سازی برای استرداد مبیع، منتج به نتیجه نخواهد شد؛ زیرا صدور حکم به استرداد مبیع، مستلزم رسیدگی نسبت به مبنای استرداد و صدور حکم به تأیید فسخ قرارداد یا بطلان آن میباشد و چنانچه قبلاً چنین دعوایی مطرح نشده و منتهی به صدور حکم قطعی نشده باشد و یا در دادخواست تقدیمی به دادگاه ذی ربط، اجابت چنین خواسته ای ضمن درخواست استرداد مبیع مورد درخواست قرار نگرفته باشد دادگاه نمی تواند بدون وجود مبنایی برای استرداد مبیع، مبادرت به صدور حکم به استرداد مبیع نماید؛ زیرا در مورد اول مبنایی برای صدور حکم به استرداد مبیع ندارد و در مورد دوم نیز دادگاه صرفاً مکلف به رسیدگی در محدود خواسته بوده و نمی تواند فراتر و بیش از خواسته خواهان که صرفاً استرداد مبیع است، به موضوعی که رسیدگی به آن از آن دادگاه خواسته نشده (یعنی تأیید وقوع فسخ یا انفساخ و...به عنوان مقدمه صدور حکم به استرداد مبیع) رسیدگی نماید.