۱-” دستگیری “:

بہ ‌معناے سلب ‌آزادی‌ مـوقت ‌متهم ‌توســط ضابط ‌دادگسترۍ‌ڪہ‌در جرایم‌ مـــشـهود راسا و بدون‌ دستور مقام ‌قضایی ‌صـــورت مےپذیرد.

۲-” جلب “:

ســــلب ‌آزادی ‌موقت ‌توســـط ‌ضابطیــن‌ دادگسترے بنا بہ ‌دستور ڪتبۍ ‌مقام ‌قضایی مےباشــد ضابطین ‌دادگسترۍ ‌حسب ‌قانــون تڪلیـــف ‌دارند متهم‌ جلب ‌شـــده ‌را بلافاصلہ تحویل مقام قضایی دهــند.

۳-” بازداشت “

توقــیف ‌یا بازداشت ‌عبارت ‌است ‌از ســلب آزادے تن‌ و نگهــدارے موقت ‌شـــخص‌در محل‌ معــین ‌بر خلاف‌ رضـاے وی ‌اعــم ‌از اینڪـــہ ‌آن ‌محــــل‌ خانہ ‌مسڪـونۍ ‌یا انبار عمومۍ ‌محل ‌تجارے‌ قایق ‌موتوری پست ‌ڪلانتری‌ و یا بازداشتگاه‌ موقــت یا هر محل دیگری باشــد.

 

حکم جلب یا قرار جلب؟

حکم جلب لغتی عامیانه است و در حقوق به آن قرار جلب یا دستور جلب گفته می‌شود؛ زیرا در عرف حقوقی و قضایی حکم، به معنای رای دادگاه است؛ در صورتی که دستور جلب رأی محسوب نمی‌شود و نوعی دستور است. قرار جلب، در امور کیفری دستوری است که قاضی پرونده در مراحل مختلف برای دستگیری افراد صادر می‌کند تا آنان را به محضر دادگاه بیاورند.

بنابراین قرار جلب در دو حالت صادر می‌شود؛ گاهی قاضی دادگاه در روند اجرای حکم، برای مجبور کردن فرد به اجرای حکم، قرار جلب صادر می‌کند و گاهی نیز زمانی که هنوز فرد متهم نشده است، قاضی برای رسیدگی به حکم و انجام تحقیقات بیشتر دستور جلب کسی را که از او شکایت شده است، صادر می‌کند، البته در این مورد هنوز معلوم نیست که فرد متهم است یا خیر و فقط اتهام به وی توجه دارد و به این علت که دلایلی برای متهم بودن وجود دارد، قاضی این قرار را صادر می‌کند.