به عنوان اولین سوال چه کسی در دادگستری وظیفه حمایت از حقوق محجوران، غایب مفقودالاثر و صغار را دارد؟
برای پاسخ به این سوال لازم است بدانیم که در دادسرا یک اداره‌ای وجود دارد به نام اداره امور سرپرستی که وظیفه رسیدگی به امور محجورین و غایبان مفقودالاثر را بر عهده دارد. دادستان و دادسرا برای حفظ حقوق محجور و حمایت از او نقش سازنده‌ای بر عهده دارد. به عبارت دیگر؛ حفظ حقوق اطفال، مجانین و غایب ‌مفقودالاثر به‌طور کلی بر عهده دادستان است.
شرایط درخواست صدور حکم موت فرضی را می‌فرمایید؟
صدور حکم موت فرضی در مورد کسی صادر می‌شود که مدت طولانی از غیبت او می‌گذرد و هیچ خبری از او در دسترس نیست و عرفا چنین شخصی زنده فرض نمی‌شود. قانون چندین نمونه از این افراد را در ماده ۱۰۲۰ قانون مدنی بیان نموده که البته می‌شود کسی غیر از این افراد هم مرده فرض شود.
ماده ۱۰۲۰ قانون مدنی مقرر می‌دارد: موارد ذیل از جمله مواردی محسوب است که عادتا شخص غایب زنده فرض نمی‌گردد: ۱. وقتی که ده سال تمام از تاریخ آخرین خبری که از حیات غایب رسیده است گذشته و در انقضاء مدت مزبور سن غایب از هفتاد و پنج سال گذشته باشد. ۲. وقتی که یک نفر به عنوانی از عناوین جزء قشون مسلح بوده و در زمان جنگ مفقود و سه سال تمام از تاریخ انعقاد صلح بگذرد بدون اینکه خبری از او برسد. هرگاه جنگ منتهی به انعقاد صلح نشده باشد مدت مزبور پنج سال از تاریخ ختم جنگ محسوب می‌شود. ۳. وقتی که یک نفر حین سفری دریایی در کشتی بوده که آن کشتی در آن مسافرت تلف شده است سه سال تمام از تاریخ تلف شدن کشتی گذشته باشد بدون اینکه از آن مسافر خبری برسد.
قانون به افرادی اجازه داده است که تقاضای صدور حکم موت فرضی را نمایند. این اشخاص عبارتند از وراث غایب و همچنین وصی و کسی که به نفع او وصیت شده است. برای درخواست صدور حکم موت فرضی هم باید شرایطی را رعایت نمود که عبارتند از: مشخصات غایب، تاریخ غیبت، دلایلی که به موجب آن درخواست‌کننده حق درخواست صدور حکم موت فرضی را دارد. دلایل و اسنادی که ممکن است به موجب آنها درخواست حکم موت فرضی غایب را نمود.
نحوه رسیدگی دادگاه به این درخواست به چه نحوی است؟
برای پاسخ به این سوال باید بدانید که به طور کلی امور راجع به غایب مفقود الاثر با دادگاه خانواده محلی است که آخرین محل اقامت غایب در آن بوده است. اگر هم آخرین اقامتگاه غایب در خارج از ایران باشد، دادگاهی برای رسیدگی به امور غایب صالح است که آخرین محل سکونت غایب در حوزه آن دادگاه بوده است. اگر غایب هیچ‌کدام از موارد فوق را دارا نبود دادگاه محل اقامت و یا سکونت وراث غایب صالح برای رسیدگی است. اگر هم وراث معلوم نبودند دادگاه صالح، دادگاه محل مال غایب است. بدین‌ترتیب در مورد تشخیص دادگاه صالح چندان مشکلی وجود ندارد.
سپس نحوه صدور و رویه‌ای که برای صادر شدن حکم موت فرضی وجود دارد به این شرح است؛ در صورتیکه درخواست صدور حکم موت فرضی از طرف اشخاص ذی‌نفع شده باشد، دادگاه اقدام به نشر آگهی کرده و اشخاصی که ممکن است از غایب خبری داشته باشند را دعوت می‌نماید که اطلاعاتشان را در اختیار دادگاه قرار دهند. این آگهی سه دفعه و هر کدام به فاصله یک ماه در یکی از جراید محل و یکی از روزنامه‌های کثیر‌الانتشار تهران منتشر می‌شود. دادگاه وقتی می‌تواند حکم موت فرضی را صادر نماید که یک سال از تاریخ انتشار آخرین آگهی گذشته و زنده بودن غایب معلوم نشده باشد. پس از گذشت این مدت، دادگاه جلسه رسیدگی تعیین می‌کند و رسیدگی با حضور درخواست‌کننده و دادستان انجام می‌شود. در اینجا بیان این نکته ضروری است که عدم حضور درخواست‌کننده مانع رسیدگی دادگاه نمی‌باشد و لزومی ندارد که حتما دادستان شخصا در دادگاه حضور داشته باشد. دادگاه هم لازم است در حکم موت فرضی نام و نام‌خانوادگی درخواست‌کننده و مشخصات غایب، دلایل و مستندات حکم و تاریخ صدور حکم و همچنین قابلیت اعتراض و تجدیدنظرخواهی نسبت به رای صادر شده را درج نماید.
با توجه به توضیحات جنابعالی امکان تجدیدنظر نسبت به آرایی که در رابطه با موت فرضی صادر می‌شود وجود دارد. چه اشخاصی می‌توانند تجدیدنظرخواهی نمایند؟
صدور و یا عدم صدور حکم موت فرضی دارای دو جنبه است؛ یک جنبه که صدور حکم موت فرضی است قابل اعتراض از سوی دادستان است. جنبه دیگر آن رد درخواست صدور حکم موت فرضی است که از سوی درخواست‌کننده قابل اعتراض است. آثار متعددی بر صدور حکم موت فرضی غایب بار می‌شود. از جمله این آثار عبارتند از پرداخت دیون متوفی، عمل به وصیت او و تقسیم ماترک بین افرادی که در تاریخ فرضی مرگ غایب، وراث او محسوب می‌شوند. البته لازم به ذکر است صدور حکم موت فرضی مانع از آن نیست که اگر غایب پیدا شود نتواند اموالش را پس بگیرد.
آیا قانون حمایت خاصی از همسر غایب مفقودالاثر دارد؟
همسر غایب هم مسلما از غیبت او آسیب می‌بیند. اما باید توجه نمود که زوجه غایب تا زمانیکه از مرگ و زندگی شوهرش مطلع نشده و برای او علم حاصل نشود، می‌تواند طبق مواد ۱۰۲۹ و ۱۰۳۰ قانون مدنی تقاضای طلاق نماید. البته اگر شوهر خانم پس از طلاق و قبل از پایان مدت عدّه برگردد، می‌تواند رجوع نماید و طلاق منتفی شود. اگر هم پس از پایان مدت عده پیدا شود و برگردد، حق رجوع به همسرش را ندارد.
اگر هم در عقد ازدواج پیرامون غیبت همسر شرط ضمن عقدی وجود داشته باشد، بعد از اثبات تحقق شرط در دادگاه و صدور رای نهایی می‌تواند خودش را مطلقه نماید؛‌ به‌عبارت‌دیگر زن وکیل در طلاق تلقی می‌شود.