فسخ و انفساخ دو شیوهای هستند که قانونگذار آنها را برای انحلال قراردادها و بهعبارتی، برای پایانبخشیدن به عمر قراردادها پیشبینی نموده است. این دو شیوه تفاوتهایی نیز با یکدیگر دارند
🔑فسخ به چه معنا است؟
شاید بیشتر شما واژهی فسخ را شنیده باشید. مثلاً در معاملات مسکن، اعم از خرید یا اجاره این موضوع در قراردادها وجود دارد که در آن به هر دو طرف یا یکی از طرفین قرارداد اجازه داده میشود که در طی مدت زمان مشخص و با رعایت قوانین، قرارداد امضاشده را فسخ کنند.
فسخ در لغت به معنای برهم زدن معامله است. درواقع، فسخ به این معنا است که یک طرف قرارداد بهصورت ارادی بخواهد معامله را بر هم بزند. حق فسخ قرارداد معمولاً بهصورت شرطی در قرارداد برای طرفین ایجاد میشود. مثلاً در قرارداد شرط میشود که اگر خریدار در زمانهای مشخصشده باقی پول ملک را پرداخت نکند، فروشنده حق دارد ظرف مهلت یک هفته از عدم پرداخت پول، معامله را بر هم بزند. این شرط برای فروشنده پیشبینی شده و به این معنا نیست که اگر ظرف مهلت یک هفته از زمان مشخصشده، پول پرداخت نشود معامله خودبهخود برهم بخورد بلکه برهمخوردن معامله منوط به این است که فروشنده بخواهد از حق فسخ خود استفاده کند و معامله را بر هم بزند. پس نتیجه میگیریم که فسخ قرارداد با ارادهی طرفی که این حق از قبل برای او پیشبینی شده است، صورت میگیرد. همچنین، برای اینکه این حق به وجود بیاید، باید این شرط(عدم پرداخت پول در زمان معین) محقق شود.
باید توجه داشت که پیشبینی حق فسخ در یک قرارداد، مربوط به قراردادهای لازم میباشد و نه قراردادهای جایز زیرا در قراردادهای جایز این حق برای طرفین قرارداد وجود دارد که هر زمان که بخواهند قرارداد را بر هم بزنند.
منظور از قرارداد لازم و جایز چیست؟
قرارداد جایز قراردادی است که هر یک از طرفین قرارداد هر وقت که بخواهند میتوانند عقد را برهم بزنند بدون اینکه حق فسخی در قرارداد پیشبینی شده باشد. مثلاً قرارداد وکالت اینگونه است؛ یعنی موکل هر وقت بخواهد میتواند وکیل را از سمتش برکنار کند و یکجانبه به او بگوید که دیگر تو وکیل من نیستی. درمقابل، قرارداد لازم قراردادی است که هیچیک از طرفین معامله حق برهمزدن آن را ندارند مگر اینکه این حق بهصورت شرطی در قرارداد آمده باشد یا قانون چنین حقی را برای یکی از طرفین قرارداد قائل شده باشد.
انفساخ به چه معناست؟ چه تفاوتی با فسخ دارد؟
همانطور که در مطالب پیشین هم مورد اشاره قرار گرفت، انفساخ به معنای این است که عقد خودبهخود بر هم بخورد؛ یعنی بدون اینکه هریک از طرفین دعوا اراده کنند که عقد را برهم بزنند، عقد خودبهخود از بین میرود و دیگر هیچ حق انتخابی برای دو طرف قرارداد یا دادگاه باقی نمیماند.
انفساخ قرارداد را به سه دسته تقسیم میکنند:
۱. انفساخی که بهطور مستقیم از ارادهی صریح طرفین معامله ناشی میشود. مثلاً دو نفر قرارداد اجارهای را منعقد میکنند و مهلت اجاره را نیز برای یکسال تعیین مینمایند. آنها همچنین در ضمن قرارداد خود پیشبینی میکنند که اگر در طول این یکسال موجر(مالک-اجارهدهنده) تصمیم به فروش ملک خود به دیگری بگیرد، قرارداد اجاره منحل خواهد شد. در این حالت، بدون اینکه حق فسخ برای کسی در نظر گرفته شود، حالتی پیشبینی شده است که در صورت وقوع آن قرارداد خودبهخود منفسخ میگردد.
۲. انفساخی که ناشی از حکم قانونگذار است؛ یعنی قانونگذار شرایطی را در قانون ذکر کرده است که اگر این شرایط رخ دهند، عقد خودبهخود برهم میخورد. مثلاً قانونگذار ذکر کرده است که اگر کالای مورد معامله قبل از اینکه به مشتری تحویل داده شود از بین برود، قرارداد خریدوفروش منفسخ میشود.
۳. نوع سوم انفساخ هم ناشی از حکم قانونگذار است اما هدف آن حمایت از اراده طرفین معامله است. مثلاً اینکه اگر هر یک از طرفین معامله فوت کند یا مجنون شود، عقد منفسخ میشود.
درنتیجه:
متوجه شدیم که هم فسخ و هم انفساخ هر دو شیوهای هستند که قانونگذار آنها را برای پایانبخشیدن به اعتبار و عمر قراردادها پیشبینی نموده است.تفاوت فسخ و انفساخ نیز در این است که فسخ ناشی از ارادهی طرفین است و بایستی لحظهای که میخواهند قرارداد را بر هم بزنند ارادهشان را اعلام کنند و در فسخ عقد خودبهخود بر هم نمیخورد. انفساخ به این معنا است که شرایطی وجود دارد که اگر این شرایط رخ دهند قرارداد خودبهخود بر هم میخورد