باسمه تعالی
ریاست محترم دادگاه های عمومی حقوقی …..
سلام علیکم
احتراماًموکل یاتوکیلاً یازوج در خصوص اعتراض به دادنامه شماره ………………. صادره از شعبه .... شورای حل اختلاف ..... که به موجب آن حکم به محکومیت موکل به استرداد جهیزیه تجدیدنظرخوانده محترم شامل 4 قلم به شرح تخته قالی6 متری و ماشین لباسشویی و یخچال فریزر و تلوزیون ال ای دی 40اینچ به عنوان جهیزیه صادر شده است به استحضار آن مقام محترم قضایی می رساند:
اولاً؛ در ماده ۱۱۰۷ قانون مدنی، تهیه اثاث خانه به عهده مرد گذاشته شده و زن اساساً وظیفه ای ندارد جهیزیه ای با خود به خانه همسرش بیاورد و به عنوان اثاث خانه در اختیار مرد قرار دهد، لذا وقتی زن جهیزیه خود را مطالبه کند و بر اساس اقرار مرد، شهادت شهود یا فهرست سیاهه و دیگر دلایل محکمه پسند ثابت شود که زن مقدار و اقلام مشخصی از اثاث البیت را به عنوان جهیزیه به خانه مرد آورده و تحویل مرد داده، هر زمان اراده کند می تواند از زوج این وسایل را پس بگیرد و زوج حق مخالفت ندارد.
ثانیاً؛ اموال و وسایلی را که شوهر در طول زندگی مشترک خریداری می کند حتی آنچه را که در خرابی یا استهلاک جهیزیه زن خریداری می کند، جزء جهیزیه نیست. جهیزیه همان است که در شروع زندگی مشترک زن به خانه شوهر آورده است و اگر در طول زمان این وسایل خراب یا مستهلک شوند، شوهر مسئولیتی و تکلیفی برای پرداخت وجه آن یا دادن جایگزین ندارد. بنابراین اگر سالیانی از زندگی گذشته باشد بدیهی است که بعضی از وسایل منزل مستهلک و یا بعضا خراب می شوند. زن اگر بخواهد این زمان دادخواست استرداد جهیزیه بدهد فقط آنچه باقی مانده را می تواند مسترد نماید.
ثالثاً؛ همانطور که خود مستحضر هستید جهیزیه به اموالی گویند که از طریق زوجه به منزل مشترک آورده شده و تمامی مبالغ آن از سوی زوجه یا خانواده وی پرداخت شده است. اگر مرد وسیلهای را برای خانه تهیه کند، دیگر واژه جهیزیه بر آن مصداق پیدا نمیکند که بتوان آن را مال زوجه محسوب کرد؛ در نتیجه این اموال جز اموال شوهر محسوب میشود.
متأسفانه قاضی محترم شورای حل اختلاف علی رغم وجود فاکتورهای مالکیت موکل بر 4 قلم یاد شده و همچنین عدم ارائه هرگونه دلیل و مدرک مبنی بر خرید آنها از سوی زوجه و بر خلاف عرف که این اموال جزو جهیزیه زوجه محسوب نشده و زوج آنها را خریداری نموده است صرفاً به دلیل وجود تعهد به خرید این اقلام از سوی موکل، آنها را به عنوان جهیزیه تلقی و بر خلاف قانون و مقررات موجود موکل را ملزم به تحویل آنها به زوجه نموده است.
در خصوص سایر وسایلی که موکل یازوج نسبت به آنها ادعای مالکیت داشته و شهود نیز معرفی نموده است، قاضی محترم شورای حل اختلاف بدون درنظر گرفتن مالکیت این اموال و همچنین بدون استماع شهادت شهود تعرفه شده از سوی موکل، حکم به بی حقی موکل صادر نموده است و این درحالی است که اقلام مورد ادعای موکل، تماماً از سوی ایشان خریداری شده است لیکن به دلیل عدم دسترسی به فاکتور آنان (به دلیل خروج آنها از منزل مشترک توسط زوجه) با شهادت شهود می تواند ادعای خود را اثبات نماید و این درحالی است که تجدیدنظرخوانده محترم نیز هیچ دلیلی برای مالکیت خود نسبت به این اقلام اراده نداده است. لذا تقاضا دارد با تشکیل جلسه و استماع شهادت شهود، نسبت به اثبات ادعای موکل در دادخواست تقدیمی نسبت به مالکیت موکل به اقلام مورد ادعای دیگر ایشان نیز مورد استدعاست.
در نهایت با توجه به اظهارات فوق الذکر از آنجا که دادنامه بدوی صادره به صراحت مغایر با مقررات قانونی اصدار یافته است از آن مقام محترم قاضی در راستای اجرای عدالت و جلوگیری از تضییع حق موکل تقاضای نقض دادنامه مزبور به موجب بندهای «الف»، «ج» و «ه» ماده ۳۴۸ قانون آیین دادرسی مدنی مورد استدعاست.
باسپاس فراوان
امضا ازطرف وکیل اگه لایحه وکیل نوشته است .واگه درخواست کننده خود فرد امضاء خود تقاضاکننده
اثرانگشت
نکته مهم . اگه خود تقاضاکننده باشه مینویسد اینجانب یا اینجانبه و ویا زوج یا زوجه و ازطرف وکیل باشه مینوسید موکلم یااگه به وکیل دیگه سپرده مینویسدتوکیلا. وکالت در توکیل یعنی چه ؟
با توجه به اینکه در قرارداد وکالت شخصیت وکیل برای موکل اهمیت بسیاری دارد، وکیل موظف است خودش شخصا اقداماتِ لازم مربوط به قرارداد را انجام دهد. حال ممکن است موکل براساس اعتمادی که به وکیل خود دارد، در قرارداد وکالت برای او حق توکیل درنظر بگیرد. توکیل از لحاظ لغوی یعنی کسی را وکیل کردن. منظور از داشتن حق توکیل آن است که وکیل میتواند برای انجام موضوع قرارداد وکالت به فرد دیگری وکالت بدهد (فرد دیگری را وکیل کند). اگر وکیل حق توکیل داشته باشد، گفته میشود که وکالت در توکیل دارد. در واقع همانگونه که موکل برای انجام برخی امور به وکیل وکالت میدهد، میتواند به او برای وکالت دادن به دیگری هم وکالت بدهد. وکالت در توکیل در دو حالت میتواند اتفاق بیفتد:
۱. گاهی الف به ب وکالت میدهد تا برای او وکیلی انتخاب کند. برای مثال فرض کنید شخصی میخواهد در دادگاه دعوایی را طرح کند اما وکلای متخصص و ماهر این حوزه را نمیشناسد. در این موقعیت الف میتواند به فردی که در این خصوص آگاهی دارد وکالت دهد تا وکیلی را برای طرح دعوای او انتخاب کند. در این حالت موکل ابتدا با وکیل اول قرارداد وکالت منعقد میکند و به او حق توکیل میدهد؛ یعنی به او اختیار میدهد تا وکیلی را برای الف انتخاب نماید. در این حالت گفته میشود وکیل اول وکالت در توکیل دارد؛ یعنی وکالت دارد که به شخص دیگری وکالت دهد.
۲. گاهی در یک قرارداد وکالت، الف به ب وکالت میدهد تا کاری را برای او انجام دهد و در همین قرارداد برای اینکه انجام این کار را برای وکیل تسهیل نماید، به او وکالت میدهد که او میتواند برای انجام این امور به فرد دیگری وکالت دهد. برای مثال در یک قرارداد، موکل به وکیل وکالت میدهد تا خانهی او را بفروشد و در ضمن همین قرارداد ذکر میکند که وکیل حق توکیل دارد. در این صورت وکیل میتواند به یک شخص ثالث برای فروش خانهی الف وکالت بدهد. در این حالت هم گفته میشود که وکیل وکالت برای توکیل دارد و میتواند بهجای اینکه خودش خانه موکل را بفروشد، به شخص دیگری برای فروش خانهی او وکالت بدهد. اگر وکیل حق توکیل خود را اِعمال نماید و به شخص ثالث برای فروش خانهی الف وکالت بدهد، وکیل دوم وکیل خود او خواهد بود نه وکیل الف؛ یعنی یک قرارداد وکالت میان الف و ب (به عنوان وکیل اول) منعقد شده و قرارداد دیگری میان ب و شخص ثالث (به عنوان وکیل دوم) منعقد میگردد.
مستهلک
(مُ تَ لَ) [ ع . ] (اِمف .) نابوده شده ، هلاک شده ، از بین رفته .مترادف مستهلک: نیست شده، نحوشده، نابود، نابودشده، نابودگردیده، معدوم، ازمیان رفته، پرداخت تدریجی دین
البیت= خانه
تضییع کردن
( مصدر ) ۱ - ضایع کردن تباه ساختن . ۲ - مهمل و بیکار کردن .
مترادف تضییع کردن: هدردادن، تلف کردن، ضایع کردن، از بین بردن، نابود کردن، پایمال کردن، تباه ساختن، حیف ومیل کردن
Regards