در ابتدا لازم است که به تعریف موصی، موصیله و موصیعلیه بپردازیم و با این واژگان آشنا شویم.
موصی: به کسی اطلاق میشود که وصیت میکند.
موصیله: کسی را که وصیت به نفع او صورت گرفته است.
موصیبه: مورد وصیت را گویند.
بهتر است بدانیم که وصیت دو نوع است: عهدی و تملیکی، که در این مطلب وصیت تملیکی در نظر ما قرارداد و به بیان ویژگیهای آن خواهیم پرداخت.
حال باید دانست که اساساً «وصیت تملیکی» به چه معناست؟ و چه نوع وصیتی را تملیکی مینامیم؟
ماده ۸۲۶ قانون مدنی به تعریف وصیت تملیکی میپردازد و اینگونه بیان میکند: «کسی عین یا منفعتی را از مال خود برای زمان بعد از فوتش به دیگری مجاناً تملیک کند.
در این نوع وصیت، مالکیت آن مال زمانی به موصیله منتقل خواهد شد که:
- موصی فوت کند
- موصیله پس از فوت موصی وصیت را قبول کند.
پس متوجه میشویم که صرف وصیت کردن موصی برای انتقال مالکیت کفایت نخواهد کرد و در واقع وصیت تملیکی یک عقد محسوب میشود که در آن طرف وصیت میتواند این عقد را بپذیرد یا آن را رد کند و باید این را دانست که اگر قبول موصیله نسبت به وصیت قبل از فوت موصی باشد فایدهای نخواهد داشت.
و مورد دیگر آن که موصی (وصیت کننده) میتواند تا زمانی که در قید حیات است از وصیت خود رجوع کند و در واقع از مفاد وصیتنامهی خود پشیمان شود و در این حالت اهمیتی ندارد که موصیله وصیت نامه را قبول کرده بود یا خیر.
فرض کنیم پدر حسین، قبل از مرگ خود وصیی به نفع حسین کرده است و حسین مادامی که پدرش زنده بوده است، مورد وصیت را نمیپذیرد و بلکه آن را رد میکند. حال در صورتی که پدر حسین فوت کند، آیا حسین میتواند به آن وصیت استناد کند؟ در جواب باید گفت اگر بعد از فوت پدرش وصیت را قبول کند دارای حق است ولی اگر همچنان بعد از فوت پدر وصیت را رد نماید دیگر حقی نسبت به مورد وصیت نخواهد داشت.
فرض دیگر آن که:
پدر حسین وصیتی مینماید و نسبت به ثلث اموال خود در وصیت نامه تعیین تکلیف مینماید (قابل ذکر است که امکان وصیت صرفاً نسبت به ثلث اموال (۳/۱) وجود دارد و وصیت نسبت به بیش از آن نیاز به قبول ورثه دارد و در صورتی که ورثه مخالفت کنند وصیت نسبت به بیش از ثلث اموال باطل میگردد.) و برای پس از فوت خود مالی را به حسین تملیک میکند، چند روز بعد حسین در یک سانحه تصادف رانندگی جان خود را از دست میدهد (مرگ موصیله قبل از فوت موصی) در این جا تکلیف وصیتی که پدر حسین به نفع او کرده بود، چه میشود؟
همانطور که در ماده ۸۲۷ قانون مدنی بیان شده است که تملیک به موجب وصیت محقق نمیشود، مگر با قبول موصیله پس از فوت موصی، موصیله باید در قید حیات باشد تا بتواند پس از موصی وصیت را قبول کند و سپس مالکیت به وی انتقال یابد و حتی فقها معتقدند قبول وصیت صرفاً باید پس از وفات موصی انجام گیرد و قبول قبل از وفات او ارزش و اعتباری ندارد.
اما نظر دیگری هم وجود دارد که عنوان میکند:
اگر موصیله قبل از قبول یا رد وصیت فوت نماید و موصی (وصیت کننده) همچنان به وصیت خودیش پایبند باشد حق قبول یا رد وصیت به وراثت موصیله میرسد و اگر وصیت کننده پس از مرگ موصیله دیگر فصد باقی بودن به وصیت خود را نداشته باشد وصیت از بین خواهد رفت.
عدهای نیز معتقدند که اگر وصیت با توجه به شخصیت موصیله صورت گرفته و هدف صرفاً شخص موصیله بوده با فوت او وصیت از اعتبار ساقط میشود و دیگر قابلیت استناد نخواهد داشت.
با این اوصاف در خصوص تکلیف وصیتی که پدر حسین ، به نفع وی کرده بود باید چند فرض را در نظر گرفت:
-اگر حسین قبل از فوت خود وصیت را قبول کرده باشد، وصیت دارای اعتبار است .
-اگر حسین قبل از فوتش وصیت را رد کرده باشد، وصیت نسبت به او بی اعتبار است.
-اگر حسین قبل از فوتش قبول یا رد خود را اعلام نکرده باشد، در صورتی که پدرش همچنان به مفاد وصیت پایبند باشد دارای اعتبار خواهد بود و وراث حسین میتوانند قبول یا رد خود را اعلام کنند.البته در این خصوص برخی معتقدند که ایجاب و قبول هرگز به ارث نمیرسد و زمانی که موصی له هنوزوصیت را قبول نکرده است و فوت میکند چیزی وجود ندارد که به وراث به ارث برسد.
در پایان باید گفت ، براساس نظر دکتر کاتوزیان در حاشیه ۲ ماده ۸۳۰ قانون مدنی در کتاب قانون مدنی در نظم کنونی ، به نظر میرسد : در صورتیکه موصی له قبل ازقبول فوت کند،بطلان وصیت ترجیح دارد مگر اینکه اینطور به نظر برسد که وصیت کننده مایل بوده وراث موصی له بتوانند قبول یا رد خود را اعلام کنند و یا اینکه احراز شود موصی له پیش از مرگ به طور ضمنی وصیت را پذیرفته است.