شاید بتوان گفت که اوج نگرش اومانیستی را باید در افکار فلسفی اگزیستانسیالیستی جُست. اساساً واژه ی اگزیستنس (= وجود) در این فلسفه به معنای «وجود انسان» اتخاذ شده است. از مهمترین مفاهیم مشترک در میان این فیلسوفان، توجه خاص به فرد انسانی و تعیین موقعیت انسان در جهان و به طور کلی فردگرایی است.
البته چشم انداز فیلسوفان اگزیستانسیالیسم به این مساله بسیار متفاوت است. در افکار ژان پل سارتر با اعتقاد به «تقدم وجود بر ماهیت»، دیگر هیچ امر عینی و آشکاری که بتوان آن را ماهیت انسانی نامید، وجود ندارد. ماهیت انسانی، چیزی غیر از آن چه اشخاص انجام می دهند و انتخاب می کنند نیست.
اومانیسم اگزیستانسی با اومانیسم پراگماتیستی در انکار ماهیت کلی و ثابت انسانی، هماهنگی و توافق دارد. فلسفه های اگزیستانس برای دست یابی به معنای واقعی انسان تلاش می کنند. مفاهیمی که در این رابطه مطرح می شود عبارتند از: معنا و ماهیت آزادی انسانی، تعیین سرنوشت انسان توسط خودِ او، تقدم وجود خاص انسانی بر ماهیت وی، تفوق انسان و شخصیت فردی او، مسئولیت انسان، معنای زندگی او، رنج و مرگ او،و...
باید توجه داشت که تاثیر اومانیسم تنها در این چند مکتب خلاصه نمی شود و ذکر آنها در این جا از آن روست که بسیاری از نمایندگان این مکاتب، فلسفه های خود را اومانیستی خوانده اند.
منبع: فرهنگ واژه ها - عبدالرسول بیات