هنگامی که در اوایل قرن شانزدهم کپرنیک برای اولینبار ایستاییی زمین را به پرسش کشید و به چرخش زمین در مداری دور خورشید اشاره کرد، براهین اونسبت به معرفت علمی آن دوران اعتباری نداشت و به همین دلیل با برخورد شدید از سوی مجامع علمی رو به رو شد. پذیرش دیدگاه کپرنیک که محتوا و کلیت معرفت علمی را دگرگون میکرد، حدود یک سده ونیم به طول انجامید.
معرفت شناسی فمینیستی در دوران اولیه ظهور خود وضعیتی همانند دیدگاه کپرنیکی داشت و با مجادلات بسیاری همراه شد، که امروزه پس از گذشت حدود یک سده از اولین بارقه های آن در علم و نزدیک به نیم سده از حضور آن در رشته ها و مجامع علمی، فروکش نکرده است و همچنان ادامه دارد.
امروزه در بسیاری از عرصه های دانشگاهیی شاهد دیدگاه های منفی و مخالف نسبت به این جریان هستیم.
در دانشکده های علوم اجتماعی در بسیاری از دانشگاه های ایران نیز فمینیسم با چالش اعتباری مواجه است و عموماً به عنوان یک رویکرد نظری تدریس نمی شود و مقاومت هایی برای استفاده از آن به عنوان چارچوب نظری در مقاله ها و رساله های دانشگاهی وجود دارد.
ایندر حالی است که رویکرد نظری_ علمی فمینیستی تبیین کننده بسیاری از مسائل اجتماعی است که زنان در جامعه امروز با آن مواجه اند؛ زیرا اگرچه امروزه در برخی نقاط جهان، زنان به لحاظ شغلی، اقتصادی و علمی در حال نزدیک شدن به وضعیت برابر با مردان و به دست آوردن حقوق انسانی خود هستند و در اکثر نقاط جهان، آموزش و یادگیری، فارغ از جنسیت، حق تمام شهروندان محسوب می شود.
اما دو سوم جمعیت بیسواد جهان را زنان تشکیل داده اند.
ارتقای علمی زنان در هیچ کجای جهان تاریخچه طولانی ندارد. اگرچه برخی دانشگاه ها در آمریکا در اواسط قرن بیستم درهای خود را به روی زنان مشتاق تحصیل (در برخی رشته های معدود) گشودند ولی دانشگاه هایی مانند پرینستون، نیویورک و هاروارد تا دهه ی1960 از پذیرش زنان در مقطع دکتری خودداری کردند و به زعم دوبوار بیشتر دانشیی که تاکنون تولید شده است توسط مردان بوده است.
زنان ایرانی هنوز برای قرارگرفتن در جایگاه های تحصیلی بالا با مشکلات ساختاری و فرهنگی مواجه هستند.