حذف نظام «سرمایه‌داری» و «مردسالاری‌» محور‌ مطالعه‌ فمنیست‌ها در این‌ نـگرش‌ هـستند. فمنیست‌های سوسیال معتقدند‌: برای‌ فهم مشکلات زنان و رهایی از آن‌ها باید هر دو نظام سرمایه‌داری و مردسالاری را به‌ طور‌ همزمان مورد مطالعه‌وارزیابی قرارداد، که از‌ این‌نظر‌ این‌یک‌نگرشی «دوگانه‌گرا‌» است‌.

مردسالاری‌ در جوامع سرمایه‌داری دارای‌ شـکل خـاصی است. اگرچه مردسالاری فرایندی فراتاریخی است و مردان در تمام جوامع بر زنان اعمال‌ قدرت‌ می‌کردند، اما زمانی که جوامع به‌ سمت‌ سرمایه‌داری‌ پیش‌ رفتند‌، مردسالاری در چنین‌ جوامعی‌ دارای شکل خاصی شـده اسـت.

سیلویا والبی (1988)، یکی از متفکران برجسته این نگرش، معتقد است‌: تمایز‌ میان‌ حوزه عمومی و خصوصی هم به نفع سرمایه‌داران‌ است‌ و هم‌ مردان‌.

سرمایه‌داری‌ موجب گردید مردان به پیشرفت‌هایی نایل شـوند؛ بـرخی از آنـان به عرصه‌های سیاسی از جمله مـجلس دسـت یـافتند، در حالی که هیچ زنی به این عرصه‌ها راه‌ پیدا نکرد. مردان در حوزه عمومی توانستند به مبانی قدرت جدید بسیاری دست یـابند کـه زنـان را به آن‌ها راهی نبود. این مسائل موجب شـد کـه آنان به طور گسترده‌ بر‌ اعتقادات خانگی مسلط شوند.

بنابراین، فرودستی زنان در جامعه سرمایه‌داری تنها حاصل منطق سرمایه‌داری یـا مـردسالاری نـیست، بلکه نتیجه تغییری در منابع قدرت مردانه در پی گسترش سرمایه‌داری است‌. هـنگامی‌ که اقتصاد خانگی محدود گردید و تولید سرمایه‌داری جایگزین آن شد، مردان در موقعیت کسب مبانی قدرت جدید قرار گرفتند.

بـنابراین، از زمـان‌ پیـدایش‌ سرمایه‌داری، شکل مردسالاری نیز تغییر‌ پیدا‌ کرده است؛ مردسالاری خصوصی بـه مـردسالاری عمومی تبدیل شده است. در مردسالاری خصوصی، تنها زنان را در خانه نگاه می‌داشتند، در حالی که در‌ مردسالاری‌ عمومی مـردان در تـمام‌ حـوزه‌ها‌ بر زنان مسلط هستند.

این گرایش، رهایی زنان با «انقلاب اجتماعی» صـورت خـواهد پذیـرفت؛ چرا که اساسا جنس، طبقه، نژاد، سن و ملیت همگی ستم‌دیدگی زنان را پدید آورده‌اند و فـقدان‌ آزادی‌ زنـان، حاصل اوضاعی است که در آن، زنان در حوزه‌های عمومی و خصوصی به سلطه مردان در می‌آیند.

بنابراین، رهـایی زنـان تنها زمانی فراخواهد رسید که تقسیم جنسی کار در تمام‌ حوزه‌ها‌ از بین‌ برود. بـه بـیان دیـگر، روابط اجتماعی که مردم را به صورت کارگران و سرمایه‌داران و نیز زنان و مردان در‌ می‌آورند، باید از طـریق انـقلاب اجتماعی برچیده شوند. روابطی که‌ ریشه‌ در‌ خود ساختار اجتماعی و اقتصادی دارد و از این‌رو، هیچ چـیز کـم‌تر از ایـجاد تحوّل عمیق یا «انقلاب اجتماعی‌» ‌‌قادر‌ نیست یک چشم‌انداز نجات حقیقی را به زنان عرضه کـند.

بـر این‌ اساس‌، سوسیالیست‌های‌ متأخّر توسعه تحدید موالید رایگان، سقط جنین، مراقبت‌های درمـانی و بـهداشتی بـرای زنان، مراکز مراقبت از‌ کودکان، رسمی شدن کار در خانه از سوی دولت و سهیم شدن مردان در‌ پرورش کودکان را خواستار‌ شـدند‌.