اصل1
1 - حیثیت انسان مصون از تعرض می باشد رعایت و حمایت از آن بر عهده هیات حاکمه است. 2 - بنابر این ملت آلمان مصونیت از تجاوز و غیر قابل واگذار بودن حقوق انسانی را بنیاد هر جامعه بشری و صلح و عدالت در جهان می شناسد. 3 - حقوق اساسی نامبرده ذیل قوای مقننه، مجریه و قضاییه را به منزله قانون نافذی مقید می سازد.
1 - هر فردی حق ترقی و پیشرفت آزاد شخصیت خود را تا حدی که به حقوق دیگران تجاوز نشود و به نظمی که حقوق اساسی مقرر داشته و یا به موازین اخلاقی لطمه وارد نسازد داراست. 2 - هر فردی حق بر حیات و حق مصون از تعرض بودن شخص خویش را دارد. آزادی فرد از تعرض مصون خواهد بود در این حقوق فقط بر طبق مقررات قانونی مداخله می توان کرد.
1 - همه افراد در مقابل قانون برابرند. 2 - مردان و زنان حقوق متساوی دارند. 3 - هیچکس را به مناسبت جنس پدر و مادر، نژاد، زبان، کشور محل اصلی تولد، ایمان یا عقاید مذهبی و سیاسی نمی توان مورد رفتار مادون و یا مرجح قرار دارد.
اصل4
1 - آزادی ایمان و وجدان و آزادی عقیده مذهبی یا فکری مصون از تجاوز خواهد بود. 2 - اجرای بدون مزاحمت آیین مذهبی تضمین می باشد. 3 - هیچ فردی را بر خلاف وجدانش به خدمت نظامی که مستلزم بکاربردن اسلحه باشد وادار نمی توان کرد. جزییات به وسیله قانون فدرال تعیین می گردد.
1 - هر فردی حق دارد عقیده خود را آزادانه به وسیله نطق و قلم و تصاویر بیان و منتشر سازد و بدون مانع از منابعی که در دسترس همگان است بر اطلاعات خویش بیفزاید. آزادی مطبوعات و آزادی نشر اخبار به وسیله رادیو و فیلم تضمین شده است. سانسور به هیچ وجه وجود نخواهد داشت. 2 - این حقوق به وسیله مقررات قانون عمومی و مواد قانونی مربوط به حمایت طبقه جوان و بر طبق حق مصونیت شرافت شخصی تحدیدپذیر است. 3 - هنر و دانش و تحقیقات علمی و تعلیمات آزاد است. آزادی تعلیم نباید به کاهش وفاداری نسبت به قانون اساسی منجر بشود.
1 - زناشویی و خانواده از حمایت اختصاصی دولت بهره مند خواهند بود. 2 - مراقبت و تربیت کودکان حق طبیعی پدر و مادر و تکلیف عمده ایشان است. حق نظارت بر اجرای این تکلیف به عهده هیات جامعه است. 3 - جدا ساختن کودکان از خانواده بر خلاف اراده افرادی که حق پرورش آنها را دارند فقط بر طبق قانون امکان پذیر است مگر در موردی که صاحبان این حق در انجام وظیفه خود قصور نمایند و یا در صورتی که اطفال در مخاطره غفلت و اهمال واقع شوند. 4 - هر مادری حق حمایت و مراقبت از ناحیه جامعه را داراست. 5 - کودکان غیر مشروع جهت رشد بدنی و فکری و وضع خود در جامعه قانونا از همان حمایتی برخوردار می شوند که اطفال مشروع بهره مند می باشند.
1 - اصول تعلیم و تربیت تحت نظارت دولت می باشد. 2 - اشخاصی که حق تربیت کودکی را دارند حق این تصمیم را نیز خواهند داشت که به او تعلیم اصول دینی بدهند. 3 - تعلیم اصول دینی در مدارس دولتی جز دروس رسمی محسوب می شود مگر در مدارسی که از لحاظ تعلیمات دینی آزاد باشند. بدون این که به حق نظارت دولت لطمه ای برسد تعلیمات دینی بر طبق اصول فرقه های مذهبی داده می شود. هیچ معلمی را بر خلاف اراده او به تعلیمات دینی وادار نمی توان کرد. 4 - حق تاسیس مدارس ملی تضمین شده است. برای ایجاد مدارس ملی به جای مدرسه های دولتی یا شهرداری اجازه دولت و رعایت قوانین هر استان ضروری است. این اجازه هر گاه مدارس ملی از لحاظ برنامه های تحصیلی و وسایل و صلاحیت حرفه ای طبقه معلم پست تر از مدارس دولتی یا بلدی نباشد و اگر تاسیس آن موجب تشدید اختلافات میان شاگردان بنابر وسایل اولیای آنها نشود باید اعطا گردد. از صدور این اجازه اگر وضع اقتصادی و قانونی هیات مربیان به قدر کافی تضمین نشده باشد باید امتناع شود. 5 - تاسیس دبستان ملی وقتی مقدور است که دستگاه فرهنگی اقناع شود که برای یک نتیجه تربیتی خاص مفید خواهد بود و یا بنا بر درخواست اشخاصی که حق تربیت کودکان را دارند و به منزله یک مدرسه مختلط یا مذهبی یا مسلک معنوی ( ایدیولوژیک ) تاسیس یابد و دبستان دولتی یا بلدی از آن نوع در آن حوزه نباشد. 6 - مدارس تهیه منحل خواهد ماند.
1 - تمام افراد آلمانی حق خواهند داشت با رعایت آرامش و بی اسلحه دور هم جمع شوند بدون آن که به مقامی قبلا اطلاع داده و یا استجازه کرده باشند. 2 - راجع به اجتماعات در فضای آزاد این حق ممکن است بر طبق قانون محدود شود.
1 - همه افراد آلمانی حق تشکیل انجمنها و مجامع را خواهند داشت. 2 - مجامعی که هدف یا فعالیتهای آن منافی با قوانین جزایی باشد و یا بر خلاف ترتیبی که قانون اساسی مقرر داشته و یا مرام تفاهم بین ملل باشد ممنوع اند. 3 - حق تشکیل مجامع به منظور حمایت و بهبود شرایط کارگری و اقتصادی برای هر فرد و تمام حرفه ها و مشاغل شناخته شده است. قرارنامه هایی که این حق را محدود و یا از اجرای آن جلوگیری کند از درجه اعتبار به کلی ساقط خواهد بود و مقرراتی که بر خلاف این مقصود تنظیم یابد غیر قانونی است.
محرمانه بودن مکاتبات و محرمانه بودن مراسلات پستی و تلگراف مصون از تجاوز است. فقط بر طبق مقررات قانون محدودیتی در این باره می توان تحمیل کرد.
اصل12
1 - هر فرد آلمانی حق آزادی انتخاب شغل و حرفه مطلوب خویش و محل کار و آموزش خود را خواهد داشت نحوه اجرای اشتغال و کسب را ممکن است قانون تنظیم کند. 2 - هیچ فردی را به کار خاصی نمی توان وادار کرد مگر در حدودی که سابقه دیرین خدمات عمومی اجباری که نسبت به همه و متساویا اجرا شدنی است ایجاب کند هر کس را که بنا بر معتقدات وجدانی خود از خدمت نظامی مستلزم استعمال اسلحه امتناع می ورزد می توان در عوض آن به خدمت دیگر گماشت. مدت این خدمت ثانوی نباید از دوره خدمت نظام بیشتر باشد. جزییات به وسیله قانونی تعیین خواهد شد که بر خلاف آزادی وجدان نباشد و در نظر گرفته شود که خدمت ثانوی هیچ گونه ارتباطی با دستگاه های خدمات نظامی نداشته باشد. 3 - زنان نباید قانونا به خدمت در هیچگونه واحد نظامی گمارده شوند و به هیچ عنوان نبایستی برای کاری که مستلزم استعمال اسلحه باشد استخدام گردند. 4 - تحمیل کار اجباری فقط در صورتی امکان پذیر است که شخصی بر طبق رای دادگاه از آزادی خود محروم شده باشد.
اصل14
1 - حقوق مالکیت وراث تضمین شده اند. حدود آن را قوانین تعیین خواهند کرد. 2 - تملک تکالیفی را ایجاب می کند. استفاده از آن باید توام با خیر عامه باشد. 3 - سلب مالکیت فقط به منظور خیر عامه مجاز است و امکان آن فقط بوسیله قانونی خواهد بود که چگونگی و میزان جبران خسارت را پیش بینی کرده باشد و جبران باید با رعایت ملاحظات عادلانه از لحاظ مصالح عموم و منافع اشخاصی که خسارت دیده اند به عمل آید و در صورت اختلاف راجع به مقدار خسارت وارده به دادگاه های عادی می توان مراجعه کرد.
زمین، منابع طبیعی و وسایل تولید را به منظور انتقاع عامه می توان به مالکیت عموم یا صورت های دیگر اقتصادی که تابع نظارت عمومی باشد به وسیله قانونی که چگونگی و میزان جبران خسارت را تعیین کند درآورد درباره چنین جبران خسارتی ماده 14 بند ( 3 ) جمله های 3 و 4 بدون کم و کاست قابل اجرا خواهد بود.
اصل16
اصل18
هر کس که از آزادی بیان و عقاید مخصوصا آزادی مطبوعات ( ماده 5 ) بند ( 1 ) آزادی تعلیمات ( ماده 5 ) بند ( 3 ) آزادی اجتماعی ( ماده 8 ) آزادی تشکیل مجامع و انجمنها ( ماده 9 ) محرمانه بودن مکاتبات پستی و تلگراف ( ماده 10 ) مالکیت ( ماده 14 ) و یا حق پناهندگی ( ماده 16 ) بند ( 2 ) به قصد این که با نظم اساسی دموکراسی آزاد مبارزه نموده باشد سو استفاده کند از برخوردار شدن از این حقوق اساسی محروم خواهد گردید. این محرومیت و میزان آن از طرف دیوان قانون اساسی فدرال تعیین خواهد شد.
1 - تا حدودی که مشمول این قانون اساسی است و مطابق آن یک حق اساسی را به موجب یا بر طبق قانون می توان محدود نمود ولی چنین قانونی باید جنبه عمومی داشته باشد نه آن که فقط در مورد خاصی به موقع اجرا درآید به علاوه قانون باید با ذکر حق اساسی و عطف به ماده مربوطه آن باشد. 2 - در هیچ موردی در ماهیت اصلی یک حق اساسی خللی نمی توان وارد کرد. 3 - حق های اساسی درباره اشخاص حقوقی داخل نیز تا حدودی که چگونگی چنین حقی ایجاب می کند اجرا خواهد شد. 4 - هر گاه حق کسی از ناحیه مقامات رسمی مورد تجاوز قرار گیرد راه مراجعه او به دادگاه باز خواهد بود و اگر هیچ دادگاه دیگری صلاحیت اختصاصی نداشته باشد به دادگاه های عادی می توان مراجعه کرد.
1 - جمهوری متحده آلمان یک دولت دموکراتیک، فدرال و سوسیال است. 2 - سرچشمه قدرت دولت از ملت است. این قدرت از طریق انتخابات و اخذ رای و به وسیله ارگان جداگانه قوه قانونگزاری، قوه مجریه و قوه قضاییه اعمال خواهد گردید. 3 - قوه مقننه تابع مقررات قانون اساسی و قوای مجریه و قضاییه پیرو قانون خواهند بود.
1 - احزاب سیاسی در تکوین اراده سیاسی مردم سهیم خواهند بود. این احزاب ممکن است آزادانه تاسیس شوند. سازمان داخلی آنها باید منطبق با اصول دموکراتیک باشد و بایستی منابع درآمد خود را در معرض اطلاع عامه بگذارند. 2 - احزابی که به دلیل مرام یا رویه افراد پیوسته به خود در صدد لطمه زدن یا از بین بردن نظم اساسی دموکراتیک آزاد باشند یا هستی جمهوری فدرال آلمان را دچار خطر سازند منافی با قانون اساسی خواهند بود. دیوان قانون اساسی فدرال راجع به این وضع متباین با قانون اساسی تصمیم لازم اتخاذ خواهد کرد. 3 - جزییات به وسیله قانون فدرال مقرر خواهد گردید.
پرچم فدرال سه رنگ: سیاه - سرخ - طلایی خواهد بود.
عجالتا این قانون اساسی در سرزمین استانهای بادن باواریا برلن بزرگ هامبورگ هس ساکونی سفلی. رن شمالی وستفالیا. قلمرو رن. شلسویک هلشتاین و ورتمبرگ بادن ( 1 ) ( و ورتمبرگ. هوهنزلرن ( 1 ) ) به موقع اجرا در می آید. در قسمت های دیگر آلمان بنا بر تاریخ الحاق آنها ( 2 ) ) قوه اجرایی خواهد یافت. ( 1 - پاورقی: بر طبق قانون فدرال مصوب 4 مه 1951 سرزمین بادن و ورتمبرگ از استان سابق بادن و ورتمبرگ بادن و ورتمبرگ هوهنزلرن بوجود آمده است. ) ( 2 - پاورقی: ) این قانون اساسی بر طبق قسمت بند اول قانون فدرال مصوب 23 دسامبر 1956 در سرزمین سار مجری شده است.
1 - فدراسیون به وسیله وضع قانون می تواند اختیارات ناشی از حق حاکمیت خود را به دستگاه هایی که میان دولتها بوجود آمده اند واگذار کند. 2 - به منظور حفظ صلح، حکومت فدرال می تواند به یک سیستم امنیت مشترک ملحق گردد و در انجام این منظور تا آن حدودی به تحدید حقوق خودمختاری خود رضایت خواهد داد که موجب و وسیله تضمین نظمی پایدار و صلح آمیز در اروپا و در میان ملل جهان بشود. 3 - برای تسویه اختلافات بین دولت حکومت فدرال به قراردادهایی که به یک سیستم عمومی جامعه و اجباری حکمیت بین المللی ارتباط داشته باشد محلق خواهد گردید.
قواعد کلی حقوق بین الملل عمومی قسمت مکلمل قانون فدرال اند و بر این قوانین نافذ خواهند بود و مستقیما حقوق و تکالیفی برای ساکنین قلمرو فدرال ایجاد خواهند کرد.
1 - لوایح قانونی که به منظور بر هم زدن روابط صلح آمیز میان ملل و مخصوصا فراهم کردن موجبات جنگ تعرضی تهیه یا تایید شده باشد با قانون اساسی منافات خواهد داشت و مستوجب مجازات خواهد بود. 2 - اسلحه ای که برای عملیات جنگی اختراع شده باشد قابل ساخت یا صدور یا حمل نخواهد بود مگر با اجازه حکومت فدرال. جزییات به وسیله قانون فدرال مقرر خواهد گردید.
اصل27
تمام کشتیهای تجارتی آلمان یک واحد دریایی بازرگانی تشکیل خواهند داد.
1 - نظم مبتنی بر قانون اساسی هر استان باید منطبق با اصول حکومت جمهوری دموکراتیک سوسیال بر اساس قانون در حدود مفاد این قانون اساسی باشد. در هر یک از نواحی استان و حوزه ها مردم باید به وسیله هیاتی که از طریق انتخاب عمومی مستقیم آزاد و متساوی و محرمانه منتخب شده اند دارای نمایندگی باشند. در بخشها مجمع نمایندگی ناحیه ممکن است جای یک هیات منتخب را بگیرد. 2 - بخشها باید به مسیولیت خود حق مسلم تنظیم تمام امور انجمن محلی را در حدودی که قانون پیش بینی کرده است دارا باشند. اتحادیه بخشها حق خودمختاری داخلی را نیز بر طبق مقررات قانون و در حدود وظایف و خدماتی که قانونا برای آنها مقرر گردیده است خواهند داشت. 3 - حکومت فدرال تضمین می کند که نظم مبتنی بر قانون اساسی استان منطبق با حق های اساسی و مدلول بندهای ( 1 ) و ( 2 ) مزبور باشد.
1 - سرزمین فدرال با رعایت وافی و کافی روابط ناحیتی تاریخی و ارتباط فرهنگی و صلاح اقتصادی و ساختمان اجتماعی به وسیله قانون فدرال تجدید سازمان خواهد یافت. ینین سازمان جدیدی مبتنی بر ایجاد استانی می شود که از لحاظ وسعت و ظرفیت قادر باشد اقداماتی را که بر عهده او خواهد بود به طرز مئثری انجام دهد. 2 - در نواحی که به واسطه تجدید سازمان کشوری بعد از تاریخ 8 مه 1945 بدون مراجعه به آرا عمومی جز استان دیگر شده باشد و هر تغییر خاص دیگری مربوط به تصمیمات قبلی راجع به حدود ارضی ممکن است بنا بر اقدام ابتکاری سکنه استان در ظرف یک سال از تاریخ اجرای این قانون اساسی تقاضا شود چنین اقدامی مستلزم اظهار علاقه یک دهم جمعیتی است که در انتخابات لندتاک ( مجلس ایالتی ) حق رای دارند و هر گاه اقدام عمومی مبتنی بر چنین علاقه ای باشد حکومت فدرال باید ماده ای به لایحه تجدید سازمان استانها اضافه کند حاکی از این که ناحیه مربوط به کدام استان تعلق خواهد داشت. 3 - ثس از تصویب قانون باید راجع به آن قسمت از قانون که انتقال ناحیه ای را از استانی به استان دیکر مقرر می دارد در آن محل ارجاع به آرا عمومی بشود و اگر اقدام مورد علاقه مبتنی بر رضایتی هم باشد که بر طبق بند ( 2 ) لازم است باز مراجعه به آرا عمومی ضروری خواهد بود. 4 - هر گاه قانون حتی در یک محل رد شده باشد بایستی مجددا به مجلس شورای ملی فدرال ( بوندستاگ ) پیشنهاد شود و اگر در مرحله ثانی تصویب گردد مستلزم تایید به وسیله رفراندوم در سراسر قلمرو فدرال خواهد بود. 5 - در رفراندوم رای اکثریت قاطع خواهد بود. 6 - نظامنامه به وسیله قانون فدرال تنظیم خواهد گردید. تجدید سازمان باید پیش از انقضای سه سال از تاریخ اعلام رسمی این قانون اساسی به پایان برسد و اگر در نتیجه الحاق قسمت دیگری از آلمان ضروری شود در ظرف دو سال پس از چنین الحاقی باید صورت پذیرد. 7 - ترتیبات راجع به هر نوع تغییر دیگر در مرزهای ارضی به وسیله قانون فدرال و بر طبق تصویب بوندسرات ( مجلس شورای استانها ) و رای اکثریت نمایندگان بوندستاک خواهد بود.
اجرای اختیارات دولتی و انجام عملیات حکومت تا حدودی که این قانون اساسی ترتیب دیگری را مقرر نداشته و یا اجازه نداده است بر عهده استان خواهد بود.
قانون فدرال بر قانون استان نافذ خواهد بود.
1 - اداره کردن روابط با کشورهای خارجی مختص فدارسیون ( حکومت متحده ) است. 2 - پیش از انعقاد هر قراردادی که با منافع اختصاصی استانی ارتباط داشته باشد این استان باید با در نظر گرفتن فرصت کافی مورد شور قرار گیرد. 3 - تا حدودی که استان حق قانونگزاری دارد می تواند با موافقت حکومت فدرال قراردادهایی با دول خارجی امضا کند.
1 - افراد آلمانی در هر استانی حقوق و تکالیف واحد مدنی خواهند داشت. 2 - افراد آلمانی بنا بر استعداد و شایستگی خود و حاإز بودن شرایط ضروری حق احراز مقامات رسمی و مشاغل حرفه ای را متساویا دارا خواهند بود. 3 - برخورداری از حقوق مدنی و کشوری و بهره مندی از حق احراز مقامات و مزایای رسمی در مورد خدمات عمومی بایستی مستقل از نسبت های مذهبی باشد. علت بستگی یا عدم بستگی به یک فرقه مذهبی و یا مسلک معنوی نباید موجب محرومیت احدی از مزیتی بشود. 4 - اجرای اختیارات دولتی به منزله شغل دایمی باید قاعدتا به اعضای اداری دولت که قانون عمومی ناظر بر وضع اداری و خدمت و وفاداری ایشان خواهد بود واگذار شود. 5 - قانون استخدام کشوری با رعایت اصول دیرین مربوط به خدمات دایمی مملکتی تنظیم خواهد یافت.
اصل35
تمام مقامات فدرال و استان با یکدیگر معاضدت قانونی و اداری خواهند داشت.
1 - مامورین کشوری عالیترین مقام فدرال ازتمام استانها متناسبا گرفته می شوند. افرادی که در سایر قسمتهای فدرال اشتغال دارند باید بر طبق معمول از همان استانی باشند که در آنجا خدمت می کنند. 2 - قوانین نظامی با رعایت تقسیمات فدراسیون به استان و اختصاصات اخلاقی اهالی هر استان وضع خواهد شد.
1 - هر گاه استانی از انجام تعهدات فدرالی خود که بر طبق این قانون اساسی یا قانون دیگر فدرال به عهده دارد بر نیاید حکومت فدرال با موافقت بوندسرات ( مجلس شورای استانها ) می تواند برای الزام استان با توسل به قوه قهریه فدرال اقدام لازم بکند. 2 - ( 1 ) برای اجرای چنین الزامی حکومت فدرال یا کمیسر او حق خواهد داشت به هر استان و مقامات آن دستورات صادر کند. ( 1 - پاورقی: بند ( 2 ) به وسیله قانون فدرال مصوب 19 مارس 1956 به قانون اساسی الحاق یافته است. ( این تبصره به بند 2 ماده 36 مربوط است ) )
1 - نمایندگان بوندستاگ آلمان به وسیله اخذ آرا عمومی، مستقیم، آزاد متساوی و محرمانه منتخب می شوند. ایشان نمایندگان تمام مردم خواهند بود تابع دستورات و تعلیماتی نبوده و فقط از وجدان خود تبعیت خواهند کرد. 2 - هر فردی که به سن 21 سالگی رسیده باشد حق دادن رای و هر نفری که بیست و پنج سال داشته باشد حق انتخاب شدن خواهد داشت. 3 - جزییات به وسیله قانون فدرال تنظیم خواهد شد.
1 - بوندستاگ برای دوره های چهارساله انتخاب می شود. دوره قانونگزاری چهار سال پس از اولین جلسه و یا در اثر انحلال پایان می یابد. انتخابات جدید در ظرف سه ماه آخر دوره قانوگزاری و یا در عرض شصت روز بعد از انحلال صورت خواهد گرفت. 2 - بوندستاگ در ظرف سی روز از تاریخ انجام انتخابات تشکیل می شود ولی زودتر از پایان دوره مجلس پیشین تشکیل جلسه نخواهد داد. 3 - بوندستاگ ختم و ادامه جلسات خود را تعیین خواهد کرد. رییس بوندستاگ می تواند آن را زودتر از وقت تعیین شده تشکیل دهد و در صورتی قادر به چنین کاری خواهد بود که یک سوم نمایندگان یا رییس جمهوری فدرال و یا صدراعظم فدرال درخواست نماید.
1 - بوندستاگ رییس و معاونین رییس و منشی های خود را انتخاب و نظامنامه داخلی خود را تنظیم می کند. 2 - رییس مجلس دارای اختیارات مالکیت و پلیسی در عمارت بوندستاگ خواهد بود. هیچگونه بازرسی محل یا اقدام به توقیف در ابنیه بوندستاگ بدون اجازه او امکان ندارد.
اصل42
1 - جلسات بوندستاگ علنی خواهد بود. بنابر پیشنهاد یک دهم از اعضا و یا بر طبق پیشنهاد حکومت فدرال با اکثریت دو سوم از حضور عامه در جلسات می توان جلوگیری کرد و رای نسبت به این پیشنهاد در جلسه ای عامه حضور ندارند گرفته خواهد شد. 2 - تصمیمات بوندستاگ احتیاج برای اهکثریت خواهد داشت مگر در مواردی که این قانون اساسی ترتیب دیگری را مقرر کرده باشد. برای انتخاباتی که از جانب بوندستاگ می شود ممکن است نظامنامه استثنایاتی را پیش بینی کند. 3 - گزارش های صحیح و مقرون به حقیقت از جلسات عمومی بوندستاگ و کمیته های آن نباید موجب هیچگونه مسیولیتی بشود.
بوندستاگ و هر یک از کمیته های آن می توانند حضور هر کدام از وزیران حکومت فدرال را در جلسه خواستار شوند. 2 - اعضای بوندستاگ و حکومت فدرال و همچنین نفراتی که از جانب آنها مامور شده باشند حق حضور در هر جلسه بوندستاگ و کمیته های آن را خواهند داشت به اظهارات آنها هر موقعی باید گوش فراداد.
1 - بوندستاگ حق خواهد داشت و برطبق درخواست یک چهارم اعضای خود مکلف خواهد بود کمیته رسیدگی ترتیب دهد که مدارک لازم را موقع استماع عرایض عمومی فراهم کند. از حضور عامه در ینین جلسه ای می توان ممانعت کرد. 2 - مقررات آیین دادرسی جزایی بدون کم و کاست در فراهم ساختن مدرک مجری خواهد بود و در محرمانه بودن مکاتبات و پست و تلگراف بی سیم خللی وارد نخواهد شد. 3 - دادگاه ها و مقامات اداری موظفند کمک های قانونی و اداری بنمایند. 4 - تصمیمات کمیته های تحقیق تابع رسیدگی های قضایی نخواهد بود. دادگاه ها آزاد خواهند بود درباره واقعیاتی که تحقیقات مبتنی بر آنها است تدقیق و قضاوت کنند.
1 - بوندستاگ کمیته ثابتی را تعیین خواهد کرد که صیانت حقوق بوندستاگ را در برابر حکومت فدرال در حین دو دوره قانونگزاری عهده دار شود. کمیته مزبور حقوق کمیته تحقیق را نیز دارا خواهد بود. 2 - اختیارات وسیعتری مانند اختیار قانونگزاری و انتخاب صدراعظم فدرال و بازخواست کردن از رییس جمهور فدرال در حدود صلاحییت کمیته ثابت نخواهد بود. ماده 45 - * 1 - بوندستاگ یک کمیته امور خارجی و یک کمیته دفاع تعیین خواهد نمود. هر دو کمیته بین دو دوره قانونگزاری نیز انجام وظیفه خواهند کرد. 2 - کمیته دفاع حقوق کمیته تحقیق را هم خواهد داشت و بنابر پیشنهاد یک چهارم اعضای خود موظف خواهد بود در باره هر مسإله خاصی رسیدگی و تحقیق کند. 3 - ماده 44 بند ( 1 ) در مورد امور دفاع قابل اجرا نخواهد بود. ( پاورقی *: الحاق به وسیله قانون فدرال مصوب 19 مارس 1956 ) ماده 45 - ** از طرف بوندستاگ یک کمیسر دفاع تعیین خواهد گردید که حقوق اساسی بوندستاگ را صیانت و آن را در اجرای نظارت پارلمانی معاضدت کند. جزییات به وسیله قانون فدرال مقرر خواهد گردید. ( پاورقی ** : الحاق به وسیله قانون فدرال مصوب 19 مارس 1956 )
1 - یک نماینده را هیچوقت نمی توان به دادگاهها احضار و یا تابع مقررات انضباطی کرد و یا در اثر رای که در بوندستاگ داده و یا حرفی که در آنجا و یا یکی از کمیته های آن زده است نمی توان در خارج مورد بازخواست قرار داد. ارتکاب اهانت مشمول این ترتیب نخواهد بود. 2 - نماینده را فقط با اجازه بوندستاگ برای عمل خلافی می توان بازخواست و یا توقیف کرد مگر آنکه در حین ارتکاب جرم و یا طی روز بعد توقیف شود. 3 - اجازه بوندستاگ همچنین برای هر گونه تحدید دیگر آزادی شخصی نماینده یا بر طبق ماده 18 برای شروع اقدامات بر علیه او ضروری خواهد بود. 4 - هر گونه تعقیب جزایی و هر نوع اقدماتی به موجب ماده 18 بر علیه یک نفر نماینده و هر گونه بازداشت یا تحدید دیگر آزادی شخصی او در صورت درخواست بوندستاگ معوق خواهد ماند.
نمایندگان مختارند که از فاش کردن نام افرادی که به مناسب سمت نمایندگی مطالبی به ایشان اظهار کرده و یا حقایقی را به اطلاع آنها رسانیده باشند و یا از بیان آن حقایق خودداری کنند و تا حدودی که این حق راجع به امتناع از افشای مطلب پابرجا است ضبط هیچگونه اسنادی هم امکان نخواهد داشت.
1 - هر نفری که داوطلب نمایندگی بوندستاگ شده باشد حق مرخصی ضروری برای منظور مبارزه انتخابی خود خواهد داشت. 2 - هیچ فردی را نمی توان از احراز و اجرای سمت نمایندگی ممانعت کرد و او را نمی توان بدین مناسبت خواه با اطلاع یا بدون اطلاع قبلی از کاربر کنار ساخت. 3 - نمایندگان حق پاداش مالی به حدی که کافی و وافی برای تامین استقلال ایشان باشد خواهند داشت به علاوه حق استفاده بدون پرداخت از هر گونه وسایط نقلیه دولتی را دارا می باشند جزییات را قانون فدرال تنظیم خواهد کرد.
هر استان به وسیله بوندسرات درباره قانونگزاری و حکومت با دولت فدرال همکاری خواهد کرد.
1 - بوندسرات شامل اعضای حکومتهای استانی است که آنها را منصوب و یا منفصل می کند. اعضای دیگر حکومتهای مزبور ممکن است به صورت علی البدل تعیین شوند. 2 - هر استان دارای لااقل سه رای خواهد بود. استانی که بیش از سه میلیون جمعیت داشته باشد چهار رای و استان با جمعیت بیش از شش میلیون پنج رای خواهد داشت. 3 - هر استان می تواند به اندازه حق رای خود نماینده تعیین کند. آرا هر استان از طرف اعضای حاضر یا علی البدلهای آنها فقط به صورت دسته جمعی داده می شود.
1 - بوندسرات رییس خود را به مدت یک سال انتخاب می کند. 2 - رییس، بوندسرات را برای تشکیل جلسات دعوت خواهد کرد. او باید اگر نمایندگان لااقل دو استان و یا حکومت فدرال درخواست کرده باشند مجلس را تشکیل دهد. 3 - بوندسرات تصمیمات خود را لااقل بنابر رای اکثریت نمایندگان خود خواهد گرفت و قواعد و نظامنامه کار خود را ترتیب خواهد داد جلسات آن علنی است ولی عامه را از حضور در جلسات آن می توان منع کرد. 4 - اعضای دیگر و ماموران حکومت های استان می توانند در کمیته های بوندسرات عضویت یابند.
اعضای حکومت فدرال حق خواهند داشت و در صورت تقاضا مکلف خواهند بود که در مذاکرات بوندسرات و کمیته های آن شرکت جویند. باید به اظهارات آنها هر موقعی گوش فرا داد. بوندسرات باید به وسیله حکومت فدرال مرتبا در جریان امور باشد.
1 - رییس جمهوری فدرال بدون بحث به وسیله مجمع فدرال منتخب می شود. هر فرد آلمانی که شرایط انتخاب نمایندگان مجلس بوندستاگ را حایز و دارای چهل سال سن باشد می تواند به ریاست جمهوری انتخاب شود. 2 - دوره ریاست جمهوری فدرال پنج سال و تجدید انتخاب برای دوره مجدد فقط یک بار مجاز خواهد بود. 3 - مجمع فدرال مرکب خواهد بود از اعضای بوندستاک و عده برابر آنها از اعضایی که از طرف مجامع نمایندگی استان مطابق قواعد نمایندگی نسبی منتخب می شوند. 4 - مجمع فدرال نباید دیرتر از سی روز پیش از انقضای دوره ریاست جمهوری فدرال و یا در صورت انقضای قبل از موعد مقرر آن دیرتر از سی روز بعد از این تاریخ تشکیل یابد. این مجمع را رییس بوندستاگ تشکیل خواهد داد. 5 - پیش از اتمام دوره قانونگزاری، مدت مصرح در بند ( 4 ) جمله اول از نخستین جلسه بوندستاگ شروع میشود. 6 - شخصی که آرا اکثریت اعضای مجمع فدرال را تحصیل کرده باشد منتخب خواهد بود. هر گاه چنین اکثریتی در دو وهله اخذ آرا بدست نیامده باشد داوطلبی که بیشتر آرا را در مرحله بعدی تحصیل کند منتخب محسوب می گردد. 7 - تفصیل به وسیله قانون تعیین خواهد گردید.
1 - رییس جمهوری فدرال نمی تواند از اعضای حکومت یا هیات مقننه فدرال یا استان باشد. 2 - رییس جمهوری نمی تواند هیچ شغل یا درآمد مالی دیگر داشته باشد یا در امور بازرگانی شرکت جوید یا به حرفه ای اشتغال ورزد و یا وابسته به دستگاه یا هیات مدیره بنگاهی باشد که جنبه انتفاعی دارد.
هنگام شروع ریاست جمهوری، او در جلسه مشترک بوندستاگ و بوندسرات مراسم سوگند را به شرح ذیل انجام می دهد. "سوگند یاد می کنم که به جان و دل مساعی خود را برای بهبود حال مردم آلمان و تقویت منافع آنها و ممانعت از هر گونه لطمه ای نسبت به آن و حفظ و دفاع از قانون اساسی و قوانین فدراسیون مصرف کنم و با علاقه ای وجدانی تکالیفم را انجام دهم و نسبت به همه عادل باشم. با عنایت خداوند متعال." سوگند را بدون رعایت آداب مذهبی نیز می توان ادا کرد.
اگر رییس جمهوری از انجام تکالیف خود محروم و با مسند ریاست جمهوری قبل از موعد مقرر خالی شود اجرای اختیارات وی به عهده رییس بوندستاگ خواهد افتاد.
اوامر و فرامین ریاست جمهوری برای تنفیذ احتیاج به امضای متقابل صدراعظم آلمان و یا وزیر مربوطه فدرال دارد. این ترتیب شامل انتصاب یا عزل صدراعظم فدرال و یا بر طبق ماده 63 و درخواست مبتنی بر بند ( 3 ) ماده 69 انحلال بوندستاگ نخواهد شد.
1 - رییس جمهوری نماینده فدراسیون در روابط بین المللی آن محسوب می شود وی به نمایندگی از طرف فدراسیون قراردادها و عهود با دول خارجی منعقد می سازد. سفرا نزد دولتهای دیگر می فرستند و نمایندگان آنها را می پذیرد. 2 - عهدنامه هایی که پایه روابط سیاسی فدراسیون یا مربوط به موارد قانونگزاری فدرال است مستلزم موافقت یا تشریک مساعی به صورت قانونی فدرال و دستگاه هایی است که برای هر مورد اختصاص مربوط به چنین امور قانونی صلاحیت دارند. درباره قراردادهای راجع به مسایل اداری، مقررات مربوط به امور اداری فدرال بی کم و کاست اجرا خواهد شد. ماده 59 - * 1 - بوندستاگ تصمیم خواهد گرفت که در چه موردی موضوع دفاع پیش آمده است و تصمیمات آن به وسیله رییس جمهوری فدرال مجری می شود. 2 - هر گاه مشکلات بغرنجی مانع تشکیل بوندستاگ بشود رییس جمهوری فدرال می تواند در صورتی که تاخیر موجب خطر باشد به اخذ تصمیم و اقدام مبادرت ورزد مشروط بر اینکه اقدامات او مورد تایید صدراعظم فدرال باشد. رییس جمهور باید قبلا در این خصوص با رئسای بوندستاگ و بوندسرات مشورت کند. 3 - اعلامیه های مربوط به پیش آمد یک مورد دفاعی که تاثیر مطلوبی در روابط بین المللی داشته باشد از طرف ریاست جمهوری قبل از اخذ تصمیم و اقدامات لازم انتشار نخواهد یافت. 4 - هر گونه تصمیم مربوط به انعقاد صلح بر اساس قانون فدرال اتخاذ خواهد گردید. ( پاورقی: * - به وسیله قانون فدرال مصوب 19 مارس 1956 الحاق یافته است. )
1 - رییس جمهوری فدرال قضات و مامورین کشوری فدرال و صاحب منصبان و افسران غیر شاغل را نصب و عزل می کند مکر آن که قانون فدرال ترتیب دیگر مقرر داشته باشد. * ( پاورقی: * - تصمیم به وسیله قانون فدرال مصوب 19 مارس 1956 ) 2 - رییس جمهوری به نمایندگی از طرف فدراسیون اختیار عفو را در موارد اختصاصی به کار خواهد برد. 3 - ممکن است او این اختیارات را به مقامات دیگر واگذار کند. 4 - بند ( 2 ) تا ( 4 ) ماده 46 بدون تفاوت نسبت به رییس جمهوری اجرا می شود.
اصل62
حکومت فدرال مرکب خواهد بود از صدراعظم فدرال و وزیران فدرال.
صدراعظم فدرال بنا بر پیشنهاد رییس جمهوری فدرال بدون بحث از طرف بوندستاگ منتخب می شود. 2 - شخصی که آرا اکثریت اعضای بوندستاگ را بدست بیاورد منتخب محسوب می شود و شخص منتخب باید از جانب رییس جمهوری منصوب گردد. 3 - هر گاه شخص پیشنهادی انتخاب نشود بوندستاگ در ظرف چهارده روز از تاریخ اخذ رای می تواند به وسیله بیش از نصف آرای اعضای خود صدراعظم فدرال را برگزیند. 4 - هرگاه نامزدی در ظرف مدت مزبور تعیین نشده باشد بدون تاخیر اخذ رای جدید به عمل خواهد آمد و هر شخصی که رای بیشتر بدست آورده باشد منتخب محسوب خواهد شد. هر گاه شخص منتخب آرای اکثریت اعضای بوندستاگ را تحصیل نماید رییس جمهوری باید او را در ظرف هفت روز از تاریخ انتخاب منصوب کند و اگر شخص منتخب چنین اکثریتی را حایز نشده باشد رییس جمهوری باید در ظرف هفت روز او را منصوب و یا اینکه بوندستاگ را منحل کند.
1 - وزیران فدرال از طرف رییس جمهوری بنا بر پیشنهاد صدراعظم فدرال منصوب یا معزول می شوند. 2 - صدراعظم فدرال و وزیران فدرال باید موقع احراز مقام خود سوگندی را که در ماده 56 قید شده است یاد کنند.
صدراعظم فدرال باید راجع به سیاست عمومی تصمیم اتخاذ کند و مسیولیت این کار به عهده او است و در حدود سیاست عمومی هر وزیر فدرال امور مربوط به دستگاه خود را با مسیولیت خویش اداره خواهد کرد. حکومت فدرال در مورد اختلاف نظر میان وزیران فدرال تصمیم خواهد گرفت. صدراعظم فدرال امور حکومت فدرال را بر طبق نظامنانه و ترتیبی که به وسیله حکومت فدرال قبول و از طرف رییس جمهوری فدرال تصویب شده باشد اجرا خواهد کرد. ماده 65 * - 1 - اختیارات فرماندهی نیروی مسلح به عهده وزیر دفاع فدرال خواهد بود. 2 - درباره اعلام تصمیم رسمی مربوط به مورد دفاع، اختیار فرماندهی به عهده صدراعظم فدرال محول است. ( پاورقی * : به وسیله قانون فدرال مصوب 19 مارس 1956 الحاق یافت. )
صدراعظم فدرال و وزیران فدرال نمی توانند هیچگونه شغل رسمی یا درآمد دیگر داشته باشند یا در کار تجارت وارد شوند یا به حرفه دیگری بپردازند یا وابسته به مدیریت و یا بدون موافقت بوندستاگ منتسب به هیات مدیره بنگاهی باشند که کار انتفاعی دارد.
1 - بوندستاگ می تواند عدم اعتماد خود را نسبت به صدراعظم فدرال فقط بدین نحو ابراز دارد که با اکثریت اعضای خود جانشین او را تعیین و از رییس جمهوری عزل صدر اعظم را درخواست کند. رییس جمهوری باید با این تقاضا موافقت و شخص منتخب را منصوب کند.
1 - اگر اقدام صدراعظم فدرال برای رای اعتماد مورد تایید اکثریت اعضای بوندستاگ واقع شود رییس جمهوری فدرال بنا بر پیشنهاد صدراعظم می تواند در ظرف بیست و یک روز بوندستاگ را منحل کند. این حق انحلال همین که بوندستاگ با رای اکثریت اعضای خود صدر اعظم دیگری انتخاب کند منتفی می شود. 2 - چهل و هشت ساعت باید بین اقدام مزبور و رای نسبت به آن فاصله باشد.
1 - صدر اعظم فدرال یکی از وزیران فدرال را معاون خود تعیین می کند. 2 - دوره مقام صدراعظم فدرال یا وزیر فدرال در هر حال با تشکیل اولین جلسه بوندستاگ جدید پایان می پذیرد و دوره مقام هر وزیر فدرال با هر نوع پایان یافتن مدت صدارت نخست وزیر فدرال خاتمه می یابد. 3 - به درخواست رییس جمهوری فدرال صدراعظم فدرال و یا به درخواست صدراعظم فدرال یا رییس جمهوری یکی از وزیران فدرال مامور خواهد شد که امور مربوط به صدارت عظمی را تا تعیین جانشین اداره کند.
1 - استان اختیاردارد تا حدودی که این قانون اساسی اختیارات قانونگزاری را به حکومت متحده نداده باشد به وضع قانون اقدام کند. 2 - حدود صلاحیت بین فدراسیون و استان راجع به اختیارات قانونگزاری انحصاری یا مشترک به وسیله مواد این قانون اساسی تعیین شده است.
راجع به مسایل مشمول اختیارات قانونکزاری انحصاری فدراسیون، استان فقط وقتی حق وضع قانون و تا حدودی این حق را خواهد داشت که یک قانون فدرال صریحا آن را مجاز کرده باشد.
1 - راجع به موارد اختیارات قانونگزاری مشترک، استان تا موقعی حق وضع قانون و تا حدودی این حق را خواهد داشت که فدراسیون اختیارات قانونگزاری خود را اعمال ننموده باشد. 2 - فدراسیون حق قانونگزاری راجع به مسایل ذیل را تا حدودی خواهد داشت که احتیاج مقررات قانونی فدرال وجود داشته باشد مانند: 1 - موضوعی که ممکن نباشد از طریق قانونگزاری استان به طرز مئثری مشمول مقررات شود یا 2 - مقررات در باب موضوعی به وسیله قانون استان به منافع استان دیگر یا تمام جامعه لطمه وارد سازد یا 3 - صیانت وحدت حقوقی و اقتصادی به خصوص حفظ اتحاد شکل شرایط زندگی در خارج از حدود استان وضع چنین قانونی را ایجاب کند.
فدراسیون اختیار انحصاری و قانونگزاری درباره مسایل ذیل را دارا است: 1 - امور خارجه و همچنین دفاع، شامل خدمت نظامی افراد کشوری که سنشان از هیجده سال کذشته باشد و حمایت از سکنه کشوری. 2 - موضوع تابعیت در فدراسیون 3 - آزادی مسافرت، امور گذرنامه، پذیرش مهاجر و مهاجرت و استرداد مجرمین. 4 - اصول ارزی، پول، سکه، اوزان و مقادیر و همچنین تعیین مدت آن 5 - وحدت قلمرو گمرکی و بازرگانی، عهود راجع به تجارت و کشتیرانی و آزادی حمل و نقل کالای تجارتی و مبادله اجناس و پرداختها با کشورهای خارجی به علاوه حفاظت مرزی و گمرکی. 6 - راه آهن های فدرال و خطوط هوایی 7 - سرویس های پستی و ارتباطات تلفنی و تلگرافی. 8 - وضع قانونی افرادی که به وسیله فدراسیون و از طرف هیاتهای فدرال به موجب قانون عمومی استخدام شده اند. 9 - حقوق مالکیت صنعتی و حق طبع و انتشار. 10 - همکاری فدراسیون و استان در امور پلیس جنایی و حمایت قانون اساسی تاسیس یک اداره فدرال پلیس جنایی و همچنین کنترل بین المللی جرایم. 11 - آمارهای مربوط به امور فدرال.
اختیارات قانونگزاری مشترک شامل امور ذیل خواهد گردید: 1 - قانون مدنی، قانون جزایی و اجرای احکام قضایی، آیین دادرسی، حرفه قضایی دفاتر اسناد رسمی و مشاوره حقوقی 2 - تهبت ولادت، وفات و ازدواج 3 - قانون شرکتها و مجامع 4 - قانون راجع به اقامت و استقرار اتباع بیگانه 5 - جلوگیری از انتقال آثار قیمتی فرهنگی آلمانی به خارجه 6 - مسایل پناهندگان و تبعیدشدگان 7 - امور عام المنفعه 8 - تابعیت در استان 9 - خسارت ناشی از جنگ و غرامت 10 - منافع افراد ضربت خورده از جنگ و وابستگان نفراتی که در جنگ کشته شده اند، کمک به اسیران سابق جنگی و مراقبت از گورستانهای نظامی. 11 - قانون مربوط به امور اقتصادی، معادن، صنایع قوه برق فرآورده های صنعتی، تجارت، بانکساری، بورس و بیمه های خصوصی. 11 - تولید و استفاده از نیروی اتمی برای مقاصد صلح، ساختن و به کار انداختن تاسیسات جهت منظورهای مزبور حمایت از خطرات ناشی از پخش نیروی اتمی یا اشعه اتمی و انتقال مواد حامل رادیوآکتیو* ( *پاورقی: به وسیله قانون فدرال مورخ 23 دسامبر 1959 الحاق یافته است. ) 12 - قانوت کار شامل سازمان قانونی، تاسیسات صنعتی، حمایت از کارگران، آژانسها و دفاتر کار و همچنین بیمه های اجتماعی متضمن بیمه دوره بیکاری. 13 - تشویق تحقیقات علمی. 14 - قانون ناظر بر مصادره تا حدودی که به موارد مذکور در مواد 73 و 74 مربوط می شود. 15 - انتقال زمین، منابع طبیعی و اسباب تولید صنعتی به مالکیت عمومی و یا هر نوع ترتیب اقتصادی که تابع نظارت عمومی باشد. 16 - جلوگیری از سو استفاده اختیارات اقتصادی. 17 - تشویق تولیدات کشاورزی و جنگل، حفاظت منابع آذوقه، واردات و صادرات مواد فلاحتی و جنگلی، صید ماهی در دریای آزاد و آب های ساحلی و نگهبانی سواحل. 18 - نقل و انتقالات املاک، قانون اراضی و مطالب مربوط به اجاره زمین های فلاحتی، خانه سازی، مسکن و خانه یابی. 19 - اقدامات بر ضد ناخوشیهای مسری و آفات انسانی و حیوانی، جواز ورود به مشاغل طبی و پیشه های دیگر مربوط به معالجه و خرید و فروش مواد مخدر و دارو و سموم. 20 - حمایت در مورد حمل و نقل آذوقه و نوشابه ها و همچنین لوازم زندگی درباره علوفه و بذرهای کشاورزی و جنگلی و تخمکاری و حمایت درختان و نهال ها در مقابل امراض و آفات. 21 - کشتیرانی در اقیانوسها و سواحل و امداد مربوط به کشتیرانی، کشتیرانی در آب های داخلی، سرویسهای هواشناسی و طرق بحری و راه های آبی داخلی که برای استفاده عبور و مرورهای عمومی باشد 22 - رفت و آمد در جاده ها و حمل و نقل های موتوری و ساختن و نگاهداری شاهرا ه های با مسافت طولانی. 23 - راه آهن هایی که در اختیار دستگاه فدرال نباشد غیر از راه آهن های کوهستانی.
فدراسیون با رعایت شرایط ماده 72 حق خواهد داشت مقرراتی راجع به موارد ذیل وضع کند: 1 - وضع حقوقی افرادی که در استان و قرا و در هیاتهای دیگری که تابع قانون عمومی اند استخدام شده اند. 2 - وضع عمومی جراید و فیلم ها. 3 - شکار، حفاظت طبیعت و نقاط طبیعی اطراف شهر. 4 - توزیع اراضی، برنامه های ناحیتی و اداره آب. 6 - موضوعات مربوط به ثبت احوال و شناسنامه.
لوایح در بوندستاگ به وسیله حکومت فدرال یا اعضای بوندستاگ و یا به وسیله بوندسرات پیشنهاد می شود. 2 - لوایح حکومت فدرال ابتدا به بوندسرات داده می شود و بوندسرات مجاز خواهد بود وضع خود را نسبت به این لوایح در ظرف سه هفته اظهار کند. 3 - لوایح بوندسرات به وسیله حکومت فدرال به بوندستاگ داده می شود. ضمن انجام این کار حکومت فدرال نیز باید نظر خود را اعلام دارد.
اصل78
قانونی را که بوندستاگ پذیرفته باشد موقعی تصویب شده تلقی خواهد شد که بوندسرات آن را تاکید کند و یا برطبق بند ( 2 ) ماده ( 77 ) درخواستی نسبت به آن عنوان ننماید یا آن که در ظرف مدت مندرج در بند ( 3 ) ماده ( 77 ) اعتراضی به عمل نیاورد و یا اگر چنین اعتراضی شده است مسترد بدارد و یا آن که اعتراض مزبور از طرف بوندستاگ رد شده باشد.
1 - این قانون اساسی را فقط با نص قانونی که صریحا آنرا اصلاح یا چیزی به آن ملحق کند می توان اصلاح کرد در مورد عهدنامه های بین المللی که موضوع ان استقرار صلح و یا فراهم ساختن موجبات صلح یا لغو یک رژیم اشغالی و یا به منظور دفاع جمهوری فدرال طرح ریزی شده باشد یک توجیه اصلاحی دال بر اینکه مواد این قانون اساسی با امضا و یا اجرای چنین عهدنامه هایی مباینت ندارد کافی خواهد بود به شرط اینکه تغییر متن قانون اساسی منحصرا ناظر بر این توجیه توضیحی فراهم شود.* ) ( پاورقی*: جمله دوم بند ( 1 ) به وسیله قانون فدرال مصوب 26 مارس 1954 الحاق یافته است. ) 2 - چنین قانونی رای مثبت دو سوم اعضای بوندستاگ و دو ثلث آرای بوندسرات را لازم خواهد داشت. 3 - هیچگونه اصلاح این قانون اساسی در مورد تقسیم فدراسیون به استان و همکاری اصولی استان در امر قانونگزاری و یا اصول اساسی مندرج در ماده 1 و 20 مجاز نخواهد بود.
1 - به حکومت فدرال یا وزیر فدرال یا حکومت های استان به وسیله قانون اختیار می توان داد که احکامی که قدرت قانونی داشته باشد صادر کنند. مفاد و مقصود و میزان اختیاری که تفویض می شود باید در خود قانون پیش بینی بشود و مبنای قانونی باید در خود احکام قید گردد. هر گاه در قانونی پیش بینی شود که اختیار مزبور قابل واگذاری است، حکمی قانونی مشعر بر واگذار کردن اختیار نیز لازم خواهد بود. 2 - موافقت بوندسرات برای احکام واجد اثر قانونی که از طرف حکومت فدرال یا وزیر فدرال راجع به مقررات اساسی جهت به کار بردن تسهیلات راه آهن های فدرال و سرویس های ثست و تلگراف بیسیم و یا مقررات عوارض مربوط به آن یا درباره ساختمان و به کار انداختن خط آهن و همچنین برای احکامی که بر طبق قوانین فدرال قدرت قانونی دارند و موافقت بوندسرات نسبت به آنها ضروری است و یا توسط استان ها به نمایندگی فدراسیون یا مسایلی مربوط به خود آنها صادر می شود لازم خواهد بود مگر آن که قوه مقننه فدرال ترتیب دیگری را مقرر کرده باشد.
1 - اگر در موارد مربوط به ماده ( 68 ) بوندستاگ منحل نشود و لایحه ای را با وجود آن که حکومت فدرال آن را فوری عنوان کرده رد کند، رییس جمهوری فدرال می تواند به درخواست حکومت فدرال و با موافقت بوندسرات یک حالت قانونگزاری فوق العاده را در مورد چنین لایحه ای اعلام دارد. همین ترتیب نسبت به لایحهای اجرا خواهد شد که صدراعظم فدرال بر طبق پیشنهاد منطقه با ماده ( 68 ) رفتار کند. 2 - هر گاه بعد از اعلام حالت اضطراری قانونگزاری بوندستاگ مجددا لایحه را رد کند و یا به صورتی که برای حکومت فدرال قبول آن امکان نداشته باشد تصویب نماید، آن لایحه در صورتی که مجلس بوندسرات آن را تایید کرده باشد تصویب شده تلقی می شود و همین ترتیب هر گاه بوندستاگ لایحه ای را در ظرف چهار هفته از تاریخ پیشنهاد مجدد آن نپذیرفته باشد مجری خواهد گردید. 3 - در مدت صدارت صدراعظم فدرال، هر لایحه دیگری که از طرف بوندستاگ رد شود ممکن است بر طبق ترتیب مندرج در بندهای ( 1 ) و ( 2 ) در ظرف شش ماه از تاریخ اولین دوره اعلام حالت فوق العاده قانونگزاری به تصویب برسد. پس از انقضای این مرحله اعلام دوره فوق العاده مجدد در مدت زمامداری همان صدر اعظم فدرال ممنوع خواهد بود. 4 - این قانون اساسی را به وسیله قانونی که منطبق با بند ( 2 ) باشد نمی توان کلا و جزیا اصلاح یا تبدیل یا معوق کرد.
قوانینی که بر طبق مقررات این قانون اساسی تصویب میشود بعد از این که به امضای رییس جمهوری موشح شد در مجله قانونی فدرال انتشار خواهد یافت. احکامی که اثر قانونی دارد به وسیله دستگاه اداری که آن را صادر کرده است امضا می شود و مگر آن که قانون ترتیب دیگری را قید کرده باشد در مجله رسمی قوانین فدرال منتشر خواهد گردید. 2 - هر قانون و هر حکمی که اثر قانونی دارد، باید تاریخ اجرای آن تصریح شود و در صورت فقدان چنین صراحتی در انقضای مدت چهارده روز از تاریخ انتشار آن در مجلس رسمی فدرال قابل اجرا خواهد بود.
استان قوانین فدرال را تا حدودی که این قانون اساسی ترتیب دیگری مقرر و یا مجاز ننموده باشد به منزله امور مربوط به خود اجرا خواهد کرد.
1 - هر گاه استانها قوانین فدرال را چون امور مربوطه خود اجرا کنند برای تاسیس ادارات و مقررات راجع به جریانات اداری تا حدودی که قوانین فدرال مجاز ساخته و بوندسرات پیش بینی دیگر نکرده باشد اقدامات لازم خواهند کرد. 2 - حکومت فدرال می تواند با موافقت بوندسرات مقررات کلی اداری وضع کند. 3 - حکومت فدرال نظارت خواهد کرد که اجرای قوانین فدرال از طرف استان بر طبق قوانین اجرایی تامین شود و برای این منظور حکومت فدرال می تواند کمیسرهایی نزد عالیترین مقام استان و در صورتی که این موافقت به عمل نیامده باشد با موافقت بوندسرات کمیسرهایی نزد مقامات تابعه بفرستد. 4 - چنانچه حکومت فدرال ملاحظه کند که هر گونه قصوری در اجرای قوانین فدرال از ناحیه استان ها شده و ترمیم آن به عمل نیامده است، بوندسرات به درخواست حکومت فدرال یا استان رای خواهد داد که آیا استان بر خلاف قانون رفتار کرده است یا نه نسبت به تصمیم بوندسرات به دادگاه اختصاصی قانون اساسی می توان شکایت کرد. 5 - به منظور اجرای قوانین فدرال حکومت مرکزی به وسیله قانون فدرال که با تصویب بوندسرات وضع شده باشد قادر خواهد بود که دستورهای انفرادی برای موارد اختصاصی صادر کند. این دستورها باید خطاب به عالیترین مقام استان باشد مگر آن که حکومت فدرال تشخیص دهد که موضوع حایز فوریت است.
در موردی که استان قانون فدرال را به نمایندگی از طرف فدراسیون اجرا می کند تاسیس ادارات مربوطه آن به عهده استان خواهد بود مگر در صورتی که قوانین فدرال و بوندسرات ترتیب دیگری مقرر کرده باشد. 2 - حکومت فدرال می تواند با موافقت بوندسرات قواعد کلی اداری صادر کند و می تواند برای تربیت متحدالشکل اعضای اداری دولت و خدمتگزاران روزمزد حکومت مقررات وضع کند. رئسای مقامات مراحل پایین با موافقت آن منصوب می شوند. 3 - مقامات استان تابع دستورات مقامات مربوطه عالیه و دستگاه های فدرال خواهند بود. این دستورها به عنوان بالاترین مقامات استان صادر خواهد گردید مگر آن که حکومت فدرال موضوع را فوری تلقی کند. اجرای دستورات به وسیله عالیترین مقامات استان تامین خواهد شد. 4 - نظارت مرکزی مطابق قانون و به درستی اجرا خواهد شد. حکومت فدرال می تواند برای انجام این منظور تسلیم گزارشها و مدارک را ضروری عنوان کند و کمیسرهایی نزد تمام مقامات بفرستد.
در مواردی که فدراسیون قوانین را به وسیله حکومت فدرال یا توسط هیاتهای مباشر فدرال یا دستوراتی را بر طبق قوانین عمومی اجرا می کند حکومت فدرال تا حدودی که قانون متضمن پیش بینی خاص نباشد قواعد کلی اداری صادر خواهد کرد و جهت ایجاد ادارات تا حدودی که قانون ترتیب دیگری مقرر نکرده باشد اقدام خواهد نمود.
1 - ماموران سیاسی و دستگاه مالی فدرال و راه آهن های فدرال و سرویس پستی فدرال و به موجب مقررات ماده ( 89 ) اداره راه های آبی و کشتیرانی فدرال از امور مربوط مستقیم حکومت متحده و با سازمان اداری مخصوص آنها خواهد بود. مقامات نگهبانی سرحدات فدرال و ادارات مرکزی اطلاعات و ارتباطات پلیسی جهت گرد آوری اخبار به منظور صیانت قانون اساسی و پلیس جنایی را به وسیله قانون فدرال می توان برقرار ساخت. 2 - مئسسات بیمه اجتماعی که حدود صلاحیت آنها از سرزمین یک استان تجاوز کند به عهده هیاتهای وابسته فدرال و بر طبق قانون عمومی خواهد بود. 3 - به علاوه مقامات عالیه مستقل فدرال و همچنین هیاتهای وابسته فدرال و مئسسات مبتنی بر قانون عمومی را می توان به وسیله قانون فدرال برای مسایلی که راجع به آنها فدراسیون حق وضع قانون دارد تشکیل داد. هر گاه برای فدراسیون امور تازه ای پیش آید که درباره آنها حق قانونگزاری دارد می توان ادارات مادون و پایینتر فدرال را در مواردی که ضرورت فوری در میان باشد با موافقت بوندسرات و اکثریت آرای اعضای بوندستاگ ایجاد کرد. ماده 87 *- مقدار قوا و سازمان کلی نیروی نظامی که برای دفاع ملی از طرف فدراسیون فراهم شده است باید در بودجه نشان داده شود. ( پاورقی*: به وسیله قانون فدرال مصوب 19 مارس 1956 الحاق یافته است. ) ماده 87**- 1 - امور نیروی نظامی فدرال مستقیما از طرف حکومت فدرال به وسیله سازمان تابع اداری مختص آن انجام خواهد گرفت. عمل آن اداره کردن امور استخدامی افراد و احتیاجات مادی نیروی نظامی خواهد بود. اقدامات مربوط به منافع افراد مجروح شده جنگ یا کار ساختمانی به عهده دستگاه نیروی نظامی فدرال نخواهد بود مگر به وسیله قانون فدرال که احتیاج به تایید بوندسرات خواهد داشت. این موافقت همچنین برای هر گونه مقررات قانونی که به دستگاه نیروی نظامی فدرال اختیار دخالت در حقوق طرف های ثالث را بدهد لازم خواهد بود ولی این ترتیب شامل مورد قوانین راجع به امور استخدامی نمی شود. 2 - به علاوه قوانین فدرال به منظور دفاع ملی که شامل تعلیمات سربازان برای خدمات نظامی و حمایت جمعیت کشوری نیز می باشد ممکن است با موافقت بوندسرات مقرر دارد که این امور کلا یا جزیا به وسیله حکومت فدرال با دستگاه اداری مربوطه آن یا از طرف استانها به نمایندگی فدراسیون مستقیما انجام گیرد و هر گاه این قوانین به وسیله استانها به نمایندگی از جانب فدراسیون اجرا شود ممکن است با موافقت بوندسرات پیش بینی کرد که اختیارات اعطایی بر طبق ماده ( 85 ) به حکومت فدرال و یا عالیترین مقام مربوطه فدرال کلا یا جزیا به مقامات عالی دیگر فدرال انتقال یابد و در چنین صورتی قانونی می توان وضع کرد که این مقامات در موقع صدور مقررات کلی اداری احتیاجی به موافقت بوندسرات چنان که در ماده ( 85 ) بند ( 2 ) جمله اول اشاره شده است نداشته باشند. ( پاورقی**: به وسیله قانون فدرال مصوب 23 دسامبر 1959 الحاق یافته است. ) 87*** در قوانین مصوبه به موجب بند ( 11 ) ماده ( 74 ) ممکن است با موافقت بوندسرات پیش بینی کرد که توسط استانها به نمایندکی از طرف فدراسیون اجرا خواهند شد. ( پاورقی***: به وسیله قانون فدرال مصوب 23 دسامبر 1959 الحاق یافته است. )
فدراسیون بانک ناشر اسکناس و پول رایج به عنوان بانک فدرال تاسیس خواهد کرد.
1 - فدراسیون صاحب راه های آبی خواهد بود. 2 - فدراسیون راه های آبی فدرال را به وسیله ماموران خود اداره خواهد کرد و اقدامات رسمی را نسبت به کشتیرانی داخلی که حدود آن به استان دیگر برسد و راه هایی که به کشتیرانی دریاها منجر شود که قانونا حق او شناخته شده است معمول خواهد داشت. در صورت تقاضا فدراسیون می تواند اداره طرق آبی را تا جایی که در داخله یک استان واقع اند به نمایندگی خود به این استان واگذار کند و هر گاه راه آبی از سرزمین چند استان بگذرد فدراسیون می تواند یکی از استانها را در صورتی که استانی چنین درخواستی بنماید به نمایندگی خود انتخاب کند. 3 - در مورد اداره یا توسعه و ساختمان جدید طرق آبی احتیاجات کشت و زرع و سازمان آب با موافقت استان محفوظ خواهد ماند.
1 - فدراسیون صاحب شاهراه های موتوری ( اتوبان ) دولت سابق آلمان و جاده های کشور آلمان خواهد بود. 2 - استانها یا هر هیات مستقل وابسته ای که به موجب قانون استان صلاحیت داشته باشد به نمایندگی از طرف فدراسیون امور جاده های موتوری فدرال و راه های دیگر فدرال را که برای مسافرت مسافات بعید به کار می روند اداره خواهند کرد. 3 - بر طبق درخواست یک استان فدراسیون می تواند اداره جاده های موتوری فدرال و راه های دیگر فدرال را که برای مسافرت مسافات دورند و در داخل استان واقع شده اند به عهده بکیرد.
( 1 ) به منظور اجتناب از خطری عاجل نسبت به هستی یا نظم آزاد دموکراتیک حکومت متخده یا استان، هر استانی می تواند از نیروهای پلیسی استان های دیگر استمداد کند. ( 2 ) هر گاه استانی که دچار خطری عاجل شده است خود نخواهد یا نتواند از عهده رفع آن برآید حکومت متحده می تواند نیروی پلیس استان مزبور یا استان های دیگر را زیر فرمان خود درآورد. حکم راجع به این مورد پس از رفع خطر و یا هر موقعی که بوندسرات تقاضا کند منتفی خواهد شد.
قدرت قضایی بر عهده قضات خواهد بود و به وسیله دادگاه فدرال قانون اساسی و دیوان عالی فدرال و دادگاه های فدرال که در این قانون اساسی پیش بینی شده است و دادگاه های استان اجرا می شود.
1 - دیوان قانون اساسی فدرال در موارد ذیل تصمیم می گیرد: 2 - در باب تفسیر این قانون اساسی در صورتی که اختلافی راجع به میزان حقوق و تکالیف یکی از ارگان عالی فدرال یا قسمت های مربوط دیگر که به وسیله این قانون اساسی واجد حقوق خاصی باشند یا به واسطه آیین کار یکی از ارگان عالی فدرال پیش آمده باشد. 3 - در مورد اختلاف نظر یا وجود تردید راجع به صلاحیت رسمی و صوری قانون فدرال یا قانون ایالتی با این قانون اساسی یا در اثر تباین قانون استان با قوانین دیگر فدرال به درخواست حکومت فدرال یا حکومت یکی از استانها و یا یک سوم اعضای بوندستاگ اقدام خواهد کرد. 3 - در صورت اختلاف نظر راجع به حقوق و وظایف فدراسیون و استان به خصوص در مورد اجرای قانون فدرال از طرف استان و درباره اجرای حق نظارت فدرال. 4 - در باب اختلافات دیگری که بر اثر تصادم با قوانین عمومی بین فدراسیون و استان و استانها و یا در داخله یک استان بروز می کند مگر آن که موجبات مراجعه به سایر دادگاه ها وجود داشته باشد. 5 - در سایر مواردی که این قانون اساسی پیش بینی کرده است. 2 - دیوان قانون اساسی همچنین در مواردی که قانون فدرال تصریح کرده است اقدام خواهد کرد.
1 - دیوان قانون اساسی مرکب خواهد بود از قضات فدرال و اعضای دیگر. نصف اعضای دادگاه قانون اساسی از طرف بوندستاگ و نصف دیگر از جانب بوندسرات منتخب میشوند. ایشان ممکن است متعلق به بوندستاگ، بوندسرات، حکومت فدرال و یا ارگان مربوطه استان نباشد. 2 - تاسیس و ترتیب کار آن به وسیله قانونی فدرال که تصریح خواهد کرد که تصمیماتش در چه مواردی اثر قانونی دارند تنظیم خواهد گردید.
1 - به منظور حفظ وحدت شکل قانون فدرال، یک دیوان عالی فدرال تاسیس خواهد شد. 2 - دیوان عالی فدرال مواردی را که تصمیم راجع به آنها در حفظ وحدت شکل قوه قضاییه از طرف دادگاه های عالی فدرال اهمیت اساسی دارد تعیین خواهد کرد. 3 - قضات دیوان عالی متفقا از طرف وزیر دادگستری فدرال و یک هیات انتخاب قضات مرکب از وزرای دادگستری استانها و عده متساوی آن از اعضای منتخب بوندستاگ انتخاب می شوند. 4 - در موارد دیگر اساسنامه دیوان عالی فدرال و آیین نامه آن به وسیله قانون فدرال تنظیم خواهد گردید.
1 - دادگاه های استینافی فدرال برای موضوعات معمولی و اداری و مالیات و کار و تصمیمات اجتماعی تشکیل خواهد یافت. 2 - ماده 95 بند ( 3 ) نسبت به قضات دادگاه های عالیتر فدرال مجری خواهد شد ولی وزیرانی که در مورد خاصی صلاحیت دارند جای وزیر دادگستری فدرال و وزیران دادگستری استانها را خواهند گرفت. مدت خدمت این قضات به وسیله قانون مخصوص فدرال تعیین خواهد شد. 3 - فدراسیون می تواند دادگاه های انتظامی به منظور اقدامات انضباطی بر علیه ماموران کشوری و قضات فدرال و همچنین دادگاه های نظامی فدرال جهت اقدامات انضباطی بر علیه سربازان و امور مربوط به شکایات سربازان تشکیل دهد.* ( پاورقی*: به وسیله قانون فدرال مصوب 19 مارس 1956 اصلاح شده. ) ماده 96** - 1 - فدراسیون می تواند دادگاه های جنایی نظامی برای افراد ارتش به منزله دادگاه های فدرال ترتیب دهد. این دادگاه ها مجاز نیستند احکام جزایی صادر کنند، مگر در مورد دفاع ملی و یا راجع به افراد نظامی که در خارجه و یا در ناوهای جنگی خدمت می کنند. جزییات به وسیله قانون فدرال تعیین خواهد گردید. 2 - دادگاه های جنایی نظامی در حوزه کار وزیر دادگستری فدرال خدمت خواهند کرد. قضات دایمی آنها باید از کسانی باشند که صلاحیت احراز مقام قضاوت را دارند. 3 - دیوان دادگستری فدرال*** عالیترین دادگاه فدرال برای مراجعه دادگاههایی جنایی نظامی خواهد بود. ( پاورقی**: به وسیله قانون فدرال مصوب مارس 1956 الحاق یافته. ) ( پاورقی***: دادگاه استیناف فدرال درباره دادرسی معمولی ( ماده 96 ) بند ( 1 ) )
1 - قضات مستقل و فقط تابع قانون خواهند بود. 2 - قضاتی که به صورت داإم و بر اساس اشتغال تمام وقت در یک مقام منصوب می شوند علیرغم میل خودشان قابل عزل نخواهند بود و دایما و یا موقتا آنها را از کارشان بر کنار یا معلق نمی توان کرد یا به مقام دیگر نمی شود انتقال داد و یا قبل از انقضای دوره خدمتشان بازنشسته کرد مگر بنا بر یک رای قضایی و فقط مطابق و به ترتیبی که در قانون پیش بینی شده است. قانون می تواند موقع تقاعد قضات منصوب برای تمام عمر را تعیین کند. در صورت تغییراتی در اساس کار دادگاه ها و یا منطقه دادرسی ایشان قضات را می توان به دادگاه دیگر انتقال داد و یا از کارشان برانداخت مشروط بر اینکه تمام حقوق آنها پرداخت شود.
1 - وضع استخدامی قانونی قضات فدرال به وسیله یک قانون مخصوص فدرال تنظیم خواهد گردید. 2 - هر گاه یک قاضی فدرال در مقام رسمی خود و یا به طور غیر رسمی لطمه ای به اصول این قانون اساسی و یا نظم مبتنی بر قانون اساسی یک استان وارد سازد دیوان قانون اساسی با اکثریت دو سوم آرا به درخواست بوندستاگ می تواند تصمیم بگیرد که قاضی مزبور به محل دیگری منتقل و یا جز متقاعدین محسوب گردد. در صورت خلاف عمدی حکم عزل او را می توان صادر کرد. 3 - وضع استخدامی قانونی قضات در استان به وسیله قانون مخصوص استان تنظیم خواهد یافت. فدراسیون می تواند در این باب مقررات کلی وضع و اجرا کند. 4 - استان می تواند مقرر دارد که وزیر دادگستری استان به اتفاق کمیته ای مخصوص برگزیدن قضات جهت نصب قضات استان تصمیم لازم اتخاذ کند. 5 - حکومت استان می تواند در مورد قضات ایالتی مقرراتی بر طبق پیش بینی در بند ( 2 ) وضع و اجرا کند قانون اساسی موجود در استان از این شمول مصون خواهد بود. تصمیم درباره تعقیب جزایی یک قاضی به عهده دیوان قانون اساسی فدرال خواهد بود.
اصل100
1 - هر گاه دادگاهی دریابد قانونی که اعتبارش با رای او ارتباط دارد مطابق قانون اساسی نیست جریان را متوقف و از دادگاه استان که صلاحیت رسیدگی به اختلافات اساسی را دارد در صورتی که موضوع مربوط به تجاوز نسبت به مقررات اساسی استان باشد تصمیم لازم تحصیل کند یا اگر موضوع ارتکاب خلافی نسبت به این قانون اساسی است تصمیم یا دیوان عالی قانون اساسی خواهد بود. این ترتیب همچنین اگر مورد تجاوزی از ناحیه یک قانون ایالاتی یا تضاد یک قانون استان با قانون فدرال باشد مجری خواهد گردید. 2 - هرگاه در طی رسیدگی قانونی تردیدی پیدا شود در اینکه یکی از مقررات حقوق بین الملل عمومی جز مکملی از قانون فدرال است یا نه و اینکه آیا چنین قاعده ای مستقیما حقوق و تکالیفی برای فرد ( ماده 25 ) ایجاد می کند دادگاه رای دیوان قانون اساسی را استعلام خواهد کرد. 3 - اگر دادگاه اساسی یک استان در مورد تفسیر این قانون اساسی قصد کند که از تصمیم دیوان قانون اساسی فدرال و یا از رای دادگاه اساسی استان دیگر انحراف جوید باید رای دیوان قانون اساسی را تحصیل نماید و در مورد تفسیر قوانین دیگر فدرال هر گاه در صدد برآید که از تصمیم دادگاه عالی فدرال و یا یک دادگاه استیناف فدرال عدول کند بایستی رای دادگاه عالی فدرال در این باب صادر شود.