«حالات دلالت لفظ بر معنا» عبارتند از: «نص»، «ظاهر»، «مؤوّل»، «مُجمل».
نص
نص، لفظیاستکه فقط بر یکمعنا دلالت دارد (فقط یکمعنا از آن بهذهن میرسد) و احتمال معنای دیگری در آن وجود ندارد.
مثال: اصل 5 قانوناساسی: در زمان غیبت حضرتولیعصر، در جمهوری اسلامی ایران، ولایت اَمر و امامت اُمّت، برعهدۀ فقیه عادل و با تقوی، شجاع، مدیر و مدبّر است.
لفظ حضرتولیعصر، در اینجا نص است؛ زیرا لفظیاستکه فقط بر یک معنا دلالت دارد؛ و معنای دیگری از این لفظ بهذهن نمیرسد.
ظاهر
اگر لفظی بر دو (یا چند) معنا دلالت داشته باشد (دو یا چند معنا از آن به ذهن برسد)؛ بهطوریکه احتمال یکی از اینمعانی بیشتر از معنای دیگر باشد؛ به آن معنایی که احتمالش بیشتر است، ظاهر میگوییم
مثال: اصل ۱۱۵ قانوناساسی: رئیسجمهور باید از رجال مذهبی و سیاسی انتخاب گردد.
به لفظ رجال در ایناصل دقّت نمایید. وقتی اینلفظ را میشنویم؛ دو معنا از آن بهذهن میرسد.
اوّلینمعناییکه از اینلفظ بهذهن میرسد، «مردان» است (و اینمعنا، احتمال بیشتر و قویتر است)؛ و دوّمینمعناییکه از اینلفظ بهذهن میرسد، «افراد بزرگ و عالیرتبه» است که این افراد میتوانند زن یا مرد باشند (و اینمعنا، احتمال کمتر و ضعیف¬تر است).
در ایناصل؛ به احتمال بیشتر و قوی¬تر (یعنی مردان)؛ معنایظاهر میگوییم.
موول
اگر لفظی بر دو (یا چند) معنا دلالت داشته باشد (دو یا چند معنا از آن بهذهن برسد)؛ بهطوریکه احتمال یکی از اینمعانی کمتر از معنای دیگر باشد؛ به آن معنایی که احتمالش کمتر است، مؤوّل میگوییم.
مثال: اصل ۱۱۵ قانوناساسی: رئیسجمهور باید از رجال مذهبی و سیاسی انتخاب گردد.
گفتیمکه وقتی لفظ رجال را میشنویم، دو معنا از آن به ذهنمان میرسد.
اوّلینمعناییکه از اینلفظ بهذهن میرسد، «مردان» است (که اینمعنا، احتمال قوی تر و بیشتر است)؛ و دوّمینمعناییکه از اینلفظ بهذهن میرسد، «افراد بزرگ و عالیرتبه» است که میتوانند زن یا مَرد باشند (که اینمعنا، احتمال کم تر و ضعیف تر است).
در ایناصل؛ به احتمال کمتر و ضعیف¬تر (یعنی افراد بزرگ و عالیرتبه)؛ معنایمؤوّل میگوییم.
مجمل
مُجمل لفظیاستکه بر دو یا چند معنا دلالت دارد (دو یا چند معنا از آن بهذهن میرسد)؛ بهطوریکه هیچکدام از این معانی بر دیگری برتری ندارد و احتمال همۀ آن معانی با هم برابر است.
مثال: مُستفاد از مادۀ ۲۰۱ قانونمدنی: اگر شخصیت طرفِ معامله، علّت عمدۀ عقد باشد، اشتباه در شخص طرف معامله، موجب خلل در صحت معامله میگردد.
به لفظ «خلل» در اینماده دقّت نمایید. وقتی این لفظ را میشنویم؛ دو معنا از آن بهذهنمان میرسد. یکی از معانی آن ایناستکه، «اشتباه در شخص طرف معامله، موجب غیرنافذ شدن معامله میگردد»؛ و معنای دیگری که بهذهنمان میرسد ایناستکه، «اشتباه در شخص طرف معامله موجب بطلان معامله میگردد».
از این دو معنایی که از لفظ خلل به ذهنمان رسیده؛ هیچکدام بر دیگری ترجیح و برتری ندارد و احتمال این دو معنا با هم برابر است؛ لذا به لفظ «خلل» مُجمل میگوییم.
از این دو معنایی که از عبارتِ «راجع به حاکم است» بهذهنمان رسیده؛ هیچکدام بر دیگری ترجیح و برتری ندارد و احتمال این دو معنا با هم برابر است؛ لذا به عبارتِ «راجع به حاکم است» مُجمل میگوییم.
محکم و متشابه
به نص و ظاهر، «محکم»؛ و به مُجمل و مؤوّل، «متشابه» میگوییم.