در صورتی که به مشکل قضایی برخورد کرده باشید یا پایتان به دادگاه و دادسرا و کلانتری افتاده باشد و یا یکی از اقوام یا دوستانتان با مشکلاتی از این دست روبه رو شده باشد، احتمالا این جمله را شنیدهاید که موضوع حقوقی است یا کیفری؟ با وجود اینکه این جمله زیاد شینده میشود، اما بسیاری از مردم اطلاعی نسبت به آن ندارند و نمیدانند منظور از کلمات حقوقی و کیفری چیست. در این مقاله به تعریف این دو نوع رسیدگی (دعوای حقوقی و شکایت کیفری)، میپردازیم و در مقالات دیگری نیز توضیحات بیشتری مانند نتایج هریک از این دو و مراجع صالح به رسیدگی به هر کدام از آن ها ارائه میکنیم. امیدواریم در راستای آگاهی بخشی به مردم و نیز حل مشکلات افراد درگیر با این مسائل قدمی برداشته باشیم.
جرم، مجازات و شکایت کیفری
جرم هر عملی است که در قانون برای آن مجازات تعیین شده است. در همه کشورهای دنیا برای برخی از اعمال افراد آن جامعه مجازات تعیین شده است. به طور مثال در همه جوامع قتل، سرقت، تجاوز به عنف و… از اعمال خلاف قانون است که برای آن ها مجازات تعیین شده است. حال این مجازات می تواند اعدام، حبس، جزای نقدی و یا کار اجباری در مدت معین و…. باشد. این اعمال را در حقوق و جامعه جرم مینامند. در صورتی که فردی مرتکب این نوع اعمال شود فرد زیان دیده یا دادستان به نمایندگی از جامعه علیه او شکایت کیفری مطرح می نماید و در صورت اثبات در دادگاه صالح به مجازات آن عمل محکوم می شود.
دعوای حقوقی
با عنایت به مطالب بالا، دعوای حقوقی آن است که اقدام یک فرد در قانون ممنوع شده ولی مجازاتی برای آن تعیین نگردیده است. بنابراین کسی که از مفاد قرارداد خود تخطی میکند و یا درحالیکه خانه خود را فروخته است از تحویل آن امتناع مینماید، درحالیکه مرتکب عملی خلاف قانون یا قرارداد شده است، اما مرتکب جرم نشده است و نمیتوان از او شکایت کیفری کرد و وی را به حبس یا مجازات محکوم کرد؛ ولی میتوان علیه او دعوای حقوقی مطرح کرد و او را ملزم به اجرای مفاد قرارداد یا پرداخت خسارتی که به دیگری وارد شده است نمود.
چگونه بدانیم باید شکایت کیفری مطرح نماییم یا دعوای حقوقی؟
گرچه اکثر مواردی که مربوط به تخلف از قراردادها میباشد باید منجر به دعوای حقوقی شود اما در بسیاری از موارد تشخیص این امر برای افراد عادی سخت و غیرممکن مینماید و نیاز به آشنایی با قوانین دارد. به همین دلیل در شروع یک دعوا یا شکایت بهتر است با وکلای دادگستری مشورت نمایید. بارها مشاهده شده است که افراد بعد از طی یک زمان طولانی و صرف هزینههای بسیار متوجه میشوند که راه را اشتباه پیمودهاند و وقتی از آنها پرسیده میشود چرا از ابتدا با یک وکیل مشورت ننمودید، دلایلی چون اعتماد به کمک افراد ناآگاه و حتی بعضا کارمندان دادگستری یا هزینهبر بودن اشاره میکنند که در برخی از این موارد به دلیل گذشتن مواعد قانونی دیگر حتی وکیل دادگستری نیز نمیتواند به آنها کمک نماید.
تفاوتهای دعوای حقوقی و شکایت کیفری
بعد از تعریف دعوای حقوقی و شکایت کیفری، در این قسمت تفاوت آثار و نتایج دعوای حقوقی و شکایت کیفری را مطرح مینماییم. اما در ابتدا باید ذکر نماییم که برخی از موارد هم قابلیت شکایت کیفری و هم قابلیت دعوای حقوقی را دارد. بهصورت یک قاعده کلی باید گفت بسیاری از مواردی که شما اقدام به شکایت کیفری میکنید، اگر موجب وارد آمدن خسارت به شاکی شده باشد، میتوانید دعوای حقوقی نیز مطرح نمایید. اما خلاف آن صادق نیست. به این معنا که هر دعوای حقوقی را نمیتوان به شکل یک شکایت کیفری مطرح نمود. بهعنوان نمونه، در ارتباط با چک ما در مقالات جداگانهای به تفصیل، به کیفری یا حقوقی بودن آن پرداختیم. در اینجا به اختصار ذکر میکنیم، تمامی چکهایی که با شرایط قانونی صادرشدهاند قابلیت طرح دعوای حقوقی را دارند؛ ولی تنها زمانی میتوان در رابطه با چک شکایت کیفری نمود که برخی شرایط خاص مثل بهروز بودن چک و یا بدون تاریخ نبودن چک وجود داشته باشد. (برای مطالعه بیشتر در اینباره میتوانید به مقاله ما در ارتباط با چک کیفری وحقوقی رجوع کنید)
تفاوت آثار و نتایج دعوای حقوقی و شکایت کیفری
شاید مهمترین تفاوت این دو نوع رسیدگی در هزینههای قضایی باشد. در دعوای حقوقی غالبا هزینه دادرسی بسیار بالاتر از شکایت کیفری است.
در دعاوی حقوقی نحوه رسیدگی و آیین دادرسی به نسبت پیچیدهتری نسبت به شکایت کیفری وجود دارد. به همین دلیل نیز در دعاوی حقوقی نیاز به اخذ وکیل بیش از شکایات کیفری احساس میشود.
در دعوای حقوقی صدور حکم به مجازات بیمعنا است. به این معنا که شما نمیتوانید طرح دعوای حقوقی کنید و منتظر باشید که فرد مقابل به شلاق یا حبس محکوم شود. تنها پرداخت خسارت و الزام به ایفای تعهد جزو آثار صدور حکم حقوقی است. البته لازم به ذکر است با توجه به قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی درصورتیکه محکومعلیه (کسی که حکم به ضرر او صادر شده است) بعد از ابلاغ حکم و اجراییه به اجرای حکم اهتمام نورزد تا زمان پرداخت آنچه به آن محکوم شده است یا تا زمانی که دادخواست اعسار خود را ارائه ننماید حبس میگردد. بنابراین در دعوای حقوقی در شرایط خاص و بعد از صدور اجراییه میتوان اقدام به حبس محکومعلیه نمود که او نیز با ارائه یک دادخواست اعسار میتواند بدون هیچ وثیقهای آزاد باشد. همچنین عدم حضور خوانده در دادگاه نمیتواند محملی برای بازداشت یا حبس او باشد.
اما در شکایت کیفری بهمحض اینکه دادسرا یا دادگاه متهم را احضار نمایند و او در جلسه حاضر نشود امکان صدور حکم جلب به وجود میآید. علاوه بر آن متهم در صورت حضور ممکن است نیاز به وثیقه یا کفیل داشته باشد و در صورت صدور قرارهای تامین قضایی، موظف به اجرای آنهاست؛ در غیر اینصورت بازداشت میشود. در شکایت کیفری قاضی حتی میتواند در صورت عدم حضور شاهد حکم جلب او را صادر نماید.
علاوه بر آن نتیجه شکایت کیفری – درصورتیکه حق با شاکی باشد- مجازات مجرم است. به این معنا که فرد به مجازات اعدام، حبس، شلاق، جزای نقدی در حق دولت و…. محکوم شود. لازم به ذکر است در اکثر موارد در شکایت کیفری نمیتوان از مجرم تقاضای خسارت یا بازگرداندن مال را نمود مگر اینکه بهطور مجزا و همچون دعوای حقوقی اقدام به ارائه دادخواست نموده باشید.
در انتها باید اشاره کنیم موارد مذکور در بالا قسمت کوچکی از تفاوتهای عمده این دو نوع رسیدگی است. اما ما به اختصار و برای آشنایی جزئی برخی از مهمترین موارد را ذکر نمودیم.
در مقالات بعد به مراجع رسیدگی و چگونگی طرح دعوای حقوقی و شکایت کیفری خواهیم پرداخت.